سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. شنبه تا چهارشنبه ساعت ۷:۳۰ با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
مجید انصاری: رابطه اصلاحطلبان و رهبری قطع شد
«مجید انصاری»، معاون سابق رئیسجمهور روحانی و از فعالان اصلاحطلب به تازگی در مصاحبه با روزنامه دولتی ایران اظهار کرده است:
درست است که اصلاحطلبان مدتی خودخواسته با جامعه فاصله ارتباطی گرفتند. چون فکر میکنند که اگر حرفی بزنند، به جایی برمیخورد. اما ما که غرضی نداریم. معتقدم که باید دلسوزانه مشکلات کشور را رصد کنیم و به مسئولان منتقل کنیم. چرا باید رابطه اصلاحطلبان با رهبری انقلاب کمرنگ یا قطع باشد؟
در این لحظه خبرنگار روزنامه ایران از انصاری میپرسد: «الان قطع است؟» و او پاسخ میدهد: عملاً همین است.
انصاری همچنین در پاسخ به این سؤال که «مشکل را در اصلاحطلبان میبینید یا اینکه این وسط افرادی مانع هستند؟» تصریح میکند:
نمیخواهم آسیبشناسی کنم اما شخصیت بزرگ و متفکر و محبوب اصلاحات مثل آقای خاتمی می تواند با دنیا حرف بزند. ایشان ظرفیتی برای نظام است و هشت سال رئیس جمهوری بود. جمعیت زیادی از اصلاحطلبان افرادی تحصیلکرده، توانا و با تجربه هستند که برای حل مشکلات کشور طرح و برنامه دارند. اینها عملاً ارتباطشان با حاکمیت قطع است. باید این امکان وجود داشته باشد که دور هم بنشینند و اوضاع کشور را آسیبشناسی کنند، راه حل ارائه دهند و آنها را با رهبری انقلاب در میان بگذارند. چه در ملاقات حضوری و چه در نامههای دلسوزانه. نمیگویم که نامه سرگشاده بنویسند و فضای تبلیغاتی درست کنند .ولی حداقل باید ارتباط وجود داشته باشد. فقط هم رهبری نیست. با قوه قضائیه هم باید جلسه داشته باشند.
او در بخش دیگری از صحبتهای خود نیز با اشاره به مشکلات کشور تأکید کرده است: بسیاری از این مشکلات ربطی به دولت ندارد.[1]
*اصلاحطلبان از سال 88 به این سو، همچنان بر موضع خود مبنی بر بروز تقلّب در انتخابات سال 88 ماندهاند و حتی یک صدای توبه رسمی هم از اردوگاه آنان شنیده نشده است.
این قضیه که نظام اسلامی به آن نگاه حیثیتی دارد سبب شده است تا جریان چپ بصورت طبیعی در حاشیه قرار گیرد و نوعی انزوای سیاسی را تجربه کند.
البته پیش از این و تا قبل از انتخابات دولت دوازدهم، اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیسجمهور روحانی نقش رابط را میان نظام و اصلاحطلبان معتدل ایفا میکرد اما او نیز در ایام انتخابات 96 مرتکب تندرویهای مهمی شد و همین مسئله به اذعان خود او، سببساز انفصالش از نقش رابط شد.
غیر از این سابقه سیاسی، مسئله عدم حضور اصلاحطلبان در حاکمیت و قطع شدن ارتباط آنها علت مهمتر دیگری هم دارد و آن عدم سیاستورزی عقلانی_انقلابی است.
چپها درست در همین حین و بین که بر ارتباط با رهبری نظام تأکید دارند اما معتقد صریح یا تلویحی «مذاکره موشکی» هستند، تأکیدی مداوم بر ناامید شدن مردم ایران دارند، اهل بزرگنمایی مشکلات کشور هستند و صبح و شب از شیوع فساد حرف میزنند و بر مفسدنمایی از نظام اسلامی تأکید دارند.
این در حالیستکه تمام این مقولات مورد هشدار صریح رهبر انقلاب قرار دارند و معظمله بارها و بارها در چارچوب نگرش عقلانی انقلاب اسلامی به سیاست، تأکید کردهاند که بایستی از ناامید کردن مردم، از بزرگنمایی مشکلات و از مفسدنمایی پرهیز کرد.
در چارچوب بدعملیهای اصلاحطلبان میتوان به عدم قبول مسئولیت آنها در قبال وضع موجود نیز اشاره کرد.
آنها برای ادامه وضع موجود حتی لیدر خود را با عبارت «تَکرار میکنم» به صحنه آوردند و از گفتن عباراتی مثل «فدائیان روحانی» هستیم نیز دریغ نکردند.
این در حالی بود که حتی به اذعان انصاری در همین مصاحبه، آنها میدانستند که رئیسجمهور روحانی به لحاظ عملکرد اقتصادی ضعیف است.
اما با این حال هرچه خواستند، کردند و اکنون نیز عنوان میکنند که نه تنها چیزی تقصیر روحانی نیست بلکه اصلاحطلبان هم مسئولیتی در عملکرد روحانی ندارند!
جالب آنکه مثلا، شخص مجید انصاری حتی مدعی نفوذ منافقین و اسرائیل در سپاه پاسداران نیز هست و در عین حال خود را خواستار رابطه با رهبری نظام و قوه قضائیه هم عنوان میکند.[2]
این تناقضات حاوی تأملات بسیاری است...
***
جهانگیری سر شوخی را با روحانی باز کرد؛
ناصری: استعفای جهانگیری یک شوخی است که خودش مطرح کرد
«عبدا... ناصری»، فعال اصلاحطلب و عضو شورای مشورتی اصلاحطلبان به تازگی در مصاحبه با خبرگزاری ایلنا درباره ماجرای «طرح استعفای جهانگیری» گفته است:
گویا جهانگیری اخیرا در یکی از محافلی که حضور داشته به شوخی موضوع استعفا را مطرح کرده است و این شوخی به بیرون درز پیدا کرده که در پس آن این حواشی ایجاد شده است.
او در عین حال تصریح میکند: جهانگیری به شدت منتقد تیم اقتصادی کابینه و در رأس آنها آقای نوبخت است.[3]
*اگرچه دولت محترم با مشکلاتی اقتصادی خاصّه در بحث انتظارات عمومی مواجه است که الحق و الانصاف تمام آنها را خودش با همراهی اصلاحطلبان ایجاد کرده اما درباره این مشکلات و ماجرای استعفای جهانگیری، بحث بر سر این است که فرض بر صحت گفتههای ناصری، چرا دولت یازدهم معاون اولی دارد که مرتکب رفتارهایی مثل شوخی، تندروی انتخاباتی و یا عدم اتخاذ موضع صریح درباره یک خبر، میشود تا اینهمه حاشیه ایجاد شود؟
آقای جهانگیری میدان ندیده نیست اما کسی نمیداند چرا برخی رفتارهای سیاسی ایشان تا این حد دچار ناپختگی است.
در ماجرای استعفای جهانگیری یا ترمیم کابینه هم لازم به توضیح است که دولت محترم مادام که نگاهی واقعی به مسائلی مثل تحریم، ظرفیتهای داخلی و قدرت مقاومت نداشته باشد، هیچ ترمیمی به کارش نخواهد آمد.
دولت باید شجاعت این را داشته باشد که از پس 6 سال سیاهنمایی، بزرگنمایی از تحریم و لوبیای سحرآمیز جلوهدادن برجام، طریقی دیگر در مقابل افکار عمومی در پیش گیرد و به مردم بگوید که سخنانی مثل اشارههای جهانگیری مبنی بر «شرایط ته درّه»[4] هرگز درست نبودند، اثر تحریمها هیچگاه بیش از میانگین 30 درصد نبود و برجام هم چیزی جز یک خوشبینی محفلی در دولت نسبت به غرب نبود و دستاورد خاصی هم نداشت.
مادام که این مبانی در دولت اصلاح نشود، بعید است حجمی از مشکلات خودساخته رئیسجمهور روحانی مرتفع شود مگر اینکه افرادی به دولت تزریق شوند که نگرش درستی در زمینههای اشاره شده داشته باشند و از بیان واقعیتها با مردم و اشاره به مثبتات اقتصادی کشور نهراسند.
***
توبه عباس عبدی در صبح روز قیامت!
«عباس عبدی»، فعال اصلاحطلب و از تئوریسینهای جریان سیاسی خاص، به تازگی در مصاحبه با روزنامه اعتماد گفته است:
«اصلاح طلبان چه رادیکالتر شوند و چه محافظهکارتر و... هیچ دلیلی ندارد که سرنوشت خود را با دولت یا هر پدیده دیگر پیوند بزنند. به نظرم دولت مسوولیت وظایف خود را دارد و اصلاح طلبان نیز در سال ۹۲ به دلیل محدودیت های خود از این دولت دفاع کرده اند. در سال ٩٦ نیز یک بار دیگر همین کار را کردند و اکنون هم اگر با مشابه آن دو مقطع مواجه شوند بهترین کار همان بود که انجام دادند. اما این به معنای آن نیست که مسوولیت حقوقی رفتارهای دولت یا سیاستگذاری دولت را به عهده دارند. باید هرجا ایراد و ابهامی دیدند، صریح و شفاف بگویند. نباید برای بیان انتقادات خود در چینش نیروهای کابینه و دولت، مبارزه با فساد، سیاستگذاری در حوزه های مختلف اقتصاد و سیاست خارجی و... هیچ محدودیتی برای خود در نظر بگیرند.»[5]
*آقای عبدی، یک سیاستورز حرفهایست اما مشخص نیست چرا مقوله مهمی به نام «مسئولیت» را انکار میکند و از این میگوید که اصلاحطلبان مسئولیتی در رفتارهای دولت ندارند؟!
اساساً هیچ منطق و هیچ سیاستمدار معقولی نیست که منکر «مسئولیت در حمایت سیاسی» باشد و همه میدانیم که یک طیف، یک حزب یا یک سیاستمدار هنگامی که از یک کاندیدا یا برنامه حمایت میکند، در قبال او «مسئولیت پاسخگویی» پیدا خواهند کرد. یکی از بدیهیات سیاستورزی که گویا این روزها قرار است در ستاد جریان سیاسی خاص یا همان اصلاحطلبان انکار شود!
مسئله مهمتر اما اینست که عباس عبدی معتقد است اصلاحطلبان نباید سرنوشت خود را به دولت و آقای روحانی پیوند بزنند!
این در حالیستکه اصلاحطلبان در هنگام آوازهای مستانگی تابستان به فکر این روزهای زمستان نبودند...
آنها 6 سال است که با رفتارهایی مثل حمایت تمام قد از برجام، عدم طرح حتی یک انتقاد اصولی از رفتارهای دولت در 4 سال اول و توهین به منتقدان دولت و حتی به مردم! سرنوشت خود را با دولت یکی کردند.
چپها باید در روزهایی که میگفتند ما «فدائیان روحانی» هستیم، تمام کارهای روحانی قانونیست، ما تضمین روحانی هستیم و «تَکرار میکنیم» به فکر این روزها میبودند که نبودند...
و الآن هم راهی جز پذیرش سرشت محتوم و البته مشترک آنها با دولت رئیسجمهور روحانی وجود ندارد.
چه اینکه غیر از تمام این استدلالهای سیاسی، در ذهن عمومی مردم ایران نیز وضع موجود، زاییده تفکرات اصلاحطلبان و نه حتی شخص رئیسجمهور روحانیست...
***
1_ http://www.iran-newspaper.com/newspaper/item/474236