فعالان اصلاح‌طلب از این می‌گویند که جامعه ایران با گرسنگی و سونامی فقر دست به گریبان است!

سرویس سیاست مشرق مقام معظم رهبری، روز دوشنبه گذشته در دیدار با قشرهای مختلف مردم، بیانات مهمی را در مذمت «القای ناامیدی» و تأکید بر عدم بزرگنمایی از مشکلات کشور ایراد کردند.

معظم‌له در بخشی از این بیانات فرمودند:

«دستگاه‌های تبلیغاتی هم -چه صداوسیما، چه مطبوعات، چه این وبگاه‌های فضای مجازی- بذر ناامیدی نپاشند در مردم؛ جوری حرف نزنند که یک عدّه‌ای را ناامید کنند از اسلام؛ نه، حالا میخواهند انتقاد هم بکنند، انتقاد کنند؛ بنده با انتقاد منطقی مخالف نیستم، منتها ناامید نکنند مردم را. گاهی در یک روزنامه‌ای، در یک برنامه‌ی تلویزیونی‌ای، یا در یک برنامه‌ی رادیویی، جوری حرف زده میشود که آدم میبیند «عجب! مثل اینکه همه‌ی درها بسته است»؛ خب این‌جور نیست؛ درها بسته نیست؛ چرا این‌جوری بگویند؟ این را بدانید؛ بدانید مطمئنّاً ملّت ایران و انقلاب عزیز اسلامی و نظام جمهوری اسلامی همچنان‌که از مراحلِ سختِ دیگری گذشته است، از این مراحل که از آنها آسان‌تر است براحتی ان‌شاءالله خواهد گذشت.»

حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای همچنین تأکید کردند که القای شرایط بن‌بست نیز یک رفتار غلط و جاهلانه است.[1]

مع‌الوصف اما گویی عده‌ای در جریان سیاسی خاص قصد ندارند از پروژه «سیاه‌نمایی» و «بزرگنمایی مشکلات» که مورد رصد نظام اسلامی قرار گرفته، دست کشیده و به این رفتار عجیب و غریب که منجر به بروز «فتنه اقتصادی»، اعتراض ظالمانه و فضای ناامنی در کشور می‌شود خاتمه دهند...

پر واضح آنکه القای سیاه‌نمایی حتی در بهشت نیز منجر به این می‌شود که بهشتیان تصور «زیست جهنمی» پیدا کنند.

*هاشمی از سونامی فقر می‌گوید، جلودارزاده از گرسنگی!

درست، 2 روز پس از انتشار بیانات مهم رهبر انقلاب، محسن هاشمی، رئیس شورای شهر تهران، در اظهاراتی از «سونامی فقر»، «وقوع بهمن آسیب‌های اجتماعی» و «بروز موج تورمی در نیمه دوم سال که منجر به کاهش قدرت خرید مردم می‌شود» سخن گفت.

او در اظهاراتی که روز چهارشنبه گذشته منتشر شد، با بیان اینکه در ماه‌های آینده به‌خصوص اواخر سال ما ممکن است با بحران جدی در حوزه آسیبهای اجتماعی مواجه شویم، گفته است: شاید مهم‌ترین ریشه آسیب‌های اجتماعی فقر باشد!

هاشمی همچنین می‌افزاید: موضوع کاهش ارزش پول ملی که غیر از کالاهای اساسی، در بخش عمده اقتصاد ارزش پول ملی به کمتر از نصف آن در شش ماه گذشته کاهش پیدا کرده است، نشان می‌دهد ما با یک موج تورمی در نیمه دوم سال مواجه خواهیم بود که موجب کاهش قدرت خرید و سطح رفاه شهروندان می‌گردد و وضعیت فقر در کشور را به مراتب حادتر می‌کند.

این چهره اصلاح‌طلب همچنین گفت: امروزه فقر مانند یک سونامی از بالا بر جامعه وارد می‌شود.

رئیس شورای شهر تهران، صحبت‌های خود را اینگونه به پایان برده است که: در این مسیر بزرگ‌ترین خطر، از بین رفتن سرمایه اجتماعی به‌خصوص اعتماد عمومی به نظام است![2]

محسن هاشمی که گویا نظر خاصی به این حرف‌های خود داشته، همزمان با نشر همین صحبت‌ها در یک توییت نیز نوشت: فقر و بیکاری عامل سونامی آسیبهای اجتماعی است، سیاستهای ما مولد فقر است، اواخر سال با بحران فقیرتر شدن بسیاری از مردم مواجه خواهیم شد. قبل از رسیدن "بهمن"، صدای بهمن اعتراضات را بشنویم.

در همین حال، سهیلا جلودارزاده، فعال اصلاح‌طلب و از نمایندگان مجلس نیز طی اظهاراتی در روزنامه آرمان امروز گفته است: «این مردم میدانند که فقر، "گرسنگی" و فساد هست. وقتی بدانند که رئیسجمهور اینها را میداند و با آنها مقابله میکند، اعتماد میکنند و در نهایت حمایت میکنند. ولی وقتی بدانند که رئیسجمهور میداند و مماشات میکند، اعتماد نمیکنند. به نظر بنده، بیان حقایق میتواند راه نجات باشد.»[3]

*اظهارات هاشمی و جلودارزاده در سنجه واقعیت‌ها/ امان از سیاسیونی که اهل «مطالعه درست» نیستند

اما جدای از اینکه روا نبود تنها 2 روز بعد از بیانات مهم رهبر انقلاب، شاهد اینهمه تأکیدات بر ناامیدانه بودن فضای پیش روی ایران، القای بن بست و اظهار شیوع گرسنگی در کشور باشیم؛ بیان توضیحاتی نیز در اشاره به صحبت‌های این دو فعال اصلاح‌طلب ضروریست:

یکم_ اینکه آقای هاشمی گفته است قرار است از «اواخر سال» دچار بحران آسیب‌های اجتماعی بشویم به این معناست که عده‌ای تصمیم گرفته‌اند در اواخر امسال طلاق بگیرند، عده دیگری در همان مقطع قصد معتاد شدن دارند و دزدها نیز نقشه دارند که در زمستان امسال، به خانه‌های مردم دستبرد بزنند.

ما قضاوت درباره این اظهار نظر عجیب را به عهده مخاطبان محترم وامی‌گذریم.

دوم_ درباره حادتر شدن وضعیت فقر در ایران در نیمه دوم امسال نیز متأسفانه حرف آقای هاشمی با استدلال‌های موجهی همراه نیست.

اولا در اقتصاد ایران، نرخ کالاهای اساسی (از قبیل نان و سوخت) تحت نظر حکومت قرار دارد و همانطور که آقای هاشمی اشاره کرده است، قیمت این کالاها بدون تغییر و یا با افزایش معقول مواجه است.

می‌ماند مسئله کالاهای غیر اساسی از قبیل ذخایر دلار و سکه نزد مردم، خودروهای شاسی بلند، مکمل‌های بدنسازی، اقلام غیر اساسی وارداتی، پوشاک برند و غیره که اولا جهش مورد اشاره محسن هاشمی درباره آنها بدتر از وضع موجود نخواهد شد، ثانیا نگرانی جامعه در قبال قیمت آنها اتفاقا نشانه دارا بودن عمومی جامعه از سطحی از رفاه است و ثالثا اگرچه جهش قیمت همین کالاهای غیر اساسی هم قابل گله‌گذاری است اما گله‌گذاران به خوبی می‌دانند که مسبب این وضع و این سیاست‌های غلط اقتصادی، کسانی از قبیل لیدر اصلاح‌طلبان و البته ابوی مرحوم آقای هاشمی هستند که بر روی کار آمدن دولت آقای روحانی و ادامه آن تأکید داشتند.

 فی‌الجمله اینکه سونامی فقر مورد اشاره محسن هاشمی به معنای تکرار قحطی حوالی سال 1300 و یا کم‌توان شدن مردم برای خرید نان یا لبنیات نیست بلکه به این معنیست که افرادی که نوعاً اشتهار به خرید اقلام وارداتی دارند و یا با نقدینگی در اختیار، در هر بازاری وارد می‌شوند، متأسفانه شاهد مشکلاتی خواهند بود که دولت اصلاح‌طلبان پدید آورده است.

سوم_ ماجرای «بهمن آسیب‌های اجتماعی» و ربط داشتن آن به فقر نیز به گواه کارشناسان خبره جامعه‌شناسی و مسائل خانواده، چندان صحیح نیست.

به گواه آمارهای رسمی، اکثریت طلاق‌های صورت گرفته در جامعه علتی غیر از «فقر» داشته‌اند ! کما اینکه ازدیاد طلاق در مناطق شمالی تهران و یا تحصیلکرده بودن عمده زوج‌هایی که از یکدیگر جدا شده‌اند نیز گواه این مدعاست.

باور قدیمی و نخ‌نمای دیگر مبنی بر اینکه انسان فقیر «معتاد» می‌شود نیز صحیح نیست زیرا اعتیاد در وهله اول نیاز به پول دارد و کسی که در معنای واقعی کلمه بی‌پول است قاعدتا توانایی پرداختن به عادت خوب یا بدی که نیاز به پول دارد را نخواهد داشت؛ و این اعتیاد که انسان را به فقر و فلاکت می‌کشاند.

در واقع، متأسفانه باید گفت که چهره‌های جریان سیاسی خاص در مسئله آسیب‌های اجتماعی نیز همانند فساد که هر دو از موارد توجه جدی مقام معظم رهبری هستند، به دنبال صید اغراض خاص خود هستند و کاری به فلسفه مسئله ندارند.

کما اینکه مقام معظم رهبری هم در مسئله فساد بارها تأکید کرده‌اند که پرداخت نظام به این مقوله به معنی شیوع فساد نیست و هم درباره آسیب‌های اجتماعی و غیره بیان فرمودند که القای «بن بست» و توقف در مشکلات یک حرف غلط و شاید خائنانه است.

درباره مسئله «بهمن» نیز قابل اشاره است که «عمادالدین باقی» دیگر فعال اصلاح‌طلب، 3 سال قبل در سرمقاله شماره 98 نشریه صدا نوشته بود: فساد و معضلات اجتماعی "بهمن‌وار" در مسیر تبدیل شدن به بحران امنیتی عظیم هستند!

چهارم_ مسئله «گرسنگی» که مورد اشاره خانم جلودارزاده قرار گرفته است؛ اولا در ایران هم مثل تمام کشورهای دنیا و البته به میزان بسیار کمتر و غیر مشهودی وجود دارد اما هرگز شیوع ندارد و ثانیا اشاره به گرسنگی در مقطع فعلی نخستین بار در کلام «دونالد ترامپ»‌ دیده شد و پس از آن شاهد تسرّی این معنا به کلام برخی عناصر جریان خاص بودیم.

البته احتمال وجود گرسنگی در ایران نیز به دلیل کمی و کاستی قوانین حمایتی بایستی در نظر گرفته شود و گرنه همین که بسیاری از پیک‌های توزیع نان در ایران، بسته‌های نان را در مقابل مغازه‌های تعطیل می‌گذارند تا مغازه‌داران هنگام آغاز کسب، آنها را بردارند نشان می‌دهد که مسئله گرسنگی در ایران شیوع ندارد و به هیچ وجه یک مقوله بغرنج نیست.

ضمن اینکه غذا به لحاظ عرفی در ایران یک مقوله ارزان است و خانم جلودارزاده باید بداند که دیگر 28 مرداد سال 32 نیست که امثال پری بلنده و برخی اراذل و اوباش گرسنه به صرف وعده یک پرس چلوکباب حاضر باشند هر کاری بکنند و مثلا به خیابان بیایند.

همچنین باید این سؤال را از خانم جلودارزاده پرسید که چرا در کشور بزرگ آمریکا با اینکه بیش از 40 میلیون گرسنه و محتاج نان شب ثبت شده وجود دارند[4] اما هیچ مقام سیاسی شناخته‌شده‌ای در این کشور نیست که از بام تا شام درباره گرسنگی مرثیه‌سرایی کند؟

و به جای آن شاهدیم که ترامپ از گرسنگی مردم ایران می‌گوید و کسانی در داخل هم حرف او را تکرار می‌کنند!

پنجم_ آقای هاشمی و خانم جلودارزاده که لااقل در ظاهر امر گوش شنوایی برای هشدار بزرگان کشور درباره خطر القای بن بست و سیاه نمایی ندارند اما اقلاً می‌توانند کتاب «نگاهی به تاریخ جهان» نوشته جواهر لعل نهرو که سفارش مقام معظم رهبری هم هست را بخوانند تا نگاه واقعی‌تری به اوضاع رو به پیشرفت کشورمان داشته باشند.[5]

چه در این کتاب نوشته است که «بیکاری بحرانی» یعنی وضعیتی در آمریکای ابتدای قرن بیستم که جمعیت‌های بیکاران محتاج غذا از این شهر به آن شهر بصورت پیاده تردد می‌کردند تا فقط کاری در حد تأمین غذا پیدا کنند اما نمی‌یافتند.

نهرو همچنین از این می‌نویسد که مردم ایرلند چطور سال‌ها در مقابل تحریم‌های اقتصادی بزرگ بریتانیای کبیر مقاومت کردند و نه تنها این مقاومت سبب پیشرفت آنها شد بلکه سرانجام به خاری در چشم جهان سلطه تبدیل شدند که حتی در مقابل تنش‌های اقتصادی بزرگ جهان نیز مصون بودند.

در کتاب نهرو همچنین می‌شود، خواند که مردم شوروی پس از انقلاب کمونیستی 1917 چطور در طرح پیاتی لتکایِ استالین برای صنعتی‌سازی شوروی؛ سال‌ها کمی حقوق و حتی کمبود غذا را تحمل کردند تا دست آخر شوروی به یک کشور صنعتی بزرگ تبدیل شد.

شاید اگر آقای هاشمی و خانم جلودارزاده هر چه زودتر دست به کار مطالعه این کتاب شوند، خطرات بزرگ بویژه در نیمه دوم سال! رفع شوند.

تصویری از حال و هوای مردم ایران در روز طبیعت و در ایام نوروز _ گیلان

و ششم_ تمام موارد پیش‌گفته اما در کنار این حقیقت بزرگ نیز قرار دارد که ایران اسلامی هم‌اکنون در بسیاری از شاخص‌های کلان اقتصادی از آمارهای خوب و قابل قبولی برخوردار است.

اقتصاد ایران هم‌اکنون در جایگاه هجدهم جهانی است و می‌رود تا به مقام پانزدهم برسد،‌ ضریب جینی در ایران در رتبه‌ای بهتر از آمریکا و چین قرار دارد، «تهران» به گواه اکونومیست یکی از 5 شهر بزرگ دنیا در بهبود کیفیت زندگی است، نرخ بیکاری ایران طی 8 سال گذشته به میزان 2 درصد کاهش یافته و...

این آمارهای روشن و مشخص که تماما از جانب نهادهای بین‌المللی مطرح شده‌اند، سنجه بهتری برای مشخص شدن عیار اظهارات هاشمی و جلودارزاده هستند.

***

1_http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=40273

2_http://www.armandaily.ir/fa/print/main/230125

3_http://www.armandaily.ir/fa/print/main/230127

4_ http://fna.ir/bmpqqg

5_ http://farsi.khamenei.ir/book-content?id=24056