به گزارش مشرق، «حتی اگر بهترین پسر شهر را به چنگ آوری و دلداده خودت کنی، نمیشود بایستی و نفسی تازه کنی. همیشه نگه داشتن دشوارتر از گرفتن است. باید امیدها و آرزوهایش را بفهمی و پشتیبانش باشی؛ حتی گاهی باید شانه به شانهاش بایستی و کنارش باشی. سختتر اینکه چون ماده شیری نگهبانش باشی که دخترهای دیگر شهر او را از دهانت نربایند. برای تو، دلبری از مردت مهم است و برای مردت، مهتری جهان. تو تنها او را میبینی و او همه را! و در جنگ اَبرزورمندان، در آوردگاه عشق و خرد سرها بریده بینی...».
محمد سرشار رستاخیز عاشقی را با پیوند میان عشق و مبارزه آغاز میکند. او برای آغاز کتاب خود به روایت عاشقانه میان طلبهای جوان به نام یحیی و همسرش آمنه میپردازد تا نهتنها مخاطب را کنار خود نگه دارد، بلکه دیدگاه مخاطب خود را نسبت به سبک زندگی یک طلبه که شاید خشک و جدی باشد تغییر بدهد.
یحیی، شخصیت اصلی کتاب زمانی که متوجه میشود سرمایهداری به نام «اَژیان» برای ساخت یک پروژه تجاری در خرید زمینهای روستاییان به آنان ظلم میکند علم مبارزه و عدالتخواهی را برمیدارد و سعی میکند از راه قانونی و با توسل به مسؤولان شهرداری و قوهقضائیه احقاق حق کند که در این راه متوجه میشود منافع بسیاری از این مسؤولان با ساخت این پروژه ساختمانی گره خورده است و آنان نیز که منافعی در این بین ندارند مصلحت را در سکوت میبینند تا جایی که یحیی از نیروی مردمی برای ادامه مبارزه استفاده میکند و آنجا که از پای مینشیند این همسر او، آمنه است که بار مبارزه و روشنگری را بر دوش میکشد.
هرچند آمنه نقش اصلی داستان رستاخیز عاشقی نیست اما محمد سرشار توانسته است روحیه یک زن انقلابی را در آمنه به نمایش بگذارد؛ زنی که هم عاطفه دارد و هم مبارزه بلد است.
ماجرای این عدالتخواهی برای نسلی که مبارزه را در سالهای پیش از انقلاب تمامشده میداند یادآور این مساله است که انقلاب ادامه دارد و عدالتخواهی مختص به مکان و زمان خاصی نیست. آنچه رستاخیز عاشقی را برای مخاطب جذاب میکند موضوعات بهروزی است که در کتاب آمده؛ اما همین امر میتواند کتاب را محدود به عصر حاضر کند و برای آن تاریخ انقضای مشخصی را ثبت کند.
هرچند کلماتی که در این داستان استفاده شده است مانند نعلین یا نوع فعلهایی که به کار رفته است مانند ستیزیدن و آغازید، نثر کتاب را به سمتی میبرد که اگر عناصر امروزی مانند موبایل و فضای مجازی و... در کتاب نبود مخاطب احساس میکرد دارد داستانی از زمان گذشته را مطالعه میکند. نمادها در این داستان جایگاه بهخصوصی دارند و توسط نویسنده رها نمیشوند، بلکه به فراخور ماجراها از آنها استفاده میشود؛ یکی از این نمادها گرگهایی هستند که به شهر حمله میکنند که نشان از حمله سرمایهداران به شهر و مردمان شهرها برای کسب سود بیشتر است یا دستهای باز و نیمهبازی که در طراحی روی جلد این کتاب دیده میشود پیوند نزدیکی با یکی از نمادهای مطرح شده در کتاب دارد که مشت گره کرده جنازه پیرمردی است که برای گرفتن حق خود کشته میشود؛ از این مشت گره کرده در طراحی پوسترهای مبارزه نیز استفاده میشود.
محمد سرشار در این کتاب مخاطب عام را فراموش کرده است و گویی مخاطب کتاب خود را تنها همفکران خود قرار داده است. گفتوگوهایی که بین شخصیت اصلی داستان و دیگران رخ میدهد گاهی آنقدر به کلیشهگویی نزدیک میشود که با استدلال و منطق نمیتوان آنها را پذیرفت. در این کتاب در هنگام بیان داستان با توجه به نیاز محتوا از اشعار و روایتهای بسیاری استفاده میشود که علاوه بر اینکه مخاطبان را با آنها آشنا میکند، بر جذابیتهای متن میافزاید.
این کتاب توسط انتشارات کتابستان معرفت و با نویسندگی محمد سرشار که کتابهایی چون «بچرخ تا بچرخیم» و «زنها همه مثل هماند» را در کارنامه دارد، به قیمت 21500 تومان به چاپ رسیده است.
*وطن امروز