به گزارش مشرق، حجتالاسلام والمسلمین روحالله حسینیان، طی یادداشتی به واکاوی زمینههای خروج محمدرضا پهلوی از کشور، تکاپوی فرماندهان نیروهای نظامی برای جلوگیری از فرار او، تشکیل شورای سلطنت و سرانجام فرار حقارتبار شاه میپردازد.
بیشتر بخوانید:
شاه چقدر پول از ایران خارج کرد؟
مشروح یادداشت حجتالاسلام والمسلمین حسینیان را در ادامه میخوانید.
شدت ناآرامیها و اعتراضات مردم در سال ۵۷ سرانجام آمریکا، کارگزاران رژیم پهلوی و شخص محمدرضا پهلوی را به این نتیجه رساند که تنها راه فائق آمدن بر بحران، رفتن شاه از کشور است. «شعارهای مرگ بر شاه که آسمان سراسر کشور را پوشانده بود. از شاه در آخرین روزهای اقامتش در کشور آدمی دیگر ساخته بود که بهترین وضعیت را برای خودش آن میدید که هر چه زودتر از این غوغاها دور شود». شاه که به گمان خودش انتظار چنین روزهایی را نمیکشید، حال به جایی رسیده بود که «برای ترک کشور روزشماری میکرد». او حتی از رستم امیربختیاری از رؤسای تشریفات دربار هر روز در رابطه با آماده بودن گذرنامهاش سؤال میکرد. وی به بختیار نیز گفته بود: «من تحمل این را ندارم که بر دیوارها درباره من حرفهای رکیک نوشته شود ».[۱] بنابر اوضاع به گونهای رقم خورد که امریکا خروج شاه از ایران را در دستور کار خود قرار داد.
طرح امریکا برای خروج شاه از کشور
متعاقب شدت گرفتن مبارزات مردم علیه رژیم پهلوی، آمریکاییان به این نتیجه رسیدند که تنها راه نجات رژیم و حفظ منافع آمریکا در ایران موفقیت بختیار است و از آنجایی که بختیار با بودن شخص محمدرضا پهلوی در کشور شانسی برای موفقیت ندارد، باید مقدمات خروج وی از کشور را بچینند. در همین زمان خبرگزاری یونایتدپرس گزارش داد آمریکا با تغییر بزرگی در سیاست خود نسبت به محمدرضا اعلام کرده «شاه ایران هر چه زودتر کشور را ترک کند تا به حکومت غیرنظامی شانس پایان دادن بحران داده شود». سایروس ونس وزیر امورخارجه آمریکا تصمیم برمسافرت شاه را یک «تصمیم عاقلانه» نامید. وی افزود: «با بودن شاه در ایران امیدی بهپایان ناآرامیها وجود ندارد». ونس معتقد بود که با حضور شاه بختیار نمیتواند «مخالفان را قانع کند که شاه اختیارات خود را به او تفویض کرده و دست او را درحکومت باز گذاشته»؛ بنابراین تأخیر او در خروج از کشور میتوانست عواقب وخیم و مصیبتباری برای حکومت بختیار به وجود آورد.
بختیار نیز مانند آمریکاییان معتقد بود با رفتن محمدرضا پهلوی بحران فروکش میکند. و در مصاحبهای با روزنامه نیویورک تایمز گفت: «به محض رفتن شاه مخالفت حضرت آیتالله خمینی کاهش خواهد یافت .»[۲]
روز چهارم ژانویه (۱۴ دی ماه) جلسهای با حضور کارتر در کاخ سفید تشکیل گردید و تصمیم گرفته شد که به محمدرضا پهلوی اعلام کنند «پرزیدنت کارتر تصمیم شاه را برای خروج از ایران و تشکیل یک شورای سلطنتی تأیید میکند و از مسافرت وی به آمریکا استقبال مینماید .»[۳] سولیوان این پیام کارتر را دریافت و به محمدرضا پهلوی ابلاغ کرد.
مخالفت فرماندهان با خروج شاه
فرماندهان نیروهای نظامی تنها گروهی بودند که با فرار محمدرضا پهلوی موافق نبودند؛ به همین جهت بیشتر آنها به دنبال طرحی بودند که وی را از رفتن منصرف کنند. سرلشکر پاکروان رئیس اسبق ساواک خروج شاه را «فرار از مسئولیت» میدانست؛ لذا تصریح میکرد که «نباید بگذاریم برود». [۴] به همین جهت چند تن از امرای ارتش از نراقی خواستند تا «وقتی به حضور اعلیحضرت میرسد، سعی کند او را از رفتن منصرف» نماید.
کمیته بحران متشکل از فرماندهان نظامی، ارتشبد طوفانیان معاون وزیر جنگ، سپهبد بدرهای فرمانده نیروی زمینی، سپهبد ربیعی فرمانده نیرویهوایی، دریاسالار حبیباللهی فرمانده نیروی دریایی و سپهبد مقدم رئیس ساواک با رفتن شاه مخالف بودند. ارتشبد قرهباغی رئیس ستاد مشترک از طرف کمیته بحران نزد شاه رفت و اصرار کرد که از مسافرت منصرف شود .[۵]
فرماندهان نظامی در ملاقات با ژنرال هایزر اوّلین درخواستشان جلوگیری از خروج محمدرضا پهلوی بود. آنها همگی تصریح میکردند که اگر شاه برود آنها نیز مجبور به فرار از ایران خواهند شد. ژنرال قرهباغی از هایزر خواست تا «به رئیسجمهور آمریکا اطلاع دهد که با شاه تماس بگیرد و از او بخواهد که در کشور بماند. قرهباغی گفت اگر شاه برود، او نمیتواند انسجام ارتش را حفظ کند». اما هیچکدام از این واسطهها اثر بخش نبود و محمدرضا پهلوی چارهای جز فرار نداشت.
تشکیل شورای سلطنت
بعد از تصویب خروج محمد رضا پهلوی، سیاستمداران کاخ سفید پس از مشورت به این نتیجه رسیدند که تشکیل شورای سلطنت در این زمان لازم به نظر میآید. لذا روز دهم ژانویه (۲۰ دی ماه) «به سولیوان دستور داده شد، بیدرنگ با شاه ملاقات کند و به وی ابلاغ نماید که به نظر ایالات متحده آمریکا او باید به سرعت شورای سلطنتی تعیین کرده و از کشور خارج شود .»[۶] متعاقب آن بختیار در یک مصاحبه تلفنی با کیهان در ۲۱ دی ماه اعلام کرد: شورای سلطنت روز شنبه تشکیل خواهد شد.
شورای سلطنت اوّلین جلسه خود را در ۲۴ دی ماه در حضور محمدرضا پهلوی در کاخ نیاوران تشکیل داد. شاه در این جلسه گفت: آقایان در جریان هستند که دولت برابر قانون اساسیتشکیل شده و رئیس دولت از قانون اساسی پشتیبانی مینماید. به ارتش هم دستور دادهایم که از دولت پشتیبانی کند. برابر قانون اساسی لازم بود که شورای سلطنت تشکیل شود تا در مدت مسافرت ما برابر قانون وظایفش را انجام بدهد. امیدوارم به این ترتیب دولت موفق شود به اعتصابات و اغتشاشات خاتمه داده و آرامش را در کشور برقرار نماید.
در این جلسه بختیار ضمن اطمینان دادن به وی در مورد پایان دادن به اعتصابات و اغتشاشات تقاضا کرد که «مسافرت اعلیحضرت بعد از رأی اعتماد مجلس صورتگیرد». اعضای شورای سلطنت نیز این نظر را تأیید کردند و شاه پذیرفت .[۷]
فرار شاه
بعد از تصمیم بر فرار محمدرضا پهلوی، چند روز قبل از فرار، خانواده وی خروج را آغاز کردند. به گزارش نیویورک پست، ابتدا ملکه مادر و اشرف ایران را به سوی کالیفرنیا ترک گفتند .[۸] سپس فریده دیبا، علیرضا و لیلا پهلوی با هواپیمای نظامی در ۲۵ دی ماه ایران را ترککردند .[۹]
شاه توقع داشت آمریکا «به این مسافرت جنبه نیمهرسمی بدهد و از طریق فرودگاه نظامی آندرور در نزدیکی واشنگتن وارد آمریکا شود و پس از مراسم استقبال از طرف مقامات رسمی آمریکا به کالیفرنیا مسافرت کند»، امّا آمریکاییان چنین تقاضایی را نپذیرفتند. آنها معتقد بودند: این اقدام آمریکا «خطر تظاهرات گروههای مخالف و درگیری» را در پی دارد؛ بنابراین بهتر است وی «برای ورود به آمریکا فرودگاه دورافتادهای را انتخاب کند و حتیالمقدور در ساعات شب وارد آمریکا شود» و سپس از این فرودگاه عازم پایگاه نیروی هوایی آمریکا در کالیفرنیا شود و از آنجا با یک هلیکوپتر نظامی به ملک شخصی آننبرک برود.
آمریکاییان اصل پذیرفتن محمدرضا پهلوی را بر این تحلیل قبول کردند که فکر میکردند «پناه دادن شاه مورد خشم و غضب» امام خمینی واقع نخواهد شد؛ «بلکه برعکس تصور میکردند چون موجبات تسریع خروج شاه را از ایران فراهم آوردهاند امتیازی هم به دست خواهند آورد». سرانجام محمدرضا پهلوی به سولیوان گفت جزئیات مسافرت را به اطلاع سپهبد ربیعی فرمانده نیروی هوایی برساند .[۱۰]
محمدرضا پهلوی روز ۲۳ دی ماه برای اوّلین بار همه فرماندهان ارتش را با هم به کاخ نیاوران جمع کرد. در این جمع که بختیار نیز حضور داشت خطاب به اعضای جلسه گفت: «به علت وقایع اخیر کشور، خیلی خسته شدهایم و احتیاج به استراحت داریم. قبلاً هم قرار بود برای معاینه مسافرتی بکنیم. حال که دولت جدید برابر قانون اساسی تشکیل شده، در نظر داریم بعد از تشکیل شورای سلطنت به خارج از کشور مسافرت بنماییم؛ لذا لازم بود که با حضور آقای نخستوزیر، دستوری به ارتش بدهیم. چون آقای نخستوزیر و دولتی که تشکیل دادهاند پشتیبان قانون اساسیاست، ارتش شاهنشاهی وظیفه دارد که از دولت قانونی پشتیبانی نماید». بختیار هم قول داد که دولت از قانون اساسی پشتیبانی کند و عنوان کرد «به زودی نظم و آرامش در کشور مستقر خواهد شد ».[۱۱]
روز ۲۶ دی دکتر سعید خبر رأی اعتماد مجلس به بختیار را به اطلاع شاه رساند. وی بلافاصله به طرف هواپیمای آماده جت ۷۲۷ شاهین حرکت کرد و در یک گفتگوی کوتاه به خبرنگاران گفت: «تهران را به مقصد آسوان در مصر ترک خواهم کرد و چند روز در آنجا به استراحت خواهم پرداخت. مدتی است که احساس خستگی میکنم و احتیاج به استراحت دارم. همان طور که قبلاً گفته بودم پس از اینکه خیالم راحت شود و دولت مستقر گردد به مسافرت خواهم رفت، این سفر امروز آغاز میشود.» وی ادامه داد «با رأی امروز مجلس شورای ملی که پس از رأی سنا داده شده امیدوارم که دولت بتواند هم در ترمیم گذشته و هم در پایهگذاری آینده موفق شود. برای این کار ما مدتی به همکاری و حسن وطنپرستی به اشد کلمه احتیاج داریم». او در مورد مدت مسافرتشگفت: «این بستگی به حالت مزاجی من دارد و نمیتوانم آن را الان مشخص کنم».
اما واقع آن است که او میدانست که این مسافرت بیبرگشت است؛ به همین جهت «درموقع سوار شدن به هواپیما حاضران، شاه و شهبانو گریستند». محمدرضا پهلوی در خاطراتش اعتراف میکند در آن لحظات: «احساس میکردم واقعه شومی در شرف وقوع است، زیرا باتجربهتر از آن بودم که درباره آنچه احتمالاً وقوعش میرفت تصوری نداشته باشم. میخواستم خود را قانع کنم که رفتنم از ایران هیجانات را فروخواهد نشاند و از تنفرها خواهد کاست». نه تنها شاه که بسیاری از بدرقهکنندگان نیز میدانستند این سفر شومی برای آنها خواهد بود؛ به همین جهت «سکوت دلخراشیحکمفرما بود که جز با هق هق گریه شکسته نمیشد ».[۱۲]
ساعت ۱۳:۱۰ شاه با خفت و خواری برای همیشه ایران را ترک گفت در حالی که تاریخ زندگی مملو از جنایات او، قتلعامها، شکنجهها، زندانها و خودفروختگی به بیگانگان را در خود ثبت کرد.
پینوشتها:
۱- شاپور بختیار، یکرنگی، ترجمه مهشید امیرشاهی، بی جا، بیتا، ص ۱۱۶
۲- روزنامه کیهان ۲۴/۱۰/۱۳۵۷، ص ۳
۳- سایروس ونس، نقش آمریکا در ایران (توطئه در ایران)، ترجمه محمود طلوعی، انتشارات هفته، تهران، ۱۳۶۲، ص ۳۸
۴- احسان نراقی، از کاخ شاه تا زندان اوین، ترجمه سعید آذری، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، تهران، ۱۳۷۲، ص ۲۴۰
۵- عباس قرهباغی، اعترافات ژنرال، نشر نی، تهران، ۱۳۶۵، صص ۱۳۹ ۱۴۳
۶- نقش آمریکا در ایران (توطئه در ایران، ص ۴۲
۷- اعترافات ژنرال، ص ۱۷۳
۸- روزنامه کیهان، ۲۱/۱۰/۱۳۵۷
۹- روزنامه اطلاعات، ۲۵/۱۰/۱۰/۱۳۵۷
۱۰-و یلیام سولیوان، مأموریت در ایران، ترجمه محمود مشرقی، انتشارات هفته، ۱۳۶۱، صص ۱۶۳ ۱۶۴
۱۱- اعترافات ژنرال، ص ۱۳۱
۱۲-پ اسخ به تاریخ، ص ۳۶۸
منبع: پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی