مجید بقایی ، متولد بهمن ماه سال 1337 به بهبهان است. وی در سن 24 سالگی و در 9 بهمن 1362 ، در منطقه عملیاتی فکه ، به همراه شهیدان افشردی و رضوانی بال در بال ملائک گشود و بر ایئان عرش منزل گرفت.
آن چه خواهید خواند ، تنها وصیت نامه بر جای مانده از شهید مجید بقایی است.
روحمان با یادش شاد
بسمالله الرحمن الرحيم سلام
و درود و دعا بر امام و امت امامي كه ما بايد با تلاش و جهاد و ايثار و شهادتمان رهبري و امامت جهانيشان را عينيت بخشيم و جهاني انقلابي و اسلامي بسازيم.
انقلاب خونينمان سنگر به سنگر كفر جهاني را عقب نشانده و اين بار با رحمت خدايي «جنگ» مقدمه اي شده براي تشكيل و اتحاد جماهير اسلامي «انشاءالله» و بدانيد كه اين موضع، ايثار ميخواهد و خون كه پيامدش نصرالهي است كه پيروزي اسلام در اثر رنج و سعي و كوشش و زجر و ناراحتي و خون دادن است.
بله! ما هم ميجنگيم و تن به هيچ گونه سازشي نميدهيم و با شعار هميشگي يا فتح يا شهادت ميجنگيم و بر سياست «نه شرقي نه غربي» سرسختانه پا ميفشاريم، چون معتقد به خداييم.
برادران ! خواهران! هيچگونه اندوه و حزن به دل راه ندهيد چون ميدان آزمايش است و زمان امتحان و شما برتريد، اگر مومن باشيد و از رهبر، عصاره مكتب بياموزيم كه چون كوه استوار در مقابل دشمن و چون كاه در مقابل خدا ايستاده است و ما هم در مصائب بايد همچون كوه باشيم.
خدايا ! معبودم ! اي آن كه همه چيزم به توست ! اي آن كه نه در كاغذ ميگنجي و نه با قلبم وصف ميشوي ! تار و پودم آغشته به گناه است كه فعلا ياراي صحبت ندارم و هر وقت ميخواهم زبان بگشايم شرمندهام. با اين وضع رحمي بر من كن. مرا ببخش.
ميدانم كه بخشندهاي و مهربان. بارها فكر كردهام و در نهايت به اين نتيجه رسيدهام كه فقط در لباس شهيد و با محتواي شهيد ميتوانم در دادگاهت حضور يابم . به جز اين هرگز، كه شرمندهام و رسوا.
خدايا ! شاكرم از اين كه تا اين حد هدايتم كردي.
خدايا ! اگر قدمي در راهت برداشتم از من بپذير.
معبودم ! ميدانم كه چيستي ولي در دل خانوادهمان صبري وافر بگذار كه مي دانم بدون صبر تحمل چنين مسئلهاي را ندارند.
خدايا ! ملتمسانه مي گويم و بارها گفتهام كه جگر گوشه امت - امام عزيز - خميني كبير را تا ظهور حضرت مهدي (عج) براي امت نگهدار. آمين.
خدايا ! بار پرودگارا ! آن كساني كه حافظ انقلابند حفظ و دشمنان انقلاب را نابود گردان. آمين.
خدايا به خوبي می دانم و برايم ملموس است كه بهترين را به سويت ميكشي و حجابشان را ميدري اين را در خود نميبينم ولي شاید دگرگوني در درونم چنين فيضي را نصيبم كند.
خدايا ! ديگر دعايم سلامتي مجروحين و صبر به معلولين است.
و اما خانواده عزيز و پدر و مادر خوبم كه خيلي عذابتان دادم و هميشه به شما ميگفتم براي اسلام ميخواهم خدمت كنم و شما بنا به علائق ميگفتيد كه بالاخره از دست ما ميروي و اين را هميشه به شما ميگفتم و آخرين بار هم ميگويم كه من و ما و شما و همه از كس ديگريم و هر وقت امانت را بخواهد پس ميگيرد و كسي را دخل و تصرفي در آن نيست. به هر جهت نميدانم ميپذيرد يا نه ولي انشاءالله ميپذيريد و مرا حتما ميبخشيد و حتما بر زبان ميآوريد كه تو را بخشيدم. خدا به شما صبر بدهد. صبور باشيد كه درجه و مراتب انسان صبور و صابر بسيار بالاست.
مادر ! اگر صبر كردي فاطمه زهرا (س) به تو مرحبا ميگويد و ملائك تو را دلداري ميدهند. انشاءالله
و اما برادرم حميد! در همين راه كه هستي به جمهوري اسلامي خدمت كن و پايههاي جمهوري را محكم بگردان كه خدا ياري و هدايتت ميكند و اصلا به اين دنيا پست و بي ارزش دل مبند كه فقط اسباب آزمايش است و امتحان.
و برادر و خواهرم! شما هم قدر جمهوري اسلامي را بدانيد كه نعمت بزرگي است و كوچكترين كفران نعمت محاكمه دارد و جدا هميشه به فكر اسلام باشيد. انشاءالله مرا ميبخشيد. التماس دعا دارم.
و اما دوستان خوبم ! برادران و خواهران! از شما كه از من رنجيدگي داريد، ميخواهم كه مرا ببخشيد و اگر بدي كردهام از من بگذريد. تذكرم اين است كه امام را رها نكنيد و از كليه اقوام - آشنايان، دوستان طلب بخشش ميكنم و اميدوارم اگر بدي كردهام، ببخشند.
حتما برايم دعا كنيد. حتما دعا براي امام و براي من و براي مومنين را فراموش نكنيد.
والسلام
بنده حقير و ذليل
خدمتكار اسلام اگر خدا بخواهد
شوش دانيال
30/2/60
التماس دعا
مجيد بقايي