به گزارش مشرق، اینان مردماند. حماسهآفرینان همیشگی ایران اسلامی. اینان آنانی هستند که از میانشان مدافعان حرم، مدافعان امنیت، دلاور مردانی چون باکری، همت و صیاد شیرازی ظهور کردهاند. و تو ای اغتشاشگر هر جا که هستی بدان پنجه در پنجه شیرافکنان طاغوت ستیز کردهای، پنجهات در این پیکار خرد خواهد شد و زیر پای خواهی رفت. اللهاکبر، بر این بیداری و شکوه و عزتمندی مردمی که از هیچ جنگی هراس ندارند.
بیشتر بخوانید:
نگاهی به دست نوشتههای راهپیمایان تهرانی +عکس
اغتشاشگر بدان که هر بار سر بلند کنی و دنبال فتنه باشی؛ مردم با ارادهشان پاسخت را میدهند. اجتماع بزرگ مردمی در حمایت از امنیت، آرامش و اقتدار کشور و در محکومیت سوءاستفاده عدهای آشوبطلب از اعتراضات به سهمیهبندی بنزین، امروز چـهارم آذرماه با حضور عموم مردم تهران از مسیرهای چهارگانه به سمت میدان انقلاب اسلامی برگزار شد و میان مردم همیشه در صحنه تهران رفتیم و با آنها درباره آشوبهای اخیر گفتوگو کردیم.
تا آخرین نفس از انقلاب اسلامیمان حمایت میکنیم
همه آمدهاند. پیر و جوان و حتی کودکان هم در بین جمعیت هستند. قطرهقطره، گامبهگام صدایشان تا عرش میرسد. پیامشان تا قلب اروپا که هیچ، تا خود امریکا میرود که «تا جان در تن ماست خامنهای رهبر ماست» حتی پیرمردی که پرچم به دست دارد و از پا درد روی جدول خیابان نشسته است، هم آمده. آن پیرمرد درحالیکه به چوب پرچم کشورمان تکیه داده؛ میگوید: «۸۰ سال دارم. پایم درد میکند. ولی آمادهام تا جلوی فتنهگر بایستم. میخواهم بگویم اگر جرئت دارند اکنون بیایند و آن کارها را بکنند.»
پیرمرد که از انقلابیهای قدیمی است یادی هم از آن دوران میکند و میگوید: «زمانی که امام خمینی (ره) آمد را هیچوقت فراموش نمیکنم. یادم میآید من هم قطرهای در آن دریای جمعیت بودم، وقتی خبرها آشوب را در تلویزیون میدیدیم، گریه میکردم. باور نمیشد؛ عدهای میگفتند مردم هستند و گروهی میگفتند عاملان پهلوی. ولی من بهیقین داشتم و دارم که آن کارها و اتفاقات آشوبگران ست. نمیدانم فقط دوست داشتم جوان بودم و جلوی هرکسی که بود میایستادم.»
پیرمرد اما بغضش را نمیتواند کنترل کند و قطرات اشک از چشمانش جاری میشود. «اکنون خوشحالم که اینجایم و این جمعیت را میبینم. آشوبگران هر بار به ما زخم میزنند، مهم نیست. چون ما هم هستیم و تاآخریننفس از انقلاب اسلامیمان حمایت میکنیم.»
هر بار شکوهمندتر
روحانی، کاسب، کارگر و کارمند با هر تحصیلاتی در کنار هم ایستادهاند و باهم راهی را طی میکنند که باید بروند؛ راهی در مقابله با هر آنچه بدخواه این ملت است. فردی که پشت دوربین است و صحنهها روایت میکند جنبه دیگری از این شکوه را بیان میکند: «شمارش تعداد برنامههایی که از راهپیمایی مردم به تصور کشیدم را نمیدانم. ولی واقعاً خوشحالم از این رویداد. وقتی صحنه اغتشاشات را میدیدم با خودم راهپیماییهایی را مرور میکردم که پوشش میدادم. شک نداشتم حضور مردم و نقشآفرینی مردم بهموقع مشت محکمی خواهد بود.
اینگونه اقدامات مردم در برابر آشوبگران هر بار شکوهمندتر از قبل برگزار میشود. وقتی داشتم برای ۹ دی فیلمبرداری میکردم، پدر شهیدی مرا صدا زد و انگشت تر عقیقش را به من داد و گفت: «سه فرزندم در دفاع مقدس به شهادت رسیدند. اینکه اینجا ایستادهای و این صحنه را نشان دنیا میدهی، راه فرزندان مرا نشان میدهی. این هدیه من به توست تا یادت باشد چهکار مهمی بردوش توست و چه راهی را باید طی کنیم. یادت باشد فتنه گران هیچوقت پیروز نخواهند شد.» حالا هر وقت فتنهای توسط ضدانقلاب به وجود میآید به آن انگشتر نگاه میکنم و یاد آن خاطره میافتم.»
پای آرمانهایمان ایستادهایم
در این حماسه کودکان هم حضور دارند. نسل جدیدیهای انقلاب اسلامی که همصدای پدران و مادرانشان فریاد میزنند: «اینهمه لشکر آمده به عشق رهبر آمده.» یکی از آنها فرزند شهید مدافع حرم است که میگوید: «وقتی پدرم شهید شد من خیلی کوچولو بودم. اون اگر بود نمیگذاشت اینطوری شود. چند روز پیش چند نفر در کوچهمان آتش به پاکردند. پدرم اگر بود میرفت و نمیگذاشت جلوی مردم را بگیرند. الانم با مادرم آمدم که بگویم اگر پدرم نیست؛ من هستم. من دنبال راه پدرم را میگیرم و بزرگ میشوم. بزرگ میشوم و با دوستان پدرم، به گفته رهبرم اسرائیل را نابود میکنیم. پدرم همیشه میگفت: «آقا میگوید اسرائیل باید نابود شود.»
اینجا ساندیس هم نمیدهند
مادری شهیدی در میان جمعیت میگفت: «فدای قدمهایتان بشوم.» دستهایش را بلند میکرد و میگفت: «خدا رو شکر، خدا رو شکر. جلوی شهیدم روسپید شدم.» مرد جوانی شعارنوشته را روی دست گرفته است که رویش نوشته: «چشم دوختن به دست بیگانه موجب بدترین مشکلات میشود.» جوانی به دوستش به شوخی میگوید: «اینجا ساندیس نمیدهند؛ حتی بنزین هم نمیدهند. حالا رسانههای غربی میگوید به اینهمه جمعیت لیتر لیتر بنزین دادهاند.» البته تعدادی هم در دست نوشته هایشان به گرانی قیمت بنزین اعتراض داشتند و همه شان می گویند: همگی به عشق رهبر آمده ایم. خلاصه در خیابان انقلاب همه هستند.