به گزارش مشرق، آشوبگران در عراق مرقد مطهر عثمان بن سعید اسدی عمروی، نخستین نایب امام زمان در غیبت صغری را به آتش کشیدند.
عُثمان بن سعید عَمْری (متوفای قبل از ۲۶۷ق) مشهور به اَبوعَمرو، اولین نایب خاص از نواب اربعه امام زمان(عج) در دوره غیبت صغری است. او از اصحاب امام هادی، امام حسن عسکری و امام مهدی(عج) دانسته شده است. عثمان بن سعید پس از شروع امامت امام مهدی(ع) (سال ۲۶۰ق)، تا پایان عمرش (حدود ۶ یا ۷ سال) نائب خاص امام بود و پس از او، پسرش محمد بن عثمان عهدهدار نیابت شد. عثمان در زمان نیابت به بغداد رفت و دوران وکالت خود را در آنجا گذراند. او در بغداد و سایر شهرهای عراق وکلایی داشته که وجوهات را از مردم اخذ کرده و سپس برای او میفرستادند. حضرت مهدی به هنگام وفات او، نامه تسلیتی برای فرزندش فرستاد. در متون روایی، از عثمان بن سعید با القاب متعددی همچون زَیّات و عَمْری یاد شده است.
عثمان در مدت نیابت، رهبری وکلای نواحی مختلف را بر عهده داشت و امانات، وجوهات و هدایای مردم را میگرفت و برای امام میفرستاد. او همچنین نامههای شیعیان به امام، دستنوشتهها و توقیعات حضرت مهدی در پاسخ به شیعیان را به صاحبان اصلی میرساند.[۲۷] وقتی جعفر برادر امام عسکری(ع) ادعای نیابت کرد، احمد بن اسحاق از اصحاب امام حسن عسکری برای اطلاع از درستی یا نادرستی ادعای جعفر، نامهای نوشت و به وسیله عثمان بن سعید برای حضرت مهدی فرستاد. امام در پاسخ نامه، امامت جعفر را رد کرد و او را مفسد و ترککننده نماز خواند.
بیشتر بخوانید:
حمله اشرار نقابدار به کنسولگری ایران در نجف
این دست اقدامات آشوبگران ماهیت پلید آنها را به خوبی در معرض همگان قرار میدهد و نشاندهنده آن است که هدف اصلی دشمن، از میان برداشتن باورهای اسلامی و نهادینه کردن سکولاریزم در جامعه عراق و نیز جوامع اسلامی است؛ آنها همواره سعی داشتهاند با سوءاستفاده از درخواستهای مشروع ملتها مبنی بر بهبود وضعیت جامعه، اعتراضات مردمی را به سوی آشوبهای شهری جهت دهند تا به این وسیله موجبات براندازی نظام حاکم بر سرزمینهای اسلامی را فراهم آورند که نمونه این فتنهها را اخیراً در کشورمان ایران مشاهده کردیم.
در واقع علت عداوت دشمنان نسبت به آموزههای دین به ویژه مکتب تشیع را میتوان حداقل در دو گزاره دانست:
اول اینکه اسلام و آموزههای حیاتبخش تشیع و عناصر ارزشی آن همچون ایثار و شهادت همواره سدی در مسیر نفوذ دشمن و مانعی بزرگ در جهت پیادهسازی اهداف آنها در جوامع اسلامی بوده است.
دوم اینکه غرب همواره از گسترش آموزههای اسلام در سطح جوامع بیم داشته است؛ به ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی که آموزههای دین به صورت عملی در معرض سایر ملتها قرار گرفت و الگویی تراز اول در نبرد با دشمنان و بیگانگان قرار گرفت.
در کنار اینها، شکلگیری جریان عظیم اربعین ضربهای مهلک بر ساختارهای دشمن در منطقه وارد کرد؛ چه اینکه جریان اربعین درست همزمان با اوج گرفتن داعش در منطقه همچون گلستانی در آتش نمرودیان بود که در تضعیف برنامههای دشمن نقشی کلیدی را ایفا کرد؛ زیرا اربعین نه تنها وحدت را بین مسلمانان منطقه بازگرداند بلکه عامل آشنایی سایر ادیان با مکتب نورانی تشیع شد؛ بنابراین از این پس باید در انتظار حماقتها و جسارتهای بیشتر دشمن علیه آموزههای اسلام بود؛ چرا که دشمن خود را در معرض نابودی دانسته است.