به گزارش مشرق، «غلامرضا صادقیان» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
هشدارهای ایران درباره غیرممکن بودن ادامه اجرای یکطرفه برجام داغتر از گذشته شده است. اما به دلایلی عقلی و برآمده از تجربه تاریخی، ایران باید آنچه را که در سر دارد و ضرورت منافع ملی خود میداند، انجام دهد و درباره خروج از برجام حرفی به زبان نیاورد، بلکه دائماً بر اهمیت برجام و حفظ آن تأکید کند، حتی اگر آنچه انجام میدهد به معنای خروج کامل ایران از برجام باشد. این دقیقاً پاسخ متقابل به امریکا و اروپا است و منافع چنین اقدامی بیشتر از آن است که جنجال «خروج از برجام» و «مرگ برجام» با واژگان مقامات ایرانی در رسانههای جهان منتشر شود. در واقع همان طور که امریکا، با آنکه در برجام نیست، ایران را در چارچوب برجام تهدید میکند، ایران نیز باید چنین رویکردی داشته باشد و هم در برجام ظاهراً باقی بماند و هم هرچه را که منافعش اقتضا میکند، بدون توجه به برجام اجرا کند. همین حالا هم ما به واقع در برجام نیستیم، زیرا وقتی طرفهای مقابل ما در برجام که قراردادی چند طرفه است، نیستند، بودن ما معنا ندارد، مگر آنکه بپذیریم که ما با خودمان قرار داریم! به این ترتیب ما در حالی که در برجام نیستیم، مشغول عمل به آن هستیم! این رویه باید تغییر کند به اینکه «ما درحالی که ظاهراً در برجام هستیم، در عمل پایبند به آن نباشیم.»
بیشتر بخوانید:
دیپلماسی انفعالی، اروپا را هارکرد!
ماشه را چکاندهاند، باج ندهید!
ممکن است به تفاوت جایگاه ایران و جایگاه اروپا و امریکا در جهان اشاره و گفته شود این ایران نیست که بتواند اینچنین دنیا را به بازی بگیرد، اما این کار به راحتی از غرب با آن امکانات وسیع رسانهای و سیاسی و اقتصادی برمیآید و به راحتی آب خوردن مکانیسم ماشه را علیه ایران فعال میکنند. همچنان که رویترز دیروز اعلام کرد اروپا مکانیسم ماشه را فعال میکند، اما آن را فعلاً به شورای امنیت نمیبرد. این دقیقاً همان نقطه تفاوت دیدگاه منتقدان دولت با دولت است، زیرا برای چنین وضعیتی ما هم عقل محاسبهگر و هم یک تجربه تاریخی داریم که به ما میگوید «حالا که قرار است نابود شویم، چرا به دست خودمان نابود شویم؟!»
این تجربه تاریخی را بهتر است از زبان امام بشنویم: «(مرحوم مدرس) در مقابل ظلم، تنها می ایستاد و صحبت میکرد، و اشخاص دیگری از قبیل ملکالشعرا و دیگران همه دنبال او بودند، اما او بود که می ایستاد و بر خلاف ظلم، بر خلاف تعدیات آن شخص (رضا خان)، صحبت می کرد. یک اولتیماتوم در همان وقت دولت روسیه فرستاد برای ایران و سربازانش هم تا قزوین آمدند و آنها از ایران یک مطلبی را می خواستند که تقریباً اسارت ایران بود و می گفتند باید از مجلس بگذرد. آن را به مجلس بردند و همه اهل مجلس ماندند که چه باید بکنند؛ ساکت که چه بکنند. در یک مجله خارجی نوشته است که یک روحانی با دست لرزان آمد پشت تریبون ایستاد و گفت: حالا که ما بناست از بین برویم، چرا خودمان از بین ببریم خودمان را؟ رأی مخالف داد. بقیه جرئت پیدا کردند و رأی مخالف [دادند]؛ رد کردند اولتیماتوم را.»
اکنون برای ایران شرایط مشابهی است. امریکا و اروپا با همکاری هم ایران را به اسارت برجام درآوردهاند. دراین نقشه تحریمها حتی به دارو و غذا رسیدهاست. تصور اینکه تحریمها با تغییر رئیسجمهور در امریکا یا به هر دلیل دیگر به این زودیها و به این راحتیها برداشته شود هم باطل است، چون دولت ایران نشان داده که نتوانسته چه از طریق بازسازی اقتصاد از داخل و چه با اقدامات بینالمللی، هزینه ادامه تحریمها را برای غرب افزایش دهد، بنابراین آنها چرا باید دست از این اقدام خود بردارند. میماند اقدام ایران که آیا تماشاچی بازی غرب باشد و نابود شود یا تصمیم خاص خود را بگیرد که آیندگان نگویند در آن شرایط خودمان هم به نابودی خود کمک کردیم.
دولتمردان ایران البته اکنون «فقر اراده و تصمیمگیری» دارند و هر روز چیزی متناقض با روز قبل میگویند. روحانی و مردانش در مقابل غرب ضعفهای زیادی از خود نشان دادهاند و غرب نیز گرفتاری دولتمردان ایرانی به بیماری «استراماچونیزم» را که نوعی مرض وادادگی مقابل عنصر خارجی است، تشخیص دادهاست، اما به هر حال با توجه به اینکه این روزها هشدارهای مذاکرهکنندگان ایرانی به غرب درباره برجام زیاد شده، بهتر است ایشان بدانند که شیوه مواجهه با غرب باید به شیوه خود غرب نزدیک باشد، یعنی «عملاً نباید در برجام باشیم و به هیچ یک از بندهای آن نباید وفادار بمانیم و باید رسماً اعلام کنیم که منافع خودمان را به هر طریق ممکن دنبال خواهیم کرد، اما در چارچوب همان برجام از غرب برای تعهدات خود مطالبه کنیم.»این شیوه برای طرفی که چیزی ندارد تا از دست بدهد، به منفعت نزدیکتر است.
دیروز مجید تختروانچی، نماینده دائم ایران در سازمان ملل، مثالی از شیوه مواجهه امریکاییها با برجام زد که نشان میدهد آنها برای اینکه همه چیز را وارونه جلوه دهند، هیچ ابایی ندارند: «وقتی رئیسجمهوری امریکا از برجام خارج شد، یادداشتی به وزارتخانههای مختلف داد که در آن یادداشت به صراحت اعلام کرده است امریکا عضوی از برجام نیست. در این یادداشت از کلمهای به عنوان عضو استفاده کرد که در خود برجام به کار رفته است. از این رو خودشان قبول دارند که عضو برجام نیستند و حرف آنها مبنی بر اینکه در برجام حضور دارند، از نظر حقوقی هیچ پایه و اساسی ندارد. آنها نمیتوانند هم در برجام باشند و هم نباشند. اگر در برجام هستند، چرا در یک سال و نیم گذشته به تعهدات خود عمل نکردهاند؟! بنابراین ادله بسیار بسیار ضعیف حقوقی و سیاسی دارند.»
تختروانچی دیروز همچنین رفتار فریبکارانه و دروغین غربیها با ایران را به شکل ملموستری هم احساس کرد، وقتی «کلی کرافت» سفیر امریکا در سازمان ملل به سمت او رفت تا مرگ کودکی ایرانی را که به خاطر تحریم داروی بیماری پروانهای درگذشته است، به او تسلیت بگوید!
اکنون زمان تصمیم گیری یکی از دو راه است، میتوانیم به گونهای عمل کنیم که نسلهای آینده بگویند «غرب با یک برنامهریزی منظم، قراردادی با ایران بست و به هیچ یک از تعهدات آن عمل نکرد، اما ایران را برای کاهش تعهدات خود تهدید میکرد و ایرانیها نیز نشستند و تماشا کردند و کاسه چهکنم در دست گرفتند.» یا اینکه کاری کنیم که آیندگان بگویند «ایران آنچه را که از دستش برمیآمد انجام داد و خود در نابودی خود شریک نشد و در شیوه مقابله نیز به روش خود غرب عمل کرد و اگرچه منافعی را از دست داد، اما عزت و استقلال خود را از دست نداد.»