به گزارش مشرق، در یک داستان نمادین در شوروی سابق یک کارگر اروپایی، از آلمان غربی در سیبری کار پیدا میکند. او میداند که سانسورچیها در سیبری قبل از فرستادن نامهها همه آنها را میخوانند، به دوستانش میگوید که بیایید یک قرار بگذاریم؛ یک رمز تعیین کنیم؛ اگر نامهای که از طرف من دریافت میکنید با مرکب آبی معمولی نوشته شده بود، بدانید که هر آنچه در آن نوشتهام حقیقت است و درست. ولی اگر نامه را با مرکب قرمز نوشته بودم بدانید که هر آنچه در آن نوشتهام سراپا دروغ است.
یک ماه بعد دوستانش اولین نامه را دریافت میکنند که در آن با مرکب آبی نوشته شده است: «اینجا همه چیز عالی است، مغازهها پر، غذا فراوان، آپارتمانها بزرگ و گرم و نرم، سینماها همه فیلمهای غربی نمایش میدهند و تا بخواهید دختران زیبا رو – تنها چیزی که نمیتوان پیدا کرد مرکب قرمز است.»
بیشتر بخوانید:
آیا موقعیتی بهتر از این برای نمایش آنچه در این یک ماه در فضای مجازی ایرانی گذشت وجود دارد؟ شخص در ابتدا اذعان میکند که از همه آزادیهایی که میخواهد برخوردار است؛ فضای مجازی است؛ همه میتوانند حرف بزنند و اعمال قدرتهای نهادی دیگر وجود ندارد؛ هر کس میتواند برای خود صفحهای درست کند و حرف خود را بزند؛ اما در انتها یک نکته کوچک هم اضافه میکند: فقط مرکب قرمز نداریم. همه آزادیها را به دست آوردهایم؛ از بالا تا پایین مملکت را میتوانیم نقد کنیم فقط دیگر نمیتوانیم بگوییم آزاد نیستیم. ما باید احساس کنیم که آزادیم چون آنچه نداریم دقیقاً بیان آزاد نبودنمان است. به این ترتیب است که همه آنچه امروز درباره اش حرف میزنیم قابل تفسیر به همین داستان ساده است. آنچه به تدریج در حال تبدیل شدن به کلان گزارهای واحد در فضای مجازی و به همین ترتیب در فضای حقیقی است کشتار وسیع مردم معترض به سیاست افزایش نرخ بنزین در آبان ۹۸ است. آیا کسی قدرت دارد در فضای مجازی غیر از این بگوید؟ و این مورد در ماجرای شهر کوچکی در جنوب ایران به نام ماهشهر به شکل جدی تری در حال رخ دادن است. همه جا حرف از کشتار در نیزارهاست و همه جا حرف از تیرهایی است که به سرهای معترضین اصابت کرده است و یک سرکوب بزرگ علیه معترضینی که اگر پول اسلحه داشتند نان میخریدند و مگر داعشی بودند که حکومت با آنها این کار را کرد؟
آیا امروز کسی میتواند در فضای مجازی علیه روایت موجود و فراگیر درباره ماهشهر حرفی بزند و در عین حال آیا میتواند این عدم آزادی را فریاد بزند؟ خیر، هر چه قدر داد بزند دیده نمیشود. به روایت او سریعاً برچسب «ماله کش» و «حکومتی» زده میشود و فضای مجازی هم که مشهور است به آزادترین فضای زیست رسانهای انسانهای امروز و ادعای آزادنبودن آن هم ظاهراً مضحک است.
کشتار در نیزارها، تیراندازی به سر، سرکوب مخالفان و… عبارتی مبهم هستند که معلوم نیست کجا و کی تایید شدهاند اما به عنوان اصول بدیهی درنظر گرفته میشوند و فقط وضعیت را پرابهام تر میکنند و شناخت چیزی به نام حقیقت را سختتر.
اما ما امروز با وضعیت بسیار پیچیدهتری روبرو هستیم. این بار کلان روایت بزرگ ماجرا را رسانههای رسمی مطرح نکردهاند. سکوت رسانههای اصلی یا ناتوانی آنها در ساخت روایت و یا ممانعت دستگاههای امینتی از ورود آنها به جنگ روایتها در ماجرای اخیر ماهشهر سبب شده است که کلان روایت بزرگ، این بار توسط فضای مجازی ساخته شود. کلان روایتی که مگر کسی میتواند به جز تصدیق بدیهیات آن درباره این موضوع صحبت کند: البته درست است که نیروهای امنیتی در این ماجرا سعه صدر خود را از دست دادند و بیگناهانی هم کشته شدند اما....؛ بله؛ درباره اینکه این مردم دچار مشکلات اساسی اقتصادی هستند و به خیابانها آمدند که شکی نیست و...
ماجرا اساساً درباره اینکه کدام روایت درست است یا غلط نیست؛ بلکه دقیقاً به این مربوط است که چگونه ساخت یک کلانروایت انحصاری؛ امکان بیان دیگر روایتها را خنثی میکند. این اتفاقی است که پیش از این در اعتراض به ساخت یک کلان روایت از سوی رسانههای رسمی و از بین بردن امکان وجود دیگر روایتهای ممکن بارها و بارها رخ داده بود. اما آیا کسانی که به ساخت کلانروایتهای رسمی و از بین رفتن دیگر روایتها معترض بودند امروز هم از تلاش برای امکان تهیه مرکب قرمز دفاع میکنند؟ امکان اینکه کسانی دیگری هم حرف بزنند؟
با گذشت یک ماه از اتفاقات تلخ آبان ۹۸، بحث و گفتگو درباره ابعاد مختلف آن همچنان ادامه دارد. نشانههای مختلف نشان میدهد که این ماجرا یکی از پیچیدهترین اتفاقات تاریخ معاصر ایران است و واکاوی هر چه بیشتر آن علائم دقیقتری برای شناخت جامعه جدید ایران به دست میدهد.
پرونده «مواجهه با ماهشهر» امکانی برای ارائه روایتهای دیگر از این ماجرای تلخ، سخت و کوتاه است که امروز در فضای مجازی و رسانهها به عنوان مبهمترین نقطه اتفاقات آبان ۹۸ از آن یاد میشود. این پرونده قرار است درباره این گفتگو کند که یک روایت چگونه ساخته میشود، چگونه به کلان روایت تبدیل میشود و چگونه امکان ساخت روایتهای دیگر را از بین میبرد. پرونده «مواجهه با ماهشهر» درباره ابعاد رسانهای این نادیده بزرگ رسانههای رسمی ایران در پاییز و زمستان پرماجرای امسال است.