سرویس سیاست مشرق - روزنامه سازندگی ارگان رسمی حزب کارگزاران سازندگی در تاریخ ۷ دیماه تیتر اول خود را با عنوان " رنج کولبری" به مسئله کولبری اختصاص داده است. طنزی که باورناپذیر و تلخ است.
در ابتدای متن، نگارنده چنین آغاز کرده است: «کل استان کردستان از سقز تا بانه، بوکان و مهاباد و خیلی شهرهای دیگه میان اورامانات، هر ۱۰، ۱۵ نفر یه خونه میگیرن برای جای خواب و کولبری میکنن» این را محمد جلیل پوران به سازندگی میگوید؛ کولبری که ۶ سال گذشته زندگیاش را ۵ بار در هفته به دل کوهستان زده تا شاید آسان کند این زندگی را جز پول با چیز دیگری نمیچرخد. او ۲۷ ساله است اما امیدی به آینده خودش ندارد:" کولبری میکنم تا جایی که منم مثل آزاد و فرهاد یه روز تو این کوهستان بمیریم." آزاد و فرهاد و خسروی برادران کولبر ۱۷ و ۱۴ سالهای بودند که هفته گذشته داستان مرگ غمانگیزشان در گردنه برفی " تته" اشک خیلیها را درآورد. البته این دو برادر تنها کشتههای جاده کولبری نیستند.
محمد میگوید: «الان که دارم با شما حرف میزنم زل زدن به گردنه تته همونجا که فرهاد و آزاد مردن. سالی حداقل ۵ نفر توی همین کوههای اورامانات به خاطر کولبری میمیرن. بیشتر هم توی زمستون این اتفاق میفته." اما آنها که میدانند قدم در راهی گذاشتهاند که مرگ بخشی از آن است پس چرا کولبری را انتخاب میکنند و آیا گزینه جایگزینی برای کولبری وجود ندارد؟ دولت در سالهای گذشته طرحهای مختلفی برای کولبران اجرا کرده است، وعده راهاندازی بازارچههای مرزی هم داده شده است، اما ظاهر امر نشان میدهد طرحها برای کولبران جذاب نبوده است.
پرداختن به این مسئله به عنوان یک آسیب اجتماعی دور از انتظار نیست اما نه برای روزنامه حزب کارگزاران که نماد سرمایه سالاری در این کشور است. نام حزب کارگزاران با عناوینی چون "تکنوکرات"، "توسعه" و "لیبرالیسم" پیوند خورده است.
حسین مرعشی از اعضای اصلی و سخنگوی حزب کارگزاران در مورد اهدف و ماهیت این حزب چنین میگوید: «حزب کارگزاران برای به دست گرفتن قدرت تشکیل شده است. یعنی حزب تشکیل نشده است دعای ندبه و دعای کمیل برگزار کند یا بنیاد خیریه باشد که به فقرا رسیدگی کند.» [۱]
کارگزارانیها به تکنوکرات بودن معروفاند. مدیریت تکنوکراتی به آخرین چیزی که توجه میکند، مردم و ارزشهای انسانی است. در این سبک از مدیریت آن چیزی که هدف نهایی است توسعه آن هم با شاخصهای ریاضی است نه چیز دیگر. نمونه بارز آن که در شهرداری تهران از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۷ توسط غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی اجرا شد. نتیجه آن؛ توسعه شهرسازی بیضابطه و بدون توجه به اثرات سیاسی اجتماعی آن برای مردم بوده است. به اعتقاد کرباسچی تهران از نظر مدرن بودن باید تبدیل به شهری بشود که هر کس زیر ۵۰۰ هزارتومان درآمد دارد تهران را ترک کند چون نمیتواند هزینههای چنین شهری را پرداخت کند. [۲]
بیشتر بخوانید:
حزب کارگزاران سازندگی که متشکل از تکنوکرات های دولت سازندگی بود هیچگاه به دنبال عدالت و حمایت از قشر مستضعف جامعه نبوده است. در دولت متشکل از این افراد با اجرای سیاستهای تعدیل اقتصادی تورم به ۵۰ درصد رسید، بدهیهای خارجی بشدت بالا رفت، با افزایش نرخ ارز، بحران ارزی فراگیر شد و نارضایتی عمومی بشدت افزایش یافت، قدرت خرید کاهش و دهکهای پایینتر جامعه فقیرتر شدند، واردات به شکل گستردهای شکل گرفت، دولت حجیمتر شد و اختلاف طبقاتی افزایش یافت.
این ایده که لازمه توسعه، له شدن عدهای است از کلان تئوریهای دولت سازندگی بود. پرویز داودی، معاون اقتصادی وزارت امور اقتصادی و دارایی دولت سازندگی معتقد بود که اگر در فرآیند تعدیل ۱۵ درصد جمعیت کشور زیر چرخهای توسعه له شوند، اشکال ندارد؛ زیرا این هزینه توسعه است.
نگاه سرمایه سالارانه و تفاخر آمیز آنان در مسائل سیاسی نیز خود را نشان میدهد. بعد از انتخابات سال ۹۴ مجلس که نمایندگان اصلاح طلبان در تهران تماماً به مجلس را یافتند ولی در شهرستانها نمایندگان اصولگرا حائز اکثریت شدند، حسین مرعشی پس از اعلام نتایج انتخابات گفت: «اکنون میتوان شاخص توسعه سیاسی ایران در تهران را ۱۰۰، در مراکز استانها ۵۰ و در شهرستانها ۳۰ در نظر گرفت. ظرف ۱۰ سال آینده توسعهیافتگی سیاسی به سراسر ایران سرایت میکند و مردم میآموزند به جای تکیه بر شناخت خود به سمت انتخاب بستههای سیاسی پیش بروند.» به نظر وی اینکه در شهرستانها جریان آنها نتوانسته است نظر مردم را به خود جلب کند نشان از عقب افتادگی سیاسی مردم شهرستانهاست.
نکته حائز اهمیت دیگر این است که کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران که حامی مالی اصلی کل جریان اصلاحات است در سال ۷۷ به جرم اختلاس و فساد مالی به دادگاه کشیده شد و به دلیل فساد گسترده، تمام روند دادگاه از تلویزیون پخش میشد و نهایتاً کرباسچی در بیشتر موارد محکوم شد.
حمایت روزنامه دولت اصلاحات از کرباسچی
نمود دیگر این سرمایه سالاری کارگزاران و طیف وسیعی از اصلاح طلبان در شهرداری تهران است. ایده" گران کردن" تهران بارها وبارها از طرف شهرداران اصلاح طلب مطرح شده است. ایدهای که نشأت گرفته از همان نگاه توسعه گرای عاری از عدالت است. به طور خلاصه این ایده میگوید «یا از تهران بروید یا پولش را بدهید.»
صفایی فراهانی شهردار اسبق تهران میگوید: «در اکثر کشورهای توسعهیافته، مردم با عوارضی که در شهرهای بزرگ بابت زندگی و استفاده از خدمات شهری میپردازند درآمد آن شهر را تأمین میکنند. فردی که در تهران زندگی میکند نسبت به یک شهروند که در یک شهر کوچک زندگی میکند، باید دو نوع عوارض به شهرداری بپردازد. بنابراین باید نوع و میزان پرداخت عوارض در شهرهای بزرگ و کوچک تغییر کند.»[۳]
حسین مرعشی نیز در این رابطه میگوید: «برای اینکه محیطی برای زندگی و هوایی برای تنفس باقی بماند، باید شرایط زندگی در تهران به نسبت سایر کلانشهرها از جمله اصفهان و مشهد گران شود.» [۴]
سید حسین هاشمی استاندار سابق تهران هم پیشتر چنین نکتهای را گفته بود که راه جلوگیری از مهاجرت به تهران افزایش هزینهها در تهران است. [۵] کرباسچی، پیروز حناچی، ملک مدنی و محمد علی نجفی از دیگر چهرههای شاخص کارگزارن و اصلاح طلب بودند که به این نکته اشاره داشتهاند.
ایدههای "توسعه گرایی" و "سرمایه سالاری" که محوریت فعالیتها و کنش حزب کارگزارن و طیف وسیعی از اصلاح طلبان است هیچگاه ایده عدالت به عنوان یک ارزش درجه اول را مد نظر نداشته است. عدالت و توجه به قشر ضعیف جامعه نیازمند فعالیتها و کنشی غیر از این نوع که آنان در پیشینه خود دارند، است. به اذعان خود مرعشی حزب کارگزاران سازندگی یک حزب لیبرال دموکرات مسلمان است. [۶] لیبرالیسم به عنوان یک مکتب اجتماعی ارزش عدالت را یک ارزش درجه دوم میداند. آن چیزی که برای آنان در اولویت قرار دارد آزادی است که این آزادی از دولت پیوند تنگاتنگی با سرمایه سالاری دارد. اگر آنان گاهی به عدالت نیز توجه کنند نه از سر علاقه بلکه به دلیل اضطرار و جلوگیری از تهدیدات طبقات فرودست است.
کارگزارن نیز به تبعیت از پدران لیبرالیسم که آنان را به عنوان تئورسین خود قبول کردهاند، همواره کنشی سیاسی با محوریت حمایت از سرمایه داران و ایده توسعه سخت و خشن را در پیش گرفتهاند. اما سؤال اینجاست که کارگزارن با این پیشینه عملی و این نوع تفکر تئوریک چرا دم از عدالت برای کولبران زده است؟ چگونه ممکن است آنان که معتقدند باید عدهای قربانی توسعه شوند، حال خود حامی آن قربانیان شودند؟ آیا این کولبران همانها نیستند که با ایدههای تعدیل اقتصادی قرار بود فدائیان راه توسعه شوند؟ کسانی حق دارند در رثای این نوجوانان مرثیه سرایی کنند که اولاً نه خود در این امر دخیل بوده باشند و ثانیاً اینکه نه این اتفاق را ابتدائا از لحاظ تئوریک قبول نداشته باشند یعنی به ارزش عدالت بیش از دیگر ارزشها بها بدهند. کارگزاران که از سال ۶۸ تا کنون فقط ۸ سال در دولت و مجلس نماینده شاخصی نداشته است و معتقد است عدهای باید فدائی راه توسعه باشند نمیتواند و نباید به چنین مسئلهای بپردازد. شاید اکنون و در این شرایط اقتصادی آنان منافع خود را در خطر دیده و سعی در همرامی با غم مردم له شده در زیر چنگال توسعه دارند.
۱- کتاب جریان شناسی سیاسی در ایران، علی دارابی، ص ۳۴۱
۲- https://snn.ir/fa/news/۲۴۰۰۸۹/
۳- mshrgh.ir/۷۶۴۶۹۷
۴-همان
۵- همان
۶- https://www.farsnews.com/news/۱۳۹۴۰۷۲۴۰۰۰۰۸۶/