به گزارش مشرق، «ژان بودیار» فیلسوف فقید فرانسوی در سال ۱۹۹۱ و میان بحبوحه جنگ اول خلیج فارس و طلوع نظم نوین جهانی در کتاب «وانموده و وانمایی» مدعی شد که عملیات طوفان صحرا و جنگ خلیج فارس عملا یک جنگ واقعی نبوده و بیش از هر چیز یک نمایش رسانهای بوده است که نه شکستخورده آن واقعا بازنده بوده و نه برنده آن واقعا برنده.
بیشتر بخوانید:
جو بایدن: درباره ایران، باید هزینه حماقت ترامپ را متحمل شویم
مشاور پیشین دولت آمریکا: مبارزه سردار سلیمانی با داعش مانع طرحهای آمریکا بود
اگرچه این اظهار نظر بودیار در آن زمان با تمسخر افکار عمومی روبه رو شد، اما با گذشت نزدیک به ۲۰ سال از آن واقعه و انتشار برخی حقایق روشن شده که این ادعا به هیچ عنوان بیمورد نبوده است.
به عنوان یکی از دلایل رأی مثبت کنگره آمریکا به دخالت واشنگتن در این جنگ شهادت یک پرستار کویتی در مورد خارج کردن نوزادان کویتی از انکوباکتور و مرگ آنان بوده است. بعدها روشن شدن این پرستار کویتی دختر سفیر این کشور در آمریکا بوده است. بر این اساس دولت در تبعید کویت یک شرکت آمریکایی را با قراردادی ده میلیون دلاری به خدمت گرفته بود تا با انتشار اخبار دروغ زمینه روانی و اجتماعی در جامعه آمریکا برای دخالت نظامی در کویت نیز فراهم کند.
در سال ۲۰۰۳ نیز جنگ روانی گسترده آمریکا علیه عراق یکی از دلایل فروپاشی نیروهای بعثی محسوب میشد. سرهنگ حسن قبانی از فرماندهان گارد ریاست جمهوری عراق در مصاحبه با نشریه الشرق الاوسط به تأثیر ویرانگر این تبلیغات در ایجاد وحشت بین سربازان عراقی اشاره کرد به این نکته اذعان میکند که سربازان عراقی به واسطه جنگ روانی به صورت کلی روحیه خود را از دست داده بودند.
از زمان اشغال عراق در سال ۲۰۰۳ تاکنون با گسترش هر چه بیشتر فضای مجازی و به تبع آن ابزارهای ارتباطی همچون شبکههای اجتماعی، بستر بسیار گستردهتری برای جنگهای سایبری و روانی ایجاد شده است.
جنگ ترکیبی نبرد قرن ۲۱
در این میان نسل جدیدی از نبردهای نظامی با نام نبردهای ترکیبی پا به عرصه وجود گذاشته است. مفهوم جنگهای ترکیبی برای اولین بار در خصوص عملیاتهای جنگجویان چچنی در نبرد دوم گروزنی در سال ۲۰۰۳ مطرح شد. در آن زمان جنگجویان چچنی اولین بار از تلفنهای همراه با قابلیت برقراری ارتباطات اینترنتی برای هدف یابی و انتقال اطلاعات استفاده کردند. گرچه بعدها همین تلفنهای همراه تبدیل به منبعی برای رهگیری و هدف قرار دادن آنان از سوی دستگاههای اطلاعاتی روسیه تبدیل شد.
شاید همین تجربه بود که سبب شد تا ارتش روسیه به رهبری ژنرال والری گراسیموف رییس فعلی ستاد نیروهای مسلح این کشور به اولین نیروی نظامی تبدیل شود تا این راهبرد را در یک میدان نظامی بکار بگیرد.
نبردهای شرق اوکراین در سال ۲۰۱۴ اولین عرصه بکارگیری این راهبرد بود تا سطح تماس در درگیریهای احتمالی به شدت کاشته شود. بر همین اساس بود که یک کمپین گسترده مجازی برای جلب توجه مردم روس تبار شرق اوکراین بکار گرفته شد. بعدها برخی از سرویسهای اطلاعاتی آمریکا بخش اطلاعات خارجی ستاد مشترک ارتش روسیه را متهم کردند که از روشهای مشابهی شامل انتشار اطلاعات دروغ برای تأثیر در انتخابات سال ۲۰۱۶ ریاست جمهوری این کشور استفاده کرده که به احتمال زیاد در پیروزی دونالد ترامپ نیز مؤثر بوده است.
جنگ نرم علیه ایران از کجا فرماندهی میشود
در این میان اگر روسها اولین کسانی باشند که از راهبرد جنگ ترکیبی در میدان نبرد استفاده کرده باشند، آمریکا گستردهترین تشکیلات برای استفاده از چنین روشی را برپا کردهاند. نیروهای نظامی آمریکا سابقه طولانی در استفاده از عملیاتهای روانی بر ضد نیروهای متخاصم دارند و با توجه به دسترسی گسترده مردم دنیا به شبکههای اجتماعی سرمایه گذاری گستردهای در عملیاتهای روانی در فضای سایبری انجام دادهاند.
قلب هدایت این عملیات قرارگاه فرماندهی سایبری ارتش آمریکاست. این مرکز متشکل از گروه بیست و چهارم ارتش آمریکا، فرماندهی سایبری نیروی زمینی، قرارگاه سایبری ناوگان دریایی و قرارگاه سایبری نیروی تفنگداران دریایی تشکیل شده است. این فرماندهی آزادی عمل نیروهای آمریکایی را در فضای مجازی تضمین کرده و تلاش میکند دشمن را از این توانمندی محروم کند.
اگرچه بخش مهمی از توانمندی سایبری در خدمت مقابله با حملات سایبری فنی است، جنگ روانی و انتشار اطلاعات غیر دقیق نیز جزو وظایف این قرارگاه ونیروهای تحت امر آن محسوب میشود. به نظر میرسد ابزار اصلی برای انجام این وظیفه شبکههای اجتماعی باشد که مسیر مطمئنی برای دسترسی به جامعه هدف فراهم میکند.
عناصر جنگ روانی بین ایران و آمریکا چیست؟
طبیعی است که در شرایط تقابلی بین ایران و آمریکا و به خصوص رویکرد واشنگتن در خصوص پرهیز از هر گونه نبرد نظامی، جنگهای ترکیبی نقش مهمی در تضعیف هوشمندانه نظام جمهوری اسلامی ایفا میکند. در این میان جنگ روانی به عنوان ابزاری برای ایجاد شکاف در بین نظام جمهوری اسلامی و مردم و همچنین آشفته سازی جامعه داخل ایران در مقاطع بحرانی طی ۴۰ سال گذشته مورد توجه دستگاههای اطلاعاتی و اجرایی سیاست خارجی آمریکا بوده است.
با قاطعیت میتوان گفت، اجزای این نبرد در کلیات آن تغییری نکرده است. به عنوان مثال یکی از مهمترین راهکارهای مؤثر و قدیمی در خصوص ایجاد جنگ روانه حربه دروغ بزرگ است. این تاکتیک برای اولین بار از سوی گوبلز وزیر تبلیغات رژیم نازی تئوریزه شد و عمدتاً برای مرعوب کردن و فریب ذهن حریف مورد استفاده قرار میگیرد. این به این معناست که پیامی غیر واقعی مرتباً تکرار میشود تا در اذهان عمومی ثبت شود. در این صورت پاک کردن آن به هیچ عنوان امکان پذیر نخواهد بود. البته عدم شفافیت هم میتواند زمینه برای استفاده از این حربه فراهم کند.
یکی از مصادیق مهم استفاده از این حربه به گزارش رویترز درباره کشته شدگان حوادث آبان ماه است. اعلام عدد ۱۵۰۰ کشته از سوی یک خبرگزاری غیر معتبر آن چنان دور از ذهن بود که کمتر کسی در وهله اول با شک و تردید آن را مورد بررسی قرار داد. بررسی اطلاعات بعدی نشان داد که تنها گروهک مجاهدین خلق این رقم را منتشر کردهاند و سایر برآوردها که حتی از سوی گروههای حقوق بشری انجام شده متر از این میزان است.
در کنار این گزارش رویترز نقل قولهایی از جلسات رهبری نظام منتشر کرد که بعدها روشن شد هرگز برگزار نشدهاند.
استفاده از عنصر شایعه نیز جزو ابزارهای جنگ روانی در جنگ ترکیبی است. انتشار یک شایعه کوچک در شبکههای مجازی میتواند به سرعت در بین افکار عمومی پذیرفته شود. یکی از مصادیق جالب استفاده از عنصر شایعه ماجرای پیتزا گیت در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ بود.
براین اساس تعدادی از اکانت های توییتری ناشناس این شایعه مطرح کردند که یک حلقه سوء استفاده جنسی از کودکان که توسط سیاستمداران دمکرات اداره میشود در یک پیتزا فروشی در شهر واشنگتن مستقر است. علی رغم تکذیب رسمی این توسط پلیس شهر واشنگتن برخی شهروندان آمریکایی مستقیم به سراغ آدرس این پیتزا فروشی میرفتند تا خود آنجا را با چشم خود ببیند.
در مورد ایران نیز شبکه گستردهای از اکانت های جعلی توییتری که عمدتاً از مرکز منافقین در آلبانی هدایت میشوند، وظیفه شایعه پراکنی علیه ایران را بر عهده دارند. کانال تلگرامی آمد نیوز در سالهای اخیر و تا قبل از دستگیری گرداننده اصلی آن وظیفه تولید شایعات در فضای مجازی را بر عهده داشت.
به این لیست میتوان اسامی روشهای دیگری همچون انتشار اطلاعات ناقص، کلی گویی، تهمت و ایجاد شکافهای قومیتی اشاره کرد که تمامی آنها در مقاطع مختلف علیه ایران به کار گرفته شده بودند.
نبرد روانی بین ایران و آمریکا اوج میگیرد
علی رغم این که پیش از این نیز فرماندهی سایبری آمریکا یا سایبر کام اقدامات مداخلهای جدی علیه ایران همچون ساخت ویروس استاکس نت برای هدف قراردادن تاسیسات هستهای ایران در سال ۲۰۰۶ را سامان داده است، اما به نظر میرسد که دوران جدیدی از اقدامات سایبری در حوزه جنگ روانی علیه برخی از کشورها همچون روسیه و ایران در جریان است.
به عنوان مثال روزنامه واشنگتن پست از اقدامات جدی فرماندهی سایبری آمریکا ضد روسیه خبر داده است. بر این اساس ارتش آمریکا گسترش روشهای مقابله با تهدیدات خارجی در فضای سایبری را در ارتباط با مداخله احتمالی در انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰ آمریکا آغاز کرده است. در حال حاضر، اقدامات آمریکا شامل ارسال هشدارهایی به سران سرویسهای امنیتی، نظامی و تجاری روسیه میشود، مبنی بر اینکه در صورت هرگونه مداخله احتمالی در انتخابات آمریکا، با پیامدهایی روبرو خواهند شد.
از جمله گزینههای دیگری که فرماندهی سایبری آمریکا در حال بررسی آن است، گسترش اطلاعات اشتباه با هدف پاشیدن بذر اختلاف در حاکمیت روسیه است.
همچنین در جریان رویدادای منتهی به آبان ماه سال گذشته نیز نهادهای سایبری آمریکا در تلاش بودهاند تا با حمله سایبری بار دیگر ارتباط فضای مجازی ایران را با ترافیک بین المللی برقرار کنند که شکست خوردند.
از سوی دیگر اخباری از هک شدن شبکه بانکی و حملات جدیتر به زیر ساختهای ارتباطی ایران منتشر شد که گویا اغلب آنها ناکام ماندهاند. نگاهی به همین لیست کوتاه نشان میدهد که نبرد در عرصه جنگ روانی و فضای مجازی تا چه اندازه جدی شده است.
این که تقابل بعدی بار دیگر کجا و چگونه اوج بگیرد، تنها به زمان بستگی دارد. به طور حتم انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفندماه سال جاری میتواند هدف حملات سایبری و جنگ روانی آمریکا باشد. از سوی دیگر آمریکاییها به شدت علاقندند تا تقابل اجتماعی در ایران را تقویت کرده و تا زمینه ساز آغاز یک شورش اجتماعی در ایران شوند.
در یک نگاه کلی با قاطعیت میتوان گفت که نبرد در این حوزه آغاز شده است و میتوان انتظار تقابلهای جدیتری را داشت.