به گزارش مشرق، ساعت ۳ بعد از ظهر ۲۹ آذر امسال، مسئولان بیمارستان بهارلو در تماس با ماموران کلانتری ۱۱۵ رازی از مرگ مرموز زن جوانی روی تخت بیمارستان خبر دادند و ماموران با حضور در بیمارستان اطلاع یافتند که این زن با خوردن قرص به زندگی خود پایان داده است.
با توجه به مرموز بودن مرگ زن ۳۰ ساله، تیمی از ماموران اداره ۱۰ پلیس آگاهی تهران به دستور بازپرس شعبانی برای تحقیقات پلیسی وارد عمل شدند و جسد زن جوان نیز برای بررسیهای بیشتر به پزشکی قانونی منتقل شد.
بیشتر بخوانید:
مأمور قلابی زن در دام پلیس
مرگ پسر جوان بعد از اختلاف با پدر
کارشناسان پزشکی قانونی در این مرحله مرگ زن جوان را خوردن قرص برنج اعلام کردند و شوهر این زن در تجسسهای پلیسی ادعا کرد که همسرش داروهای گیاهی میخورد و نمیداند چرا همسرش قرص برنج خورده است.
خودکشی شوهر
تحقیقات پلیسی ادامه داشت تا این که ماموران اطلاع یافتند مرد ۳۳ ساله نیز پس از ۱۵ روز از مرگ همسرش دست به خودکشی زده که با تلاش پزشکان از مرگ نجات پیدا کرده است.
کارآگاهان با توجه به مرموز بودن این اتفاقات، تجسسهای میدانی را آغاز کردند و پی بردند که فرید از چندی قبل با یک دختر جوان که در همسایگی مغازه برادر فرید صندوقدار یک کبابی است، آشنا شده و قصد ازدواج با او را داشته است.
همین سرنخ کافی بود تا ماجرای قتل زن جوان از سوی شوهرش در دستور کار ماموران قرار گیرد و تیم پلیسی به دستور بازپرس پرونده، فرید را دستگیر کرد.
فرید ابتدا مرگ زنش را یک خودکشی اعلام کرد، اما وقتی در تناقض گوییها گرفتار شد و دید راز دوستی و تصمیم به ازدواج با دختر جوان فاش شده است به ناچار دست به افشاگری زد.
اعتراف به قتل
پسر جوان در اعترافاتش گفت: زنم، دخترعمویم بود و قبل از ازدواج با من یک نامزد داشت که به دلیل اختلافاتی که با هم داشتند از هم جدا شدند و بعد از آن ماجرا با هم ازدواج کردیم.
وی افزود: مدتی بود که با دختری جوان که لیسانس تجهیزات پزشکی دارد و صندوقدار یک کبابی است آشنا شدم، دوستی ما هر روز عاشقانهتر شد و تصمیم گرفتم با او ازدواج کنم، اما همسرم به خاطر این که یک بار ازدواج ناموفق داشت حاضر نبود از من طلاق بگیرد و این در حالی بود که هیچ احساسی در زندگی ما وجود نداشت و نمیخواستم به این زندگی ادامه دهم.
عامل این جنایت ادامه داد: مدتی گذشت و چند بار تصمیم به قتل او گرفتم، اما موفق نشدم تا این که قرص برنج را پودر کردم و داخل یک کپسول ریختم و به عنوان قرص آرامبخش و مسکن به همسرم دادم که بعد از خوردن قرص حال زنم بد شد و او را به بیمارستان رساندم که تلاش پزشکان نیز بی نتیجه ماند و همسرم به کام مرگ فرو رفت، اما دختر جوان نیزمتوجه شد که من متاهل هستم و رابطه اش را با من قطع کرد که دست به خودکشی زدم.
دختر دل باخته
بدین ترتیب کارآگاهان برای تحقیقات بیشتر به سراغ دختر جوان که سارا نام دارد رفتند و وی در بازجوییهای پلیسی به ماموران گفت: من صندوقدار یک کباب فروشی هستم و برادر فرید در کنار محل کار من مغازه سوپرمارکتی دارد که فرید زیاد به آن جا رفت و آمد میکرد و نگاهش بارها توجه مرا جلب کرده بود تا این که به پیشنهاد دوستی او جواب مثبت دادم.
وی افزود: پس از مدتی، دوستی ما عمیقتر شد و از فرید خواستم اگر قصد ازدواج دارد به این رابطه ادامه بدهم که او نیز ادعا کرد به من علاقهمند است و تصمیم دارد برای خواستگاری به خانه مان بیاید.
سارا ادامه داد: مدتی گذشت و هر چه منتظر ماندم بی فایده بود. چند روز از فرید خبری نبود تا این که یک زن در نقش مادر فرید با من تماس گرفت و ادعا کرد که پسر و دختر دایی فرید فوت کرده اند و پس از پایان مراسم به خواستگاری ام میآیند که گویا واقعا بستگان فرید فوت کرده بودند و منتظر ماندم. سارا در خصوص این که از متاهل بودن فرید بی اطلاع بود گفت: فرید از صبح با من در تماس تلفنی و اینترنتی بود تا ساعت ۵ عصر و بعد هم که به خانه میرفت ادعا میکرد، چون باید ساعت ۴ صبح از خواب بیدار شود پیام میداد که زود میخوابد و من به این رفتارها هیچ وقت شک نکردم و حتی با هم تماس تصویری هم داشتیم و هیچ وقت متوجه نشدم او ازدواج کرده و متاهل است.
وی افزود: روزهای پایانی آذر بود، هر چه منتظر ماندم بی فایده بود. از فرید خواستم تکلیف ام را روشن کند و سر موضوع خواستگاری با هم بحث کردیم که در این صحنه فرید ادعا کرد متاهل است و قصد دارد از همسرش جدا شود و منتظر است تا این جدایی رقم بخورد و بعد به خواستگاری ام بیاید، اما شنیدم که همسرش حاضر به جدایی نیست. دختر جوان ادامه داد: از فرید شنیدم که قصد دارد همسرش را به قتل برساند، باور نمیکردم، یک بار ادعا کرد که دریچههای کولر داخل خانه را بسته و لوله بخاری را جابه جا کرده است تا همسرش دچار گازگرفتگی شود، اما در نقشهاش ناکام مانده بود و یک بار هم داخل غذای همسرش سم ریخته، اما به خاطر طعم تلخ غذا همسرش از خوردن غذا صرف نظر کرده بود.
وی ادامه داد: حتی شنیدم فرید به دنبال یک نفر است که با پرداخت پول، همسرش را با خودرو زیر بگیرد، اما کسی را برای اجرای این نقشه پیدا نکرده بود. مدتی بود دیگر از او خبر نداشتم و باورش برایم سخت بود که در این مدت بازی خوردم و مرد مورد علاقه ام قصد دارد همسرش را به قتل برساند. سارا گفت: مدتی بود که از فرید خبر نداشتم و دیگر او را فراموش کرده بودم تا این که متوجه شدم همسرش خودکشی کرده است. شنیده بودم همسر فرید طلاق نمیگیرد، چون یک بار ازدواج ناموفق داشته و نمیخواهد بار دیگر طعم جدایی را حس کند و فکر میکردم به همین دلیل دست به خودکشی زده تا این که از سوی پلیس با خبر شدم که فرید دست به قتل همسرش زده است. بنا به این گزارش، فرید برای تحقیقات بیشتر به دستور بازپرس پرونده در اختیار ماموران اداره ۱۰ پلیس آگاهی تهران قرار گرفته است.
تحلیل کارشناس
ترس از برچسب زدن عامل تحمل زندگی نابه سامان
دکتر قربانعلی ابراهیمی - جامعه شناس و استاد دانشگاه
برخی افراد که از زندگی اول خود راضی نیستند و کارشان به طلاق و جدایی کشیده میشود در انتخاب همسر در زندگی مشترک دوم ممکن است دچار وسواسهایی شوند که این حساسیتها نیز برای شان دردسر ساز باشد. بر اساس تحقیقات جامعه شناختی برخی افراد در ازدواج دوم نیز دچار اشتباهات غیر قابل جبرانی میشوند که ممکن است تا آخر عمر زندگی مشترک شان را تباه کند و به یک زندگی اجباری و تحمیلی رضایت بدهند و با تمام مشکلاتی که در این زندگی تحمل میکنند، نمیخواهند طلاق بگیرند.
ازدواجهای احساسی و منطقی در زندگی مشترک دوم که بر اساس روابط دوستی شکل میگیرد گاهی ممکن است به طلاق عاطفی و رسمی کشیده شود، اما این زنان و مردان زندگی مشترک دوم را با تمام مصائب تحمل میکنند تا از برچسب و انگ نجات پیدا کنند. افراط و تفریط و سردرگمی در ازدواج دوم و به خرج دادن حساسیتهای فکری و ذهنی اغلب افراد را در انتخاب کور میکند و بر اساس منطق و استدلال خود تصمیم به ازدواج میگیرند و وقتی پشیمان میشوند که دیگر بی فایده است و به خاطر تهمتها و حرف و حدیثها زندگی مشترک دوم را تحمل میکنند و رنج میکشند، ولی به طلاق رسمی رضایت نمیدهند و اغلب این افراد با وجود این که با یک نفر به عنوان شریک زندگی زیر یک سقف قرار دارند هیچ دلخوشی به این زندگی ندارند و فقط از روی اجبار تحمل میکنند و به همین دلیل است که به خودکشی، همسرکشی، قتل یا خیانت روی میآورند و ناخواسته مجرم میشوند. اهمیت به اولویت ها، معیارها و ملاکهای ازدواج اگر درست باشد به طور قطع زندگی مشترک با خطاها و اشتباهات کمتری رو به روست و کمتر شاهد طلاق رسمی و عاطفی خواهیم بود، ولی متاسفانه برخی ازدواجهای اجباری، تحمیلی و ... که بدون شناخت کافی صورت میگیرد راهی جز انحرافات خانوادگی و اجتماعی ندارد. معمولا وقتی افراد از زندگی اول جدا میشوند و طلاق میگیرند کمبودهای مختلف عاطفی، اجتماعی و اقتصادی دارند که هر کدام بر اساس خلاءهای خود به سمت افرادی جذب میشوند که خلاءهای شان را برطرف کنند.
این قبیل ازدواجها هیچ سر و سامانی ندارد و آیندهای برای آنها ضمانت نخواهد شد برخی زنان نیز به دلیل توقعات بالایی که دارند میخواهند با ازدواج دوم به آرزوها، اهداف و آمال دست نیافته خود برسند که با زیاده خواهی نه تنها به اهداف خود نمیرسند بلکه زندگی مشترک دوم را برای خود و همسر تلخ و سیاه میکنند و برای دور ماندن از انگ و برچسب به طلاق مجدد رضایت نمیدهند، ولی درگیر آسیبهای اجتماعی و خانوادگی بی شماری میشوند. ترس ازتنهایی و کمبود عاطفی و رو به رو شدن با فشارهای اقتصادی برای زنانی که ازدواج دوم داشته اند از مسائل مهمی است که به طلاق رضایت نمیدهند و البته برخی مردان نیز به خاطر فرار از پرداخت مهریه و حق و حقوق همسر خود زندگی مشترک دوم را تحمل میکنند. یک ازدواج منطقی و سالم نیازمند درک متقابل، احترام به باورها و ارزشهای یکدیگر است که در کاهش و افزایش روند طلاق موثر است.
منبع: روزنامه خراسان