به گزارش مشرق، واشنگتن پست در مطلبی به ابعادی جدید از روحیات ترامپ در مقابله با ایران پرداخته و ریشه رفتارهای او در مواجهه با جمهوری اسلامی را تحقیرشدگی دانسته است.
آماندا رایپلی در این خصوص نوشته است:« با توجه به این که هم جنگ کلامی و هم جنگ مسلحانه بین واشنگتن و تهران ادامه دارد، زمان مناسبی است تا به نقش تحقیر در پیشینه این منازعه پرداخته شود؛ احساسی که بیش از هر عامل دیگری، ستیز بین آمریکا و ایران را به پیش میراند. این پیشران از برنامههای جنگی یا راهبردهای ژئوپولیتیکی مهمتر است. این عامل، شکلدهنده واژهها و کنش های دونالد ترامپ و نیز همتایان ایرانیاش است.
ما در اوایل این ماه کاملا تحت اراده و کنترل این احساس بودیم و به زودی بار دیگر خواهیم بود. عجیب است که این چنین اندک درباره نقش "تحقیر" میشنویم، چون افرادی که درباره منازعه ها پژوهش میکنند، همیشه از آن سخن میگویند. به گفته ایولین لیندنر ، روانشناس، آنها این احساس را به "بمب هستهای احساسات" تعبیر میکنند. تقریبا هر جا که خشونت باشد، احساس حقارت را میتوان در آنجا یافت.
بیایید از رئیس جمهور آمریکا شروع کنیم. ترامپ سالهاست که به گفته خودش از سوی ایران تحقیر میشود. سه روز پس از ترور ژنرال قاسم سلیمانی در حمله پهپادی، ترامپ در شوی تلویزیونی راش لیمبو گفت: «آنها (ایرانیها) کشور ما را تحقیر کردند.»
ترامپ در این برنامه چهار بار واژه "حقارت" را به کار برد. ترامپ در این برنامه به توقیف ۲ شناور رزمی نیروی دریایی آمریکا توسط ایران در چهار سال قبل اشاره کرد.
پس از انحراف مسیر شناورهای آمریکایی و وورد به آبهای ایران، ۱۰ سرباز آمریکایی به مدت ۱۵ ساعت بازداشت و سپس بدون هیچ آسیبی آزاد شدند. اما ارتش ایران تصویری از زمان دستگیری سربازان را هم منتشر کرد که در برابر نشانهروی تفنگهای نیروهای ایرانی زانو زده بودند. این مقهورشدگی با واکنش شدید ترامپ همراه شد. همان زمان، او فورا در توئیتی نوشت: «ایران با دستگیری ۱۰ ملوان ما، ایالات متحده را تحقیر کرد. تصاویر و عکسها وحشتناک بودند. ما ضعیف هستیم. من این را فراموش نخواهم کرد!» و او فراموش نکرده است.
این تصویر برای ترامپ بسیار دردناک بود. توجه کنید، او نگفت «ما ضعیف به نظر میرسیم»، بلکه گفت: «ما ضعیف هستیم»، که بسیار تحریککنندهتر است. سه ماه بعد او گفت: «من آن روز را به روشنی به یاد دارم.»
من این حرف ترامپ را باور دارم. ما باید به این مساله اهمیت بدهیم. این یک الزام حیاتی برای زندگی است. وقتی که به اعضای گروه ما توهین میشود، وقتی آنها تحقیر یا کشته میشوند، چنین احساس میشود که ما اهمیتی نداریم. تحقیر کردن، چرخ های جنگ را به حرکت می اندازد.
جیمز گیلیگان، روانشناس زندانها، در اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادی پژوهش چندین دههای خود درباره مردانی که قربانی جنایتهای جدی شده بودند را با گفت وگوی با آنها شروع کرد. او بارها و بارها عاملی احساس حقارتی را یافت که جایی در سرگذشت آنها پنهان شده بود. «من هنوز خشونتی جدی را نیافتهام که محرک آن، یکی از تجربههای احساس شرمندگی و حقارت، اهانت و تمسخر نباشد و آن جنایت به منظور پیشگیری یا خنثی کردن "بیآبرویی" مورد نظر انجام نشده باشد.» اما تمام افرادی که هدف اهانت قرار میگیرند تفسیر و تعبیری مشابه از آن ندارند.
احساس حقارت، یک رخداد درونی و ذهنی است. چرا ترامپ از دیدن تصویر ملوانان بازداشت شده چنین احساس حقارت شدیدی را تجربه کرد؟ چرا احساس مثلا بیعدالتی یا بیاخلاقی نکرد؟ چرا احساس حقارت برای ترامپ داستانی است که تا این حد تکرار میشود؟ (در پژوهش غیررسمی نکسیس (Nexis) درباره متون خبری مربوط به ترامپ در چهار سال گذشته، واژه حقارت شش برابر بیشتر از متون خبری مربوط به اوباما در زمان مشابه ریاستجمهوریاش تکرار شده است).
دلیلش هرچه باشد، به نظر میرسد رهبران ایران نیز دریافته اند که ترامپ چقدر آسان از کوره در میرود. [حجت الاسلام] احمد خاتمی در ماه ژوئن در خطبههای نماز جمعه که به صورت زنده از رادیو تهران پخش میشد، گفت: «سزای ترامپ این است که تحقیر بشود.» شش ماه پیش از آن، [حجت الاسلام] احمد خاتمی گفته بود تصمیم ترامپ برای سفر اعلام نشده به عراق به دلیل ملاحظات امنیتی، «اعتراف به ضعف و حقارت» بود. وی، آگاهانه یا ناآگاهانه، بارها و بارها دکمه تحقیر ترامپ را فشار میدهد. در ۲۰۱۶ ، ارتش ایران نیز، تصاویر دستگیری ملوانان آمریکایی را در رزمایشی در جشن سالگرد انقلاب اسلامی بازآوری کرد.
ترامپ پس از چراغ سبزی که برای ترور ژنرال سلیمانی داده بود، حقارتهای گذشته را زنده کرد تا پشتیبانی افکار عمومی را جلب کند. ترامپ در پیام توئیتری هشدار دارد که در صورت انتقام جویی ایران، ارتش آمریکا ۵۲ هدف را در ایران برای حمله شناسایی کرده است. چرا ۵۲ هدف؟ این رقم بیانگر تعداد گروگانهای آمریکایی است که ایران ۴۰ سال قبل گرفته بود: حقارتی دیگر.
افرادی در دنیا هستند که آگاهانه به دنبال ستیزهجویی هستند. آنها پیشگامان ستیز و منازعه هستند و مانند ترامپ خیلی زود رویدادها را در قاب «حقارت و تحقیرشدگی» قرار میدهند. آنها بمب هستهای احساسات را گاهی برای اثربخشی، گاهی برای هدفی مشخص و گاهی برای هر دو منظور منفجر میکنند.
زمانی که فراموش نکردن حقارتهایمان به وظیفه میهندوستانه ما تبدیل میشود در چرخهای بد گرفتار میشویم. مهم است از خودمان بپرسیم: آیا منافع ما واقعا در خطر است؟ آیا آنچه تجربه میکنیم واقعا حقارت است یا فقط ناراحتکننده و ناعادلانه است؟ ارابه جنگ و ستیز، به اندازه کافی قدرتمند هست چه رسد به اینکه احساساتمان، ماشه نابودی حتمی دوجانبه را هم بکشد.»
اما در لیست حقارت های آمریکا درماه های اخیر می توان سرنگونی پهپاد گران قیمت گلوبال هاوک و عدم پاسخ به نامه ترامپ -که از طریق رئیس جمهوری ژاپن به ایران آورده شده بود- را از جمله مهمترین شکست ها برشمرد و در نهایت به ترور بزدلانه و ناجوانمردانه سردار قاسم سلیمانی، اوج حقارت خود را این چنین به نمایش گذاشت.