به گزارش مشرق، به تازگی، محمد جواد ظریف وزیر خارجه کشورمان که برای شرکت در کنفرانس امنیتی مونیخ به آلمان سفر کرده بود گفته است: بعد از شهادت سردار سلیمانی پیامی از سوی عربستان مبنی بر تمایل آنها برای گفت و گو با ایران دریافت کردیم. ما به پیام آنها پاسخ مثبت دادیم و گفتیم برای گفت و گو آمادهایم، اما دیگر پاسخی از جانب عربستان دریافت نکردیم.
ظریف با تاکید بر اینکه ایران به دنبال تنش با همسایگان نیست، تصریح کرد امنیت همسایگان را امنیت خود میدانیم و همین امروز حاضریم با همه همسایگان گفت و گو کنیم.
بعد از این سخنان بود که فیصل بن فرحان آل سعود وزیر خارجه عربستان سعودی مدعی شد که ریاض هیچ پیامی به صورت خصوصی برای تهران ارسال نکرده است. پیام ما به ایران همواره همان پیامهای عمومی بوده است و هیچگاه به ایران پیام خصوصی ندادهایم.
وزیر خارجه سعودی با متهم کردن ایران به انجام حملات موشکی علیه تأسیسات نفتی عربستان و تسلیح انصارالله یمن، گفت: «پیام ما همواره به ایران این بوده است که هرگاه بپذیرند که رفتار منطقهای آنها از جمله شلیک موشک به ثبات در منطقه کمکی نمیکند، در آن صورت پتانسیل گفتگو وجود خواهد داشت».
در خصوص مسأله گفتگوها میان ایران و عربستان سعودی باید به چند نکته اشاره کنیم:
نخست آنکه، عربستان می کوشد بحث گفتگو میان ریاض و تهران را با بحث مذاکره میان ایران و آمریکا مقایسه کند. عربستان همواره با توجه به شرایط منطقه، موضع گیری خود را در قبال ایران تغییر میدهد. بحث مذاکرات میان ایران و آمریکا و توافق هستهای نیز یکی از اِلِمان هایی است که ریاض بر اساس آن تصمیم گیری میکند؛ در حالی که مقامات سعودی باید به این نکته توجه داشته باشند نگاه ایران به آمریکا مانند نگاه ایران به عربستان نیست؛ آمریکا برای ایران به مثابه یک دولت متخاصم است که به ویژه در سایه زمامداری ترامپ، از هیچ تلاشی برای ضربه زدن به ایران مضایقه نمیکند.
ماهیت مذاکرات میان ایران و آمریکا، با گفتگوها میان ایران و عربستان متفاوت است. ایران همواره اعلام کرده که بدون هیچ پیش شرطی حاضر به گفتگو با سعودیها است چرا که نزدیکی میان دو کشور به نفع ثبات منطقه و کاهش تنشها در آن شده و در نهایت به نفع هر دوی آنها است. عربستان باید بدون در نظر گرفتن رابطه میان آمریکا و ایران و ماهیت مذاکرات دو طرف، مسأله گفتگو با تهران را بررسی کند.
دوم آنکه، سعودیها همواره برای آغاز گفتگو با ایران پیش شرط تعیین میکنند؛ پیش شرطهای کلی و نامفهوم مانند لزوم تغییر رفتار ایران در منطقه. سیاستهای خارجه کشورهای جهان بر اساس منافع خارجی آنها تعریف میشود بنابراین اینکه عربستان انتظار تغییر تمام رفتارها و سیاستهای ایران در منطقه را دارد کاملاً نا به جا است. درست است که روابط میان دو طرف پس از دههها دچار پیچیدگی غیر قابل انکاری شده اما دو طرف در ابتدا باید انتظارات خود را از یکدیگر مشخص کرده و بر سر اینکه چه نکات اختلافی را میخواهند رفع کنند به توافق برسند. قطعاً هر دو کشور برای رسیدن به یک توافق رضایت بخش مجبورند امتیازاتی به طرف مقابل بدهند.
سوم آنکه، مقامات سعودی در خصوص تحولات منطقه دچار یک تناقض شدهاند؛ از یک سو میدانند که آمریکا و غربیها نمیتوانند امنیت این کشور را تا ابد تأمین کنند و به سمت گفتگو با ایران متمایل میشوند و از سوی دیگر هم چنان به حمایت آمریکا دل بستهاند. تحولات اخیر منطقه به ویژه هدف قرار گرفتن پهپاد متجاوز آمریکایی توسط نیروهای ایرانی، حمله موشکی بی سابقه به یکی از بزرگترین پایگاههای نظامیان آمریکایی یعنی پایگاه عین الاسد در عراق و هم چنین حمله نیروهای مقاومت یمن به پالایشگاه آرامکو همه و همه باعث شد عربستان با بهت و حیرت، معادلات جدیدی را در منطقه پیش روی خود ببیند.
در واقع عظمت و هیمنه آمریکاییها بعد از این تحولات به ویژه ناکارآمدی تجهیزات نظامی آنها برای دفاع از عربستان سعودی (سامانه پاتریوت) در چشم سعودیها افول پیدا کرد. این در حالیست که مقامات سعودی در دوره رئیس جمهور تاجر مآبی به اسم ترامپ به خوبی فهمیدهاند که دولت کنونی این کشور بیشتر از هر چیز دیگری به دنبال منافع مالی و دوشیدن عربستان است تا تامین امنیت ریاض.
چهارم آنکه، سخنان ظریف نشان میدهد که سعودیها به شدت از متشنج شدن منطقه بیم دارند و هر زمان که منطقه از لحاظ نظامی متشنج میشود سعودیها اقدامات تحریک آمیز خود را در قبال ایران کم میکنند اما وقتی اوضاع آرام میشود به شرایط قبل برمی گردند. مهمترین نمونه آن واکنش عربستان به شهادت سردار سلیمانی بود. بعد از این واقعه، عربستان که همواره جانب آمریکا را میگرفت به صورت بی سابقهای تلاش کرد موضع تحریک آمیزی علیه ایران اتخاذ نکند و خشم تهران را علیه خود برنیانگیزد به طوری که در بحبوحه تنش میان آمریکا و ایران بر ضرورت تحقق صلح در منطقه و دوری گزیدن از تنش و درگیری تاکید میکرد.
پنجم آنکه عربستان برای حل چند پرونده در منطقه به ترمیم روابط خود با ایران نیاز دارد؛
پرونده یمن؛ نخستین مسأله جنگ فرسایشی در یمن است که از مارس ۲۰۱۵ با تجاوز ائتلاف سعودی به این کشور آغاز شده و تاکنون ادامه داشته است. جنگی که چیزی جز خرابی برای یمنیها و شکست و هزینههای هنگفت نظامی برای سعودیها به ارمغان نداشته است.
پرونده سوریه؛ عربستان با اقدامات اخیر خود در قبال سوریه نشان داده که به دنبال بهبود روابط با این کشور است؛ کشوری که روابط مستحکم و قدرتمندی با ایران دارد و جزو محور مقاومت به شمار میرود. مهمترین نمونه این اقدامات طی روزهای گذشته که بحث و جدلهای فراوانی را به دنبال داشته حضور نماینده دایم سوریه در مراسمی که از سوی سعودیها در مقر سازمان ملل متحد (نیویورک) ترتیب داده شده بود است.
منابع دیپلماتیک در نیویورک گفتند که در این دیدار نماینده دائم عربستان در سازمان ملل متحد بصورت تعمدی با بشار الجعفری دیدار کرده و دیدار دوستانه آنها با سفیر سوری برای شرکت کنندگان غیر منتظره بود. مسئولان سعودی در جریان این جشن از ابراز محبت به سوریه سخن گفتند و تاکید کردند که آنچه در روابط دو کشور میگذرد همانند ابر تابستانی است که خواهد گذشت.
رقابت قدیمی با ترکیه به ویژه بر سر لیبی؛ آنکارا این روزها به رقیب سرسخت ریاض در تمام زمینهها تبدیل شده و این مسأله بعد از به وجود آمدن بحران خلیج فارس و قطع روابط عربستان با قطر و هم چنین ترور جمال خاشقجی در کنسولگری عربستان در استانبول بیش از پیش شدت گرفته است. عربستان دست کم برای مقابله با نفوذ ترکیه به ویژه در کشورهای آفریقایی و مشخصاً لیبی نیاز به بهبود روابط خود با ایران دارد تا کمی از بار پروندههای مشکل ساز خود در منطقه بکاهد.
بحران خلیج فارس؛ بی شک بهبود روابط میان ایران و عربستان میتواند در حل و فصل بحران میان عربستان و قطر نیز کارآمد باشد چرا که قطر بعد از به وجود آمدن این بحران مشخصاً به ایران و ترکیه نزدیک شده است.
گرچه در روند تلاشها برای بهبود روابط دو کشور، واسطه و میانجیهای مختلفی (عمان، عراق و پاکستان) اعلام حضور کردهاند چرا که منافع خود را در آشتی دادن عربستان و ایران و کاهش تنش میان این دو بازیگر مهم منطقه میبینند اما اقدامات این کشورها و رفت و آمد دیپلماتهای آنها به ایران و عربستان تاکنون نتیجه بخش نبوده است چرا که عربستان هنوز کاملاً به ضرورت گفتگو با ایران از یک سو و کنار گذاشتن آمریکا از معادلات منطقهای خود از سوی دیگر پی نبرده است.
قطعاً برخی طرفها از نزدیکی میان ایران و عربستان ناراضی خواهند بود و تمام تلاش خود را برای سنگ اندازی در این مسیر میکنند.
۱- آمریکا، میداند که اگر این مسأله اتفاق بیافتد قطعاً عربستان مانند گذشته نمیتواند موضع گیری های علنی در حمایت از واشنگتن علیه ایران اتخاذ کند و اگر نگوییم جانب ایران را میگیرد دست کم تبدیل به کشور بی طرف در منازعات میان تهران و واشنگتن خواهد شد و در نهایت آمریکا، مهمترین هم پیمان عرب منطقه خود را از دست میدهد.
۲- رژیم صهیونیستی نیز که این روزها درگیر قانع کردن طرفهای عربی برای پذیرش معامله قرن و آغاز علنی، عادی سازی روابط با کشورهای عربی و آفریقایی است نمیخواهد در شرایط کنونی حامی خود را که به صورت پنهانی با معامله قرن و عادی سازی روابط موافقت کرده از دست بدهد.
۳- امارات نیز دل خوشی از بهبود روابط میان ایران و عربستان ندارد چرا که منافع خود را در این مسأله نمی بیند. یک رسانه عراقی در این خصوص گزارش داد که در سایه از سرگیری روابط میان عربستان و ایران، امارات که خود را پدرخوانده پروندههای منطقهای مهمی چون یمن، لیبی، عراق و سودان میداند و یک قدرت نرم و پیشرو به شمار میرود، به عقب رانده میشود. امارات نقشی اساسی در جلوگیری از نزدیکی سعودی و ایران ایفا میکند و هرجا که کم میآورد، برخی اوقات رژیم صهیونیستی به کمک او میآید و این نقش را ادامه میدهد.
این در حالیست که امارات، خود به دنبال تقویت روابط با ایران از طریق ارسال سیگنالهای مثبت است و این مسأله در سخنرانی اخیر حسن روحانی رئیس جمهور ایران مبنی بر اینکه گفتگوها با امارات همواره مطرح بوده اما سطح آن متغیر بوده نمایان است.
۴- ترکیه که روابط سیاسی اش با ایران در دورههای مختلف و بنا بر اقتضای منافع هر دو کشور شاهد فراز و فرودهایی بود، نمیتواند از این نزدیکی خوشحال باشد چرا که عربستان و ترکیه در منطقه و کشورهای فرا منطقه با یکدیگر رقابت دارند و این مسأله میتواند تا حدودی وزنه را به نفع عربستان سنگینتر کند.
در نهایت باید گفت اگر عربستان به دنبال تقویت جایگاه منطقهای خود و بستن پروندههای مورد مناقشه با دیگر کشورها از یک سو و کاهش تنش در خاورمیانه و حفظ منافع اقتصادی و سیاسی خود از سوی دیگر است راهی جز همکاری با کشورهای همسایه به ویژه ایران و کنار گذاشتن اختلافات ندارد.