سرویس سیاست مشرق- تصویر منتشر شده از طلبهای که در گرماگرم جهاد در مبارزه با کرونا، همسر و طفل در بطن همسرش را از دست داده و محجوبانه و غریبانه، دور از چشم دیگران، اشک می ریزد، بار دیگر توجهات را به حماسههای بزرگ انسانی جلب کرد که در زیر پوست فضای تلخ و غمزده شیوع بیماری کرونا در جریان است.
این طلبه جوانمرد و شریف، در حالی که در حال جهاد درمانی و خدمت به بیماران کرونایی در شهر مقدس قم بود، همسر و طفل به دنیا نیامدهی خود را که در آی سی یو بودند، از دست داد و این چنین محجوب و مظلوم در گوشهای به عزاداری نشست تا تاثیری بر روحیهی کادر درمان و بیماران نگذارد.
و البته این روزها، در کنار بلیهای که هم کشور عزیز ما و هم عالم بشریت را درگیر کرده، در همین گوشه و کنار کشور، در گمنامی و دور و از هیاهو، تابلوهایی وصفناشدنی از ایثار در حال رقم خوردن است که حجتی است بر این که چرا ملت بزرگ ایران، بزرگترین یاریگران موعود منتظر در آن روز بزرگ خواهند بود: از طلبهای که در حال نظافت کف اتاق بیماران کرونایی است؛ گروههای جوانان بسیجی در شیراز که 4 هفته است شبها خواب و قرار ندارند تا شهر و معابر عمومی را ضدعفونی کنند؛ دو طلبهای که در حال کفن کردن میت فوت کرده از کرونا هستند؛ آن بانوی خیاط سوادکوهی که کار و کسب خود را تعطیل کرده تا برای همشهریان گرفتارش ماسک بدوزد؛ تا کلیپهای متعددی از لحظات سخت و توانفرسای آمادهسازی پرستاران و کادر ایثارگر درمان برای ورود به بخش قرنطینه که حقیقتا چون نبرد در جبههی بی خاکریز است تا....
اینروزها صحنههایی ناب از جوشش عشق و عاطفه و ایمان در کارزار مبارزه با ویروس کرونا دیده می شود که شاید تنها با حال و هوای روزگار دفاع مقدس قابل قیاس باشد. بخش قرنطینه بیماران مبتلا به کرونا در بیمارستانها و مراکز درمانی کشور، بعضا صحنههای شب عملیات در جبهه را زنده می کند. پزشکان و پرستاران و بهیارانی که باید چندین لایه گان و ماسک و دستکش و محافظ را به تن کنند و ساعتها با این پوشش سنگین و عذابآور، در هوایی مملو از ویروس مرگبار خدمترسانی کنند، در هنگام ورود از زیر قرآن رد می شوند و گویی درگاه بخش قرنطینه، همان «نقطه رهایی» نیروهای خطشکن در شب عملیات است.
در چنین فضایی، طلبهها و نیروهای جهادی که بدون داشتن وظیفه یا ماموریتی رسمی، «داوطلب» خدمت در بخش کرونایی مراکز درمانی می شوند، تجسم همان بسیجیهای داوطلبی هستند که در دشتهای فراخ و بیحفاظ خوزستان در شب عملیات، زیر رگبار جهنمی و دیوانهوار دشمن، به قصد فتح، عاشقانه در میدان به حرکت درمی آمدند و شاهد شهادت را عاشقانه در آغوش می گرفتند. این تکرار حماسهی بسیجی «داوطلب»، آن هم در نسلهایی که زیر هجوم سهمگین و بی وقفهی تبلیغات و القائات سیاه ضددینی امپراتوری رسانهای نظام سلطه رشد کرده و به عرصه رسیدهاند، تنها به مدد معجزهی «ایمان» پدید آمده است.
قطعا آن طلبه یا بسیجی «داوطلب» که اینچنین برای خدمت به همنوع از جان گذشته است، مهری جوشان و عاطفهای لبریز برای زن و فرزند دارد و ته دلش دوست دارد که در این روزهای سخت در کنار پارههای تن خود بماند و از سلامت و امنیت حریم خانهاش دفاع کند، لیکن آنچه که یک مومن را به این حد از قطع تعلق و پا گذاشتن بر عمیقترین و قویترین عواطف برای خدمت به خلق خدا می رساند، نوعی خاص از ایمان خالص شده برای خدا است. گویی هر اندازه که طعن و آزار و ترور و شایعه و تخریب علیه اهل دین بیشتر می شود، انگیزههای خدایی این سنخ از انسانها برای خدمت قویتر می گردد و این وصف کسانی است که در «غربال» فتنههای عصر ظهور، چون بید بر ایمان خود می لرزند، اما فرو نمی افتند.
حضرت امام صادق (ع) افراد با ایمان در آخرالزمان فرمودند:
"آیا می دانید آنان که با ایمان راسخ در انتظار حضرت مهدی (عج) هستند و در بدترین شرایط صبر می کنند از آزار ها و سختی ها و ترس و ناملایمات بسیاری می بینند ، آنها روز قیامت از پیروان راستین ما هستند و به ما نزدیکترند."[1]
وجود مبارک حضرت رسول اکرم(ص) در بخشی از توصیفات در باب مومنان عصر ظهور منجی، به حضرت امیرالمومنین(ع) فرمودند:
"یا علیّ ! عجیبترین مردم از جهت ایمان، و عظیم ترین ایشان از جهت یقین گروهی هستند که در آخر الزمان زیست میکنند، زیرا ایشان به دیدار پیامبر نپیوستهاند، و حجّت از ایشان غائب است، ولی ایشان به نوشتهای(کتابهای روایات معصومین) ایمان آوردهاند."[2]
در حالی که رسانههای جبههی کفر و نفاق، با موجسواری بر شرایط حاصل از شیوع ویروس کرونا، از هیچ فرصتی برای تخریب اعتقادات و باورهای مذهبی نمی گذرند و عملا شمشیر را برای دین خدا از رو بستهاند، صدها تن از طلبههای خالص و مخلص، که در حالت عادی در کمال قناعت و قطع تعلقات مادی روزگار می گذراندند، زیر هجمهی سنگین تروریسم رسانهای که علیه شهر مقدس قم و روحانیون شریف ایجاد شده، در کارزاری شهادتگونه، لباس جهاد بر تن کردهاند و سختترین وظایف را در بخشهای قرنطینه بیماران کرونایی به عهده گرفتهاند تا بار دیگر اوصاف واقعی مومنین در عصر ظهور را آشکار کنند.
اینجاست که روایتی تکاندهنده از حضرت امام باقر(ع) از قول نبی مکرم اسلام(ص) به ذهن می آید:
"ابو بصیر و او از امام محمد باقر علیه السّلام روایت نموده که پیغمبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله روزی در جمعی از اصحاب خود دو بار فرمود: خداوندا! برادران مرا به من بنمایان. اصحاب عرض کردند: یا رسول اللَّه! مگر ما برادران شما نیستیم؟ فرمود: نه! شما اصحاب من میباشید، برادران من مردمی در آخر الزمان هستند که به من ایمان میآورند، با این که مرا ندیدهاند. خداوند آنها را با نام و نام پدرانشان، پیش از آن که از صلب پدران و رحم مادرانشان بیرون بیایند، به من شناسانده است. ثابت ماندن یکی از آنها بر دین خود، از صاف کردن درخت خاردار (قتاد) با دست در شب ظلمانی، دشوارتر است. و یا مانند کسی است که پارهای از آتش چوب درخت «غضا» را در دست نگاه دارد. آنها چراغهای شب تار میباشند، پروردگار آنان را از هر فتنه تیره و تاری نجات میدهد."[3]