سرویس جنگ نرم مشرق - بنیاد دفاع از دموکراسیها در تحلیلی به قلم برندا شافر مشاور ارشد انرژی این اندیشکده و استاد دانشگاه جورجتاون نوشت: بازار جهانی نفت در شرایطی با بحران کرونا مواجه شد که تولید بیسابقه نفت در آمریکا و روسیه و افزایش تولید بینالمللی از طرف عربستان موجب عرضه مازاد و بیش از حد نفت در بازار شده بود. هفته گذشته نمایندگان کشورهای بزرگ تولیدکننده نفت در نشست اوپک حاضر شدند تا راههای متعادلسازی بازار نفت را بررسی کنند. گروه ۲۰ نیز روز ۱۰ آوریل یک نشست فوقالعاده با هدف مشابهی برگزار کرد. با این حال، اینگونه تلاشها احتمالاً تأثیر کوتاه مدت بر بازار نفت خواهند داشت. کاهش تولید نمیتواند افت تقاضا برای نفت را در بحبوحه قرنطینه ناشی از کرونا جبران کند.
این اندیشکده آمریکایی میافزاید: تحلیلگران اکنون تلاش دارند خودشان را با وضعیت جدید تطبیق دهند. بسیاری اکنون معتقدند قیمت و تقاضای پایین برای نفت پایدار خواهد بود. اما تاریخچه قیمت نفت نشان میدهد که روندهای کنونی بازار زمینه را برای شکلگیری یک روند بازاری متضاد فراهم خواهند ساخت. بیشک، همهگیری کووید-۱۹ یک وضعیت استثنائی را رقم زده است. فعالیتهای اقتصادی نمیتوانند به روال معمول نسبت به قیمت پایین نفت واکنش نشان دهند. اما همهگیری نیز به پایان خواهد رسید و تقاضا برای نفت مجدداً از سر گرفته خواهد شد. آنگاه قیمت نفت دوباره بالا میرود، به ویژه با توجه به چالشهای مربوط به عرضه که بهواسطه توقف تولید نفت پدیدار خواهند شد. توقف تولید نفت و فقدان سرمایهگذاریهای جدید موجب کاهش عرضه پس از پایان همهگیری میشوند. بنابراین، دولت ترامپ و دیگر دولتها ناچار سیاستهای جدیدی در حوزه انرژی تدوین خواهند کرد تا نیازها در دوران پس از همهگیری را برطرف کنند. به بیان دیگر، آنها باید روندهای کنونی موجود در بازار را نادیده بگیرند.
در بخش دیگری از این گزارش آمده است: در حال حاضر، کاهش تولید نفت میتواند روند افت قیمت نفت و سرعت تکمیل ظرفیت ذخیرهسازی را کند سازد (انتظار میرود ظرفیت ذخیرهسازی در سرتاسر دنیا تا اواخر ماه آوریل یا مه تکمیل شود). اما با توجه به نبود تقاضا و تکمیل ظرفیت ذخیرهسازی، تولیدکنندگان به تدریج روند تولید نفت را متوقف میسازند. این امر به نگرانیهای دیگری در خصوص نگهداری تأسیسات تولیدی و خطوط تأمین دامن میزند. این تأسیسات و خطوط پس از پایان قرنطینه دوباره مورد نیازند. فقدان سرمایهگذاری در خصوص تولید آتی نفت میتواند به روند تولید نیز لطمه بزند. میزان آسیب و صدمه کلی به مدت زمان تعطیلی صنعت بستگی دارد. مدت زمان تعطیلی نیز به نوبه خود به دستاوردهای پزشکی یا تغییر سیاستها و ازسرگیری فعالیتهای اقتصادی بستگی دارد.
نویسنده این گزارش معتقد است: تولید نفت را نمیتوان صرفاً با فشار دادن یک دکمه متوقف کرد یا از سر گرفت. هر دوی اینها نیازمند حجم بالای سرمایه است. هر دوی این فرآیندها ممکن است به میادین و زیرساختهای نفتی موجود صدمه بزنند. این امر به نوبه خود میتواند به بروز وقفههای طولانی مدت بینجامد، آنهم قبل از آنکه تولیدکنندگان بتوانند به سطح تولید قبل از تعطیلی بازگردند. فقدان سرمایهگذاری به ویژه چالشبرانگیز است. هنگامی که قیمتها تا این حد افت میکنند، سرمایهگذاریهای کمی در خصوص تولیدات جدید صورت میگیرد. این امر از توانایی جهت رفع تقاضای آتی میکاهد. بعلاوه، پایداری قیمت پایین نفت ممکن است موجب بیثباتی در کشورهای عمده تولیدکننده نفت نظیر عراق، لیبی، و الجزایر شود و بر توانایی آنها در زمینه احیای سطوح پیشین تولید نفت تأثیر بگذارد. موارد گسترده ابتلا به کووید-۱۹ نیز شاید برخی تولیدکنندگان نظیر ایران را از خود متأثر سازد.
بنیاد دفاع از دموکراسی پیشبینی میکند که افزایش قیمت نفت و تقاضا برای نفت در بدو امر احتمالاً به صورت تدریجی اتفاق خواهد افتاد. در مراحل اولیه عبور از دوران قرنطینه، ابتدا از نفت ذخیرهشده استفاده خواهد شد و قیمت همچنان پایین خواهد ماند. قیمتهای پایینِ ناشی از همهگیری عملاً به بهبود اقتصادی کمک خواهند کرد. اما پس از احیای نهایی تقاضا برای نفت، قیمت میتواند اوج بگیرد. با این حال، در حال حاضر قیمت پایین نفت برای آمریکا بهعنوان بزرگترین تولیدکننده نفت دنیا هم خوب و هم بد است. دولت ترامپ به نظر به دنبال تقویت قیمت و افزایش تولید نفت است. اما قیمت به زودی بالا خواهد رفت و دلیل آن احتمالاً اخلال در روند تولید بهواسطه تعطیلی کنونی میادین نفتی خواهد بود.
این استاد دانشگاه جورج تاون آمریکا در بخش دیگری از گزارش خود عنوان کرد: برخی معتقدند که توقف تقاضا برای نفت در جریان همهگیری بیماری از شکلگیری دنیای بدون نفت و سرآغاز عصر انرژیهای تجدیدپذیر حکایت دارد. این امر البته بسیار نامحتمل است. همهگیری به ویژه بخش حملونقل را مختل میکند. این بخش در واقع منشاً اصلی تقاضا برای نفت است. پس از آنکه کارها از سر گرفته شدند، تقاضا برای انرژی نیز احیا خواهد شد. انرژیهای تجدیدپذیر در حال حاضر به لحاظ فناوری قادر به رفع اکثریت نیازها در حوزه انرژی در سطح دنیا نیستند.
وضعیت در دوران پسا کووید-۱۹ بیشک روند تقاضا برای نفت را تحت تأثیر قرار میدهد. مطمئناً برخی از شرکتها و بخشها شاید به کارمندان خود اجازه دهند پس از همهگیری نیز همچنان به دورکاری ادامه دهند. دیگران نیز پس از پایان همهگیری از اینکه از حملونقل عمومی استفاده کنند هراس دارند و در عوض از خودروهای شخصی خود استفاده میکنند.
این گزارش به حوزه گاز طبیعی نیز اشاره میکند و مینویسد: صادرات گاز طبیعی آمریکا نیز همزمان با کاهش تقاضا برای نفت در فضای اقتصادی موجود ضربه میخورد، زیرا تقاضا برای گاز طبیعی در بازارهای عمده از جمله آسیا کاهش یافته است. کاهش احتمالی تولید گاز طبیعی میتواند در مقایسه با وقفه در تولید نفت حتی پیامدهای ژئوپلیتیکی مهمتری به همراه داشته باشد. بازار داخلی آمریکا در حال حاضر قیمت بسیار پایین گاز طبیعی را تجربه میکند، اما اگر تولید نفت آمریکا کاهش یابد، قیمت گاز نیز ممکن است تغییر کند، زیرا بخش زیادی از گاز آمریکا با تولید نفت پیوند خورده است. باید به خاطر داشت که شرکتهای تولیدکننده گاز طبیعی در آمریکا با بدهی پای به این بحران گذاشتند.
تولید نفت شِیل آمریکا از سقوط قیمت آسیب خواهد دید، اما برچیده نخواهد شد. همانگونه که در جریان سقوط بازار نفت طی سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۶ مشاهده شد، افت قیمت موجب ادغام و تملیک شرکتها خواهد شد؛ شرکتهای بزرگتر عموماً در مقایسه با شرکتهای کوچک بهتر میتوانند چرخههای قیمت نفت را تحمل کنند. بنابراین، پس از احیای تقاضا برای نفت، صنعت نفت نیز در نهایت احیا خواهد شد، هرچند از مقیاس آن شاید کاسته شده باشد.
بنیاد دفاع از دموکراسیها بر این باور است که شرکتهای نفتی آمریکا احتمالاً بیش از دیگر تولیدکنندگان نفت در دنیا آسیب خواهند دید. در راستای حمایت از شرکتهای آمریکایی، برخی خواستار وضع تعرفه بر روی واردات نفت شدهاند. با این حال، چنین اقدامی احتمالاً نتیجه عکس خواهد داد. آمریکا نمیتواند واردات نفت را به آسانی کاهش دهد، زیرا انواع نفت مورد استفاده پالایشگاهها در این کشور با نوع نفت تولید داخل فرق دارند. گذشته از این، پالایشگاههای آمریکا از واردات نفت خام و صادرات فرآوردههای پالایشگاهی سود میبرند. تعرفهها از میزان سود پالایشگاهها خواهند کاست. باید به خاطر داشت که طی یک دهه گذشته، نفت آمریکا از نفت وارداتی ارزانتر بوده است. اگر مصرفکنندگان داخلی میتوانستند خودشان را با نفت تولید داخل تطبیق دهند، با توجه به محرک قیمتی که از دیرباز موجود بوده است پیشاپیش این کار را کرده بودند.
در پایان این گزارش آمده است: دولت ترامپ گزینههای مناسب چندانی در اختیار نداشت و امیدوار بود در این دوران افت قیمت، ذخایر راهبردی نفت آمریکا را با خرید نفت تازه پر کند. این امر میتوانست تأثیر مثبتی از خود به جای بگذارد و برای تولیدکنندگان آمریکایی تقاضا به وجود بیاورد. تکمیل ذخایر نفتی با نفت ارزان کار معقولی بود (چین در حال حاضر همین کار را میکند). با این حال، کنگره مانع این اقدام شد و نگذاشت این مسئله در بسته اخیر مشوقها گنجانیده شود، زیرا برخی نمایندگان کنگره دوست نداشتند حامی انرژیهای فسیلی انگاشته شوند.
در نهایت، واشنگتن نباید زیاد نگران افت کنونی قیمت نفت باشد. پس از آنکه فعالیتهای اقتصادی از سر گرفته شوند، تقاضا برای نفت نیز بار دیگر به وجود خواهد آمد. در حال حاضر، استفاده از قیمت پایین نفت جهت پر کردن ذخایر راهبردی نفت به لحاظ اقتصادی معقول و منطقی است و به تولیدکنندگان آمریکایی فرصت میدهد تا نفسی تازه کنند. بعلاوه، در صورتی که صنعت گاز نتواند خودش را با چالشهای کنونی موجود در بازار سازگار سازد، سیاستگذاران آمریکایی باید پیامدهایی که کاهش صادرات گاز طبیعی آمریکا برای متحدان این کشور در سرتاسر دنیا به ارمغان میآورد را تجزیه و تحلیل کنند. صادرات نفت طبیعی آمریکا به متحدان این کشور امکان داده تا منابع تأمین گاز خود را متنوع سازند و از وابستگی خود به تأمینکنندگان واحد، به ویژه روسیه، بکاهند.