به گزارش مشرق، حالا دیگر همه او را میشناسند برای خودش اسم و رسمی پیدا کرده. بعد از اینکه با اداره و تلاش مثال زدنی اش بدل به نخستین بانوی وزنه بردار تاریخ ایران در رقابتهای جهانی لقب گرفت و کاری را 5 سال یا 10 سال پیش شروع کرده بود، به ثمر نشست، نامش جهانی شد اما این افتخار بزرگ و این آوازه جهانی برای او دستاوردی نداشت.
بیشتر بخوانید:
بانوی وزنهبردار ایران در خط مقدم مبارزه با کرونا
پوپک بسامی اما همه جا تصمیم گرفته نفر نخست باشد. اوایل اسفندماه 98 که کرونا امان همه را بریده بود، هالتر را زمین گذاشت، لباس سفید پوشید و به جنگ با کرونا رفت. در این رزوهای سخت پوپک زودتر از همه سرکارش حاضر می شد تا با همکارانش علاوه بر مراقبت و حفاظت از ورزشکاران، کارهای درمان مبتلایان به کرونا را انجام بدهد. شاید برای بسیاری خیلی ترسناک باشد که جانت را کف دستت بگیری و هر روز هفته برای درمان و مراقبت از بیماران کرونایی و مبارزه با کوید 19 در بیمارستان حاضر باشی اما بانوی وزنه بردار همانند روزهای نبرد با پولاد سرد در مبارزه با کرونا هم تسلیم نشد.
در گیر و دار این روزهای نفسگیر و سخت، یک روز را مغتنم شمردیم و پای صحبتهای پوپک بسامی نشستیم. شاگرد اول وزنه برداری و پرستاری در این گفتگوی بلند از هر دری سخن گفت؛ از وزنه برداری گرفته تا پرستاری. صحبت های جذاب بسامی پیش روی شماست.
*این روزها کماکان در بیمارستان حضور داری و به درمان بیماران و مبارزه با کرونا مشغولی؟
بله، کماکان هر روز درمانگاه مجموعه ورزشی آزادی حضور پیدا می کنم و در حال خدمت رسانی به بیماران و مبارزه با کرونا هستم و خوشبختانه هنوز کرونا نگرفته ام!
*چرا پرستاری را انتخاب کردی؟
من رشته تحصیلی ام در دبیرستانی علوم تجربی بود و در همان دوران به بسکتبال علاقه زیادی داشتم و این رشته را بازی می کردم. با توجه به آن علاقه داشتم تا در رشته تربیت بدنی ادامه تحصیل بدهم اما پدر و مادرم دوست داشتند من پزشکی قبول شوم. بعد انتخاب رشته، پرستاری مجاز شدم و دانشگاه رفتم و پرستار شدم.
*به پرستاری علاقه داشتی؟
همانطور که گفتم در دوران دبیرستانم به شدت دوست داشتم رشته تربیت بدنی را انتخاب کنم اما مادرم با من صحبت کرد و گفت در بیرون از مدرسه هم همیشه در سالن ورزشی و باشگاه هستی، دوست دارم تو رشته تجربی انتخاب کنی و پزشک شوی. خودم خیلی مخالف نبودم ولی بعدها پرستاری علاقمند شدم و حالا خیلی دوستش دارم.
*پرستاری چه دنیایی دارد؟ ویژگی های این شغل چیست؟ با روحیاتت سازگار است؟
من دختری هستم که مراقبت کردن از آدم ها را دوست دارم، یعنی از اینکه بعنوان یک پرستار و همراه مراقب یک نفر باشم و از فردی محافظت کنم تا سالم باشد، خیلی برام اهمیت دارد. سلامت بودن دوستانم، اطرافیان، عزیزانم و حتی غریبه ها انگار یک حس از تمام وجودم است.
*پرستاری خیلی دشوار است، حتی پرستاری از عزیزترین فرد زندگی هم سخت است، این طور نیست؟
من از دوران نوجوانی و دبیرستان این حس مراقبه را داشتم و همیشه از افراد خانواده را مراقبت می کردم. وقتی تو بخواهی از عزیزانت مراقبت کنی و این حس به تو انتقال پیدا کند و دست بدهد، خیلی خوب است. آن هم در سن دبیرستان که خودت به مراقبت احتیاج داری.
*اگر قرار باشد بین بسکتبال، وزنه برداری و پرستاری یک انتخاب داشته باشی، کدام را انتخاب میکنی؟
بسکتبال را دوست دارم ولی بعد از دبیرستان تا حدودی کنار گذاشتم. الان اگر ماموریت مهم مبارزه با کرونا تمام شود، فقط و فقط وزنه برداری را انتخاب می کنم. از پرستاری اما لذت می برم و به آن علاقه دارم.
*وقتی کرونا شیوع پیدا کرد، از حضور در بیمارستان و مبارزه با این بیماری خطرناک نترسیدی؟ هیچگاه نشد که برای حضور در بیمارستان به تردید بیفتی؟
روزهای اولی که هنوز کرونا شدت نگرفته بود خانواده ام میگفتند مراقب باش، ولی دوستانم می گفتند نرو تا کرونا تمام شود. واقعا از ته دل به آنها هم گفتم و اصلا شعار نمی دهم؛ حتی اگر بخاطر کرونا جانم را از دست بدهم این گونه مردن برام خیلی خوشایند است. من از پرستاری خوشحالم و کارم را رها نمیکنم. امیدوارم بتوانم تا جایی که می شود به بیماران کمک کنم چون احساس قلبی خوبی به من دست می دهد. چون مهربانی می کنی از جان یک انسان دفاع می کنی. از ته دلم هر کاری از دستم برمیآید برای هر بیماری که وارد درمانگاه می شود، انجام می دهم تا به بهبودی برسد و سلامتی اش را به دست بیاورد. وقتی بیماری بهبود پیدا می کند، واقعا حالم خوب می شود و خستگی از تنم درمی آید.
*واکنش خانواده ات چگونه است؟ آیا با فعالیت تو در پرستاری در این روزهای سخت و خطرناک موافق هستند و نسبت به آن و خطراتش واکنش منفی ندارند؟
به هیچوجه. همه خانوده ام از فعالیت من راضی هستند و به من افتخار می کنند ولی مادرم چون احساسی تر است و ارتباط عاطفی نزدیکتری با فرزندان برقرار می کند، بیشتر از بقیه ابراز احساسات کرده و من را خیلی دعا می کند.
*وزنه برداری یا پرستاری؛ کدامشان سخت تر است؟
وزنه برداری و پرستاری هر دو خیلی سخت هستند. در پرستاری با جان آدم ها در ارتباطی و این خودش مسئولیت سنگینی دارد. در وزنه برداری اما با یک سری آهن سر و کار داری و با رقیب مسابقه می دهی. در کار هر کدام در نوع خودش دشوار است. با این حالا اگر در شرایط فعلی بخواهم یکی را انتخاب کنم، چون در حال حاضر در این موقعیت حساس جان انسانها در خطر بوده و شرایط بحرانی است، پرستاری را انتخاب میکنم.
*اگر به عقب برگردی، دوباره وزنه برداری و پرستاری را انتخاب می کنی؟
خودم از مسیری که تا به امروز در زندگی پیموده ام، راضیام. زندگی ورزشی، کاری و اجتماعی بالا و پایین دارد اما من خوشحالم که تا به امروز مفید بوده ام و در زندگی اثر مثبت داشته ام. بنابراین اگر هزار بار به عقب برگردم، باز هم همین مسیر را انتخاب میکنم که تا اینجا آمدم.
*صادقانه بگو، از کرونا نمی ترسی؟
بابت کرونا ناراحتم و مثل همه آدم ها می ترسم. این بیماری بسیار ترسناک است، جان خیلی ها را گرفته است و مردم بسیاری عزیزشان را از دست دادند کل دنیا تحت الشعاع خودش قرار داده و به همه آسیب و خسران وارد کرده. با این شرایط در حال حاضر پرستاری واقعا دشوار است. کرونا واقعا وحشتناک و قدرتمند است، آنقدر قدرتمند است که کل دنیا را تعطیل کرده، المپیک را به تعویق انداخت، قدرت کرونا از هر آنچه تصور می کنید، بیشتر است. با این وجود کرونا هر اندازه هم ترسناک و خطرناک باشد، باز هم زندگی جریان دارد و امید در دلمان است. من اعتقاد دارم زندگی بعد از کرونا صد برابر قشنگ تر خواهد بود.
*در این روزهای کرونایی بدترین لحظات برای تو چه بود؟
محل خدمت من در فدراسیون پزشکی ورزشی و خدمات رسانی ما برای ورزشکاران است. هر ورزشکاری که وارد درمانگاه می شد و استرس کرونا را داشت، بدترین لحظات را تجربه می کردیم و همه ما را درگیر می کرد. به ویژه زمانی که ورزشکاران المپیکی درگیر این ماجرا می شدند، واقعا لحظات پراسترس و بدی را داشتیم.
*...و بهترین اتفاق این روزها؟
در این روزها مردم بسیار همدل شدند. مهربانی زیادی را می بینم و مردم بیشتر حواسشان به هم دیگر هست. از سوی دیگر کادر درمان با تمام وجود و تمام وقت، خودشان را وقف کرده اند. این همدلی، همراهی، ایثار و مهربانی واقعا ارزشمند و زیبا بود.
*وزنه برداری رشته ای سنگین و دشوار است، به ویژه برای زنان. وقتی وزنه برداری را شروع کردی، آیا خانواده ات تو را حمایت کردند؟
سه تا برادر دارم که 2 نفر از آنها ورزشکار حرفه ای هستند و با شرایط ورزش آشنایی دارند و از همین رو مرا خیلی حمایت و کمک کردند. در داخل اردو مربیان که کمک می کنند ولی در روزهای که خارج از اردوی تیم ملی هستم، خیلی از برادرانم کمک میگیرم. به خصوص ایوب که بیش از حد به من کمک می کند و هوایم را دارد و کاوه همینطور. کلا از هر لحاظ، در برنامه تغذیه و بدنسازی اگر مشکل داشته باشم، از آنها کمک و همفکری می گیرم. خانواده ام در راه وزنهبرداری خیلی حمایتم می کنند در حالی که در بسکتبال اینگونه نبود. شاید هم اصلا دوست نداشتند من بسکتبال کار کنم، اما در وزنه برداری رفتارشان تغییر کرد. بیشتر پیگیرند و حواسشان است که چگونه تمرین کنم و وزنه بزنم. در کل با حمایت خانواده ام حرفهای زندگی کنم.
*تو جزو نسل اول دخترهای وزنهبرداری هستی و به همراه همدوره ایهایت جاده را هموارتر کردید...
بله، ما راه را برای بانوان علاقمند ایرانی باز کردیم. تا به امروز فراز و نشیبی و تجربه های خوب و شیرینی داشتیم و ان شالله نسل اول های خوبی باشیم. واقعا بهترین اتفاق زندگی ام این بود وارد وزنه برداری شدم.
*آیا شهرت و معروفیت را دوست داشتی که به سمت ورزش آمدی؟
باور کنید خیلی شهرت را دوست نداشتم. من نیامدم که در ورزش معروف شوم. به ورزش آمدم تا مدال بگیرم، افتخارآفرینی کنم، اعتبار پیدا کنم و قابل احترام باشم.
*حالا در کدام عرصه بیشتر معروف شدی؟ وزنه برداری یا پرستاری؟
من که مشهور و معروف نیستم (با خنده) قطعا در وزنه برداری اول نامم روی زبان افتاد و جز اولینها بودم. در دورهای که تیم وزنه برداری زنان به مسابقات جهانی رفت، کمی پررنگتر شدیم و ناممان مطرح شد. برای مردم جالب شد که دختران چطور وزنه برداری را انتخاب کردند و مسابقه می دهند. اما باید اینجا بگویم که خیلی ها برای اعزام این تیم زحمت کشیدند تا ما روی تخته جهانی وزنه بزنیم و نام ما مطرح شود. اگر وزنهبرداری نبود، من هم مثل سایر پرستارهایی که بدون هیچ سر و صدایی در بدترین شرایط کار می کنند و از جان مردم حفاظت می کنند و هیچ کس اسمی از آنها نمی آورد، گمنام بودم. اگر وزنه بردار نبودم، من هم یکی مثل آنها بودم.
*اصلا فکر میکردی در پرستاری به جایی برسی که یک باره نام تو بر سر زبان ها بیفتد؟
خدا را شاهد است دنبال این نبودم اسمم پررنگ شود. این اتفاق برای مردم جذاب بود که پرستار و وزنه بردار باشید. اما خیلی ها از پرستارها هستند که کارشان به مراتب سخت تر و سنگین تر از من است و در این رابطه نسبت به آنها واقعا عذاب وجدان دارم. من از مردم این همه انرژی مثبت و دعای خیر گرفتم و قطعا برای سلامتی آنها دعا می کنم. خدا بهترین ها مسیر را جلوی راه این پرستارها قرار بدهد و زندگی شاد و سلامتی داشته باشند.
*بهترین تیتری که در مدت برای تو زدند، چه بود؟
در مطلبی دیدم که نوشته بود: «دختر وزنه برداری این روزها بجای تمرین کردن با پولاد سرد با کرونای بی رحم مبارزه می کند». این جمله خیلی به دلم نشست و آن را دوست داشتم.
*سال 98 لبالب از اتفاقات فراوان و ریز و درشت بود. برای تو اتفاقات خوب و بد سال گذشته چه بود؟
در سالی که گذشت، اتفاق بدی نداشتم. سال ورزشی خوبی بود و در برای نخستین بار در مسابقات آسیایی و جهانی شرکت کردم و عنوان نخستین بانوی وزنه بردار ایران در مسابقات جهانی را کسب کردم. در مجموع بهترین سال زندگی ام بود. یک اتفاق خوب دیگر نیز کسب اولین مدال وزنه برداری دختران توسط مدال سیده الهام حسینی بود.
*تو نخستین بانوی وزنه بردار تاریخ ایران در عرصه جهانی هستی. به کسب مدال فکر می کنی؟
چرا که نه. مدال گرفتن آرزی من است و برای گرفتن مدال من هم مثل تمام ورزشکاران تا آنجایی که بتوانم و جان در بدن داشته با تمام تلاشم را می کنم.
*با توجه به دغدغه ای که این روزها با آن درگیری، از چه زمانی تمرین وزنه برداری شروع می کنی؟
بخاطر کار زیاد و درگیری با کرونا، حال روحیام بد شده بود و چند وقت اصلا سمت وزنه نرفته بودم. الان متوجه می شوم که چون تمرین نمی کردم، حال و روزم بد بود و شاید دیگر نتوانم مسابقه بدهم. چند روز است تمریناتم را به صورت خیلی سبک شروع کرده ام. اگر پیک جدی کرونا پایین بیاید، تمرینات جدی را استارت می زنم و امیدوارم ادامه دار باشد. به طور حتم بعد از اینکه کرونا ریشه کن شود، وزنه برداری را بطور جدی پیگیری میکنم، چون قلباً وزنه برداری دوست دارم.
*نظر بچه های تیم ملی درباره تو چیست؟ وقتی از فعالیت پرستاری ات باخبر شدند، چه واکنشی داشتند؟
بچه های تیم ملی شغل من را از اول هم می دانستند و نظرات همه آنها بدون استثنا مثبت و روحیه بخش است. آنها خیلی از من تعریف می کنند و اعتقاد دارند که پرستار خوب و مهربانی هستم. در این روزهای کرونایی بیشتر با آنها در تماسم و در صحفه مجازی نظرات و کامنت های زیبا، مثبت و روحیه بخشی برایم می نویسند و حسابی به من انگیزه و روحبه می دهند.
*انتظارت از مسئولان ورزش چیست؟
من هیچ انتظاری از هیچ مسئولی ندارم. این حرف خودم و از ته دلم و است. فقط از زحمات علی مرادی رئیس فدراسیون وزنه برداری و خلیلیان رئیس فدراسیون پزشکی ورزشی تشکر می کنم که پدرانه حمایت می کنند.
*در این روزهای سخت و طاقت فرسا در اوقات فراغت چکار می کنی؟
کتاب انگیزشی می خوانم تا روحیه ام قوی شده و انگیزه ام بیشتر و بیشتر شود. آخرین کتاب هم خواندم "چهار میثاق" بود.
*رابطه ات با فوتبال چطور است؟ پیگیر هستی؟
پیگیر فوتبال هم هستم و نگاه می کنم. خیلی هم هیجان دارد. از بچگی طرفدار استقلال بودم البته خودم هم نمیدانم چرا! در فوتبالیست ها هم احمدرضا عابدزاده را دوست دارم.
*...و حرف پایانی؟
همه فکر میکنند یک دختر یا یک وزنه بردار باید زورش زیاد باشد که بتواند وزنهبردار بشود اما من فکر می کنم بیشتر باید زور این را داشته باشی که باری را از روی دوش یک نفر یا یک بیمار برداری.