به گزارش مشرق، پس از آنکه ایالات متحده آمریکا صحنه ترکتازی ویروس «کرونا» شد، بازار فروش اسلحه در این کشور رونقی بیسابقه یافت. برخی چنین تحلیل کردند که مبادرت آمریکاییها به انبار نمودن اسلحه، از حس ناامنی آنها - که کرونا موجب فزونی آن شده - نشات میگیرد. اخیراً شخصی به نام «تیموتی لیتون» استاد دانشکده حقوق دانشگاه ایالتی «جورجیا»ی آمریکا در گفتوگویی با شبکه «بیبیسی»، ضمن صحه روی این گزاره، درباره احساس ناامنی دوگانه در میان مردم آمریکا، گفت: «بعضی از مردم نگرانند که دولت از هم بپاشد و از آنها حمایت نکند، عده دیگری هم نگرانند که دولت بیش از حد قوی میشود و آزادی آنان را محدود کند.»
بیشتر بخوانید:
تظاهرات مسلحانه کرونایی در آمریکا
ناامنی اجتماعی ایجادشده در آمریکا، همزمان با رشته توییتهای ترامپ که از هواداران خود در ایالتهای مختلف خواست علیه سیاستهای قرنطینگی دموکراتها بیرون بریزند و تظاهرات کنند، ابعاد تازهای نیز به خود گرفته است. در اینباره با مصطفی خوشچشم، کارشناس مسائل بینالملل گفتوگویی ترتیب دادهایم. او باور دارد: «اگر وضعیت ناشی از کرونا بحرانیتر شود، آن وقت باید منتظر بود تا خشونتِ همراه با اسلحه در جامعه آمریکا برای تأمین مواد غذایی و دارویی، افزایش یابد.» در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
وال استریت، جلیقه زردها و حالا کرونا
مصطفی خوشچشم، تحلیلگر و کارشناس مسائل بینالملل گفت: در غرب در طول سالهای اخیر بهویژه از سال 2001 به بعد، مردم تردیدهایی نسبت به دولتهاشان پیدا کردند و اعتمادشان هر چه بیشتر سست شد و فهمیدند که در جنگهایی مثل عراق، دولتهای انگلیس و آمریکا به مردم خودشان و به مردم دنیا دروغ گفتهاند. وی افزود: این اعتماد هر روز بیشتر سست شده و مردم نه فقط در بخش سیاست خارجی بلکه در مورد مسائل اقتصادی هم در قالب جنبشهایی مانند تسخیر «وال استریت» و «جلیقه زردها» و نظایر اینها، نسبت به سیاستهای دولتهاشان معترض هستند و احساس میکنند، دولتها در خدمت آنها نیستند.
خوشچشم تصریح کرد: وقتی کرونا به تازگی در غرب شیوع پیدا کرده بود، مردم غرب هنوز این باور را داشتند که دولتهاشان، قدرتهای اقتصادی هستند و میتوانند در چنین مواقعی به داد آنها برسند. با این حال و از آنجایی که کل نظام غرب بر پایه سرمایهداری، اصالت فرد و سوددهی اقتصادی استوار است و از آنجایی که بیشتر بار درمان این کشورها به عهده بخش خصوصی است، صندوقهای بیمه، صاحبان بسیاری از بیمارستانها و مراکز درمانی، بیمارانی نظیر سندروم داون، فلج مغزی و افراد کهنسال و نیز افرادی که در جامعه نفوذ و جایگاه پایینتری دارند را مورد غفلت قراردادند. خوشچشم در همین باره اضافه کرد: مثلاً در ایتالیا دستور دادند که به افراد بالای 80سال، تخت آیسییو ندهند یا در اسپانیا دستور آمد که دکترها و پرستاران، وقت و انرژی خود را صرف کسانی کنند که جایگاه و نفوذ اجتماعی بالاتری دارند.
در آمریکا هم ابلاغ شد که اگر مبتلایان به سندروم داون و فلج مغزی کرونا گرفتند، خدمات مربوط به کرونا به آنها داده نشود. همه اینها در راستای پایینآوردن هزینههای بخش خصوصی و صندوقهای بیمه در اختیار ثروتمندان بود.
خوشچشم در بخش دیگری از این گفتوگو با اشاره به درسها و عبرتهای مردم غرب از ویروس کرونا، گفت: مردم غرب متوجه شدند بسیار تنها هستند یعنی اینکه در مواقع لزوم، دولتهاشان به کمک آنها نمیشتابند. دوم اینکه متوجه شدند دولتهاشان توانمندی مورد انتظار برای دفاع از آنها در چنین بحرانهای بزرگی را ندارند. این برخلاف آن چیزی است که قبلاً فکر میکردند؛ قبلاً فکر میکردند ابرقدرتهای اقتصادی هستند که توانمندی برخورد با هرگونه تهدید فراگیری را دارند اما الان متوجه شدند دولتهاشان دچار عجز و محدودیتهای زیادی هستند و آن چیزی که برای دولتها اولویت ندارد، جان انسانها بهویژه اقشار فرودست و نابرخوردار است.
غربیها به دلایل اقتصادی، کرونا را نادیده گرفتند
این کارشناس مسائل بینالملل در بخش دیگری از این گفتوگو با اشاره به لاپوشانی کشورهای غربی نسبت به بیماری کرونا و عدم توجه به شیوع آن، گفت: طبیعی است پس از چین و ایران، به فاصله کمتر از یک هفته، ویروس از طریق مسافرین هواپیما یا دیگر راهها، حتماً به کشورهای غربی سرایت کرده بود اما تا سه-چهار هفته بعد از آن، کسی توجهی نکرد. خوشچشم اضافه کرد: سه مدل برای شیوع کرونا وجود داشت؛ مدل چینی، مدل ایرانی و مدل غربی. در مدل غربی، همه گیری به صورت گلهای بود. این نشان میداد که غربیها، اصلاً در تخمین این بحران دچار اشتباه هستند یا اینکه به دلایل اقتصادی قصد نادیده گرفتن آن را دارند چون میدانستند اگر بخواهند قرنطینه کنند یا روش ایران را در پیش بگیرند، فعالیتهای اقتصادیشان مخدوش شده و طبقه ثروتمند و دارای سرمایه، دچار آسیب میشوند اما بعداً بهخاطر آمار بالای تلفات در ایتالیا و اسپانیا، مجبور شدند به سمت سیاست قرنطینه پیش بروند. خوشچشم تصریح کرد: نتیجه این شد که الان در انگلیس و آمریکا که اقتصادشان به بیشترین میزان، تحت نفوذ فرمولهای سرمایهداری است، بدترین بحرانها در حال وقوع است.
خوشچشم در بخش دیگری از اظهارات خود با اشاره به ضعف روابط معنوی در غرب و تأثیر آن بر شیوع یافتن هر چه بیشتر کرونا، گفت: بهدلیل غیبت روابط معنوی در سطح جامعه و نیز غیبت این روابط بین مردم و خدا، برخلاف آنچه در ایران شاهد هستیم، مردم در غرب آنچنان به هم کمک نمیکنند. در غرب نمیبینیم که مانند ایران، همه اقشار بسیج شوند تا به مستمندان کمک کنند و خیریههای زیادی برای تولید ماسک و لوازم بهداشتی ایجاد شود. در غرب یکی-دو حرکتی هم که در حد «ژنرال موتور» دارد انجام میشود، تمام شرط و شروط این شرکت آن است که تغییر خط تولید در ژنرال موتور، منوط به سوددهی اقتصادی باشد.
اعتراضات اجتماعی در غرب، عمیقتر و گستردهتر خواهد شد
این کارشناس مسائل بینالملل در بخش دیگری از صحبتهای خود با اشاره به آثار اجتماعی کرونا در غرب پس از فروکش کردن این ویروس، گفت: کرونا هم ظرفیت اعتراض دارد و هم اینکه مردم در غرب را به مشکلات موجود در جامعهشان، هر چه بیشتر آگاه کرده است. مشکلات موجود و کشف شده در میان مردم غرب بهویژه در میان اقشار نابرخوردار و فرودست، باعث خواهد شد تا اعتراضات اجتماعی به نظام حاکم بیشتر شود. وی در همین باره افزود: البته این صحبتها به این معنی نیست که انتظار داشته باشیم اعتراضات در غرب از چندماه دیگر و پس از پایان کرونا، شروع شود و نظام سرمایهداری را سرنگون کند اما به نظر میرسد این اعتراضات، در مقایسه با اعتراضات قبلی مثل والستریت و جلیقه زردها، کانالیزهتر، گستردهتر و عمیقتر شوند.
خوشچشم با بیان اینکه با وخیمتر شدن وضعیت ناشی از کرونا در کشورهایی مانند انگلیس و آمریکا، اعتراضات و اغتشاشات اجتماعیِ بیشتری بروز خواهد یافت، اظهار داشت: اینکه مردم در آمریکا در صفهای طولانی میایستند تا اسلحه بخرند، نشاندهنده این است که مردم از ایجاد امنیت توسط حاکمان خود ناامید شدهاند و به فکر حراست هر چه بیشتر از خود هستند. وی اذعان کرد: اگر وضعیت ناشی از کرونا بحرانیتر شود، آن وقت باید منتظر بود تا خشونتِ همراه با اسلحه در جامعه آمریکا برای تأمین مواد غذایی و دارویی، افزایش یابد. همین الان هم نمونههایی از بروز این خشونت وجود دارد؛ مثل کامیونهای دستمال توالت در آمریکا که با وجود اسکورت، راهزنی شدند.
چینیها میدانند که حرکت براساس نظام سرمایهداری، منافع آنها را در درازمدت تأمین نمیکند
خوشچشم در بخش دیگری از اظهارات خود درباره جایگاه بینالمللی چین پس از پایان بحران کرونا، گفت: اصولاً آینده، متعلق به تمدنهای شرقی است. آینده قرن بیستویکم در اختیار تمدنهایی مثل چین، هند، روسیه و ایران است. این چیزی است که مقامات ارشد غربی مثل آقای مکرون، رییسجمهوری فرانسه هم به آن اذعان دارند. وی تصریح کرد: با توجه به رشد روزافزون اقتصادی چین - که انتظار داریم طی دو دهه آینده آمریکا را پشت سر بگذارد - همه طرحهای آمریکا برای این است که این اتفاق [رشد اقتصادی چین و جاماندن واشنگتن از پکن] یا نیفتد یا دیرتر بیفتد.
خوشچشم با بیان اینکه چین به تبع حوزههای اقتصادی، در حوزههای دیگر هم رشد خواهد کرد، گفت: سیاستها و نظامیگریها، همگی در خدمت منافع اقتصادی هستند و وقتی کشوری چنان رشد کند که در قارههای دیگر نیز پروژههای عظیم سرمایهگذاری داشته باشد، قطعاً برای حفظ و حراست از آن پروژهها، به نیروی نظامی متوسل خواهد شد. اگرچه چینیها، از گسترش نظامیگری در سطح جهان توسط خودشان پرهیز دارند، اما لاجرم مجبور خواهند شد به این سمت بروند.
خوشچشم با بیان اینکه چینیها از فرصت کرونا برای رشد اقتصاد خود بهره میبرند، گفت: چه بحران کرونا اتفاق میافتاد و چه اتفاق نمیافتاد، آینده اقتصادی در دست چین است اما این کفایت نمیکند چون چینیها تقریباً دارند براساس همان مدلهای غربی حرکت میکنند. اینکه ما میگوییم نظام سرمایهداری در حال تضعیف روزافزون و فروافتادن است، فقط مخصوص غرب نیست. اینطور نیست که یک نظام سرمایهداری زمین بخورد و نظام سرمایهداری دیگری طلوع کند.
این کارشناس مسائل بینالملل گفت: چینیها این را به خوبی میدانند که حرکت براساس نظام سرمایهداری، تضمینکننده منافع آنها در درازمدت نیست و اگرچه میتوانند به توان اقتصادی برسند اما باید با تکیه بر فلسفه تمدنی خودشان، ضعفها را جبران کنند. خوشچشم اضافه کرد: چه چینیها و چه سایر کشورهای آسیایی باید سعی کنند تا فلسفه جدیدی از حکومتداری و زندگی بشری را ارائه دهند تا بتوانند حضور خود در سطح اول جهان را بهعنوان یک ابرقدرت در درازمدت تضمین کنند. لذا چینیها اگر بخواهند در چارچوب نظام سرمایهداریِ صرف جلو بروند، دچار همان معضلاتی میشوند که بقیه کشورهای سرمایهداری به آن دچار شدند.
باید روی «اسب پیروز» سرمایهگذاری کنیم
خوشچشم در ادامه و در پاسخ به این سؤال که ایران از فرصت کرونا چه استفادهای میتواند ببرد، گفت: اصولاً ما منشأ تغییرات رابطه در اروپا و نیز میان اروپا و آمریکا نیستیم. اروپا فرمانبردار آمریکاست و آمریکاییها از ابتدای انقلاب و حتی قبل از آن تا همین الان، تکلیفشان با ما یکسره و مشخص بوده است. آنها یک نظام سیاسی کاملاً فرمانبردار مانند عربستان سعودی یا رژیم پهلوی را میخواهند و کمتر از این را قبول ندارند. وی اضافه کرد: تا زمانی که اروپاییها براساس فرمانبرداری از آمریکا جلو میروند، کنشهای ما چندان نمیتواند به صورت استراتژیک اثرگذار باشد؛ اگرچه به صورت تاکتیکی میتوانیم برخی فرصتهای بهوجودآمده را به منافع کوتاهمدت خود تبدیل کنیم اما به صورت راهبردی و درازمدت نمیشود تغییرات آنچنانی را توقع داشت مگر با فروافتادن ابرقدرتیِ آمریکا که آن هم در درازمدت یعنی حداقل در یکی-دو دهه آینده انتظارش میرود.
خوشچشم با بیان اینکه «ایران باید روی اسب پیروز در جریانات جهانی سرمایهگذاری کند»، تاکید کرد: گسترش روابط استراتژیک ایران با کشورهای منطقه و چین و روسیه که طی یکی-دو دهه آینده، جایگاهی به مراتب بالاتر در روابط جهانی خواهند داشت، میتواند منافع ما را بهتر تضمین کند. تا آن زمان میشود روی همین نقشه 25ساله همکاریهای راهبردی میان ایران و چین بیشتر کار کرد و بیشتر آن را عملیاتی ساخت و همین مسیر را با روسیه هم رفت. خوشچشم در همینباره اظهار داشت: ما با روسیه در یک سری موضوعات راهبردی مثل سوریه همکاریهایی داریم اما روابطمان با این کشور، به هیچ عنوان به صورت همهجانبه بهویژه در حوزههای اقتصادی، راهبردی نشده است؛ در صورتی که پتانسیل بسیار بالایی در این زمینه وجود دارد.
منبع: صبح نو