به گزارش مشرق، «سعدالله زارعی» تحلیلگر مسائل غرب آسیا، در خصوص مناسبات ریاض و واشنگتن در آینده و به ویژه بعد از سقوط قیمت نفت آمریکا عنوان کرد: ما دو سطح نگاه نسبت به این مسئله داریم، یک سطح نگاه حادثهای، رخدادی، موضوعی و موردی و یک سطح هم نگاه راهبردی به مسئله است و اینها با هم متفاوت هستند و نتایجش نیز متفاوت است.
بیشتر بخوانید:
چین پشت به عربستان کرد، رو به روسیه
این تحلیلگر مسائل غرب آسیا خاطرنشان کرد: براساس نگاه حادثهای، موردی و موضوعی آنچه در حال حاضر بین آمریکا و عربستان وجود دارد، یک چالش است، چالشی که برای آمریکاییها و سعودیها توامان ضرر دارد، چرا که از کاهش شدید قیمت نفت بیش از هر کشوری، کشورهایی که بیشترین صادرات نفت را دارند، آسیب میبینند.
* همه مشکل پیش آمده ناشی به خاطر بی انضباطی عربستان در صادرات نفت نیست
زارعی با بیان اینکه در حال حاضر سه کشور بزرگ خسارت دهنده وجود دارد که عبارتند از آمریکا، عربستان و روسیه، اظهار داشت: این سه کشور بزرگترین ضررکنندگان این قضیه هستند ولذا یک چالش گفتمانی بین این سه کشور در حال حاضر شاهدیم. از یک طرف بین آمریکا و عربستان و از طرف دیگر بین روسیه و عربستان، منتها باید توجه داشته باشیم که همه مشکلی که پیش آمده است از ناحیه بیانضباطی عربستان در صادرات نفت نیست، چند عامل دست به دست هم داده که یکی از عوامل در چهار ماه اخیر، مسئله کرونا است که اساسا صنعت دنیا را تحت تاثیر شدید خود قرار داده است.
این تحلیلگر مسائل غرب آسیا با ذکر این نکته که یک چالش متوسط موضوعی بین عربستان و روسیه و عربستان و آمریکا وجود دارد و جلوههای آن عمدتا در عرصه رسانههاست که در رسانهها به این مباحث به عنوان چالش پرداخته میشود، گفت: گاهی اوقات مقالاتی در این زمینه و به صورت مشخص علیه رفتار سعودیها و بی انضباطی نفتی آنها منتشر میشود.
*چالشهایی که بین عربستان و آمریکا پدید آمد
زارعی با یادآوری این نکته که این تنها موضوعی نیست که ما شاهد چالش بین آمریکا و عربستان هستیم، عنوان کرد: در ماجرای خاشقچی، چالشی در سطح متوسط بین آنها پدید آمد و جلوه بروز و ظهور آن هم رسانهها بودند، یا نمونه دیگر موضوع برجهای دوقلو و نقش اتباع سعودی در انفجار برجهای منهتن بود که در آنجا نیز شاهد چالش گفتمانی سطح متوسط بین آمریکاییها و سعودیها بودیم، یا نمونه دیگر، چالش گفتمانی بود که در بحث تروریسم تکفیری و پشتیبانی از تروریسم تکفیری بین آمریکا و عربستان به وجود آمد که آن هم در سطح متوسط باقی ماند.
وی گفت: اگر خواسته باشیم از این نوع سوژهها که بین آمریکا و عربستان در طول چند دهه گذشته رخ داده مثال بزنیم زیاد است، ولی اگر در سطح راهبردی به مسائل نگاه کنیم باید ببینیم عربستان در حال حاضر برای آمریکا چه اهمیتی دارد، آیا اهمیت آن نفت است؟ آیا نفت مهمترین مسئله بین آمریکا و عربستان و دلیل علاقه آنهاست؟ باید به این سوال جواب داد.
زارعی با بیان اینکه فکر میکنم آمریکاییها به منطقه ما اولا از منظر سیاسی نگاه میکنند بعد از منظر اقتصادی و غیره، اظهار داشت: مسئله سیاست و اینکه این منطقه در سیطره چه قدرتی باشد، برای آمریکاییها موضوعیت دارد. معتقدم چه این منطقه نفت داشته باشد یا نداشته باشد - البته یکی از دلایل اهمیت منطقه ما نفت است - آمریکاییها این منطقه را از حیث سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، تمدنی و از حیث توانی که این منطقه در تحولات بینالمللی دارد، مورد توجه قرار میدهند.
*بحرانهایی که در منطقه به سرانجام رسیده
وی با ذکر این نکته که بسیاری از بحرانهایی که خارج از این منطقه هم هستند در طول صد سال گذشته و بیش از صد سال گذشته از طریق همین منطقه هدایت شده و به سرانجامی رسیده، افزود: مثلا جنگهای جهانی اول و دوم و اگر چه جنگی نبود که در منطقه ما رخ داده باشد یا کشورهای منطقه ما عامل آن باشند، ولی کنفرانسهایی که در نهایت به ختم جنگها به ویژه جنگ جهانی دوم منجر شد، در منطقه ما برگزار شد و مسیرهایی که برای ختم جنگ طی شد، مسیرهایی بود که یک سرش اقیانوس هند بود.
این تحلیلگر مسائل غرب آسیا با بیان اینکه منطقه ما به لحاظ سیاسی حائز اهمیت بسیار است ولذا برای آمریکاییها اینجا موضوعیت دارد، خاطرنشان کرد: در اینجا وقتی بحث سیاسی پیش میآید طبیعتا عربستان به عنوان یک کشور بزرگ در این منطقه که در نقطه استراتژیکی هم قرار گرفته، کشوری است که به همراه ایران و عراق قلب این منطقه را تشکیل میدهند و دارای اهمیت استراتژیک است، ولذا بقای رژیم دوست آمریکا در ریاض، ولو اینکه در بعضی موضوعات به چالش گفتمانی هم برسند، به صورت اساسی موضوعیت دارد.
* بگومگوهای فعلی سیاسی رسانهای بین آمریکاییها علیه سعودیها
وی افزود: اگر تصور کنیم که بگومگوهای فعلی سیاسی رسانهای بین آمریکاییها علیه عربستان سعودی جنبه راهبردی مییابد و آمریکاییها دست به اقدامات اساسی در عربستان میزنند، این تصور اشتباه است. معتقدم همان کاری که آمریکاییها با محمدرضا شاه کردند، این جا همان کار را انجام میدهند.
زارعی توضیح داد: یک زمانی در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ این مسئله مطرح میشد که محمدرضا شاه دیکتاتورترین، خودکامهترین و خودمحورترین حاکم منطقه و دنیاست و آمریکاییها که شعار حقوق بشر سر میدادند، دائما در معرض سوال بودند که چطور میشود شما هم داعیه حقوق بشر دارید و هم از دیکتاتورترین رژیم محمدرضا شاه حمایت میکنید؟ آمریکاییها پاسخی که در جلساتشان میدادند این بود که میگفتند محمدرضا برای ما یک دیکتاتور محبوب است و دیکتاتوری است که ماموریتهای ما را با دقت انجام میدهد و دنبال میکند.
وی خاطرنشان کرد: همان موقع در مطبوعات آمریکایی از جمله نیویورک تایمز، واشنگتن پست و خبرگزاریهای آمریکایی مقالاتی علیه محمدرضا پهلوی مینوشتند، اما به هیچ وجه به معنای آن نبود که آمریکاییها دست به تغییراتی در ایران خواهند زد.
سعدالله زارعی در پایان عنوان کرد: به طور قطع میگویم تغییری در مناسبات آمریکا و عربستان رخ نمیدهد.
این تحلیلگر مسائل غرب آسیا در پاسخ به این سوال که آیا فکر میکنید تحولی در مناسبات ایران و عربستان رخ خواهد داد؟ اظهار داشت: فکر نمیکنم، فعلا فاز سعودیها نفی رابطه با ایران است.