به گزارش مشرق، حمیدرضا ترقی عضو شورای مرکزی حزب موتلفه در تحلیل اختلافات اخیر در جریان اصلاحات که پس از شکست این جریان در انتخابات مجلس یازدهم به رسانهها کشیده شده، گفت: طی یک دهه اخیر، نتیجه سیاست ورزی اصلاح طلبان و حضور آنها در عرصه قدرت در بر دارنده دو چالش اساسی برای آنها بوده که چالش اول به بن بست رسیدن تئوری این جریان برای مدیریت کشور و چالش دوم ناکارآمدی در پیاده سازی اهداف و برآورده کردن وعده های داده شده به افکار عمومی است.
وی افزود: تئوری اصلی اصلاح طلبان برای مدیریت کشور بر مبنای نادیده گرفتن بدعهدی های قبلی آمریکا و غرب و تعامل حداکثری با آنها بود که این تئوری در ماجرای مذاکرات هستهای که به برجام ختم شد، تجلی پیدا کرد. اما با اتفاقات سالهای اخیر و خروج آمریکا از برجام و همراهی تلویحی کشورهای اروپایی با این اقدام غیرقانونی آمریکا شکست تئوری تعامل حداکثری با غرب را برای همگان به اثبات رساند.
بیشتر بخوانید:
عبدی: در سال ۸۸ از مشی اصلاحطلبی دور شدیم
کنایه کرباسچی به خاتمی: "ناکارآمدها را کنار بگذاریم!"
ترقی خاطرنشان کرد: البته نمونه پیاده سازی چنین تئوری که بر اساس حرکت در مسیر توسعه از طریق نگاه به غرب بود مسبوق به سابقه است. دولت اصلاحات در سالهای پایانی دهه هفتاد با طرح تئوری گفتگوی تمدن ها نهایت تلاش خود را برای تعامل حداکثری با جامعه به اصلاح جهانی بهکار بست که این تئوری علی رغم همراهی و همکاری گسترده دولت اصلاحات با غرب عملاً با محور شرارت خطاب شدن ایران از سوی رئیس جمهور آمریکا به شکست منتهی شد.
عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه با اشاره به کارنامه اصلاح طلبان در نهادهای انتخابی خود گفت: در حوزه کارآمدی نیز در سالهای اخیر به واسطه ورود نمایندگان منتصب به جریان اصلاحات به نهادهای انتخابی از جمله دولت و مجلس، فرصت های زیادی در اختیار اصلاح طلبان قرار گرفت تا دیدگاه های خود در حوزه های مختلف حکمرانی از قبیل اقتصاد، سیاست، فرهنگ را به منظور مرتفع کردن مشکلات کشور به منصه ظهور بگذارند. اما در این حوزه همانطور از اوضاع و احوال فعلی اقتصاد کشور بر می آید، این جریان نه توفیقی بهدست نیاورده بلکه رشد اقتصادی به زیر صفر رسیده و تحریم های آمریکا نیز حتی بیش از سابق در حال فشار به مردم است.
این کارشناس مسائل سیاسی یادآور شد: امروز شاهد هستیم که جز در حوزه هایی که مرتبط با ولایت فقیه بوده و هدایت آن به شکل مستقیم با رهبری است در دیگر حوزه ها کشور دچار مشکلات جدی و ناکارآمدی است، به طوری که این ناکارآمدی ها حتی صدای عوامل درون جریان اصلاحات را نیز درآورده است.
وی با بیان اینکه در شرایط فعلی شاهد یک دو دستگی در جریان اصلاحات هستیم، گفت: گروهی از اصلاح طلبان همچنان متعصبانه بر تفکرات خود پایبند هستند و همان مسیر مذاکره و تعامل با غرب که ناکارآمدی آن در سالهای اخیر عیان شده و در تضاد با جهت گیریهای کلی نظام نیز بوده، را دنبال می کنند. در نقطه مقابل گروهی دیگری از اصلاح طلبان نیز از آنجا که همواره به دنبال ماندن در قدرت هستند این روزها در حال تغییر ویترین و گفتمان خود و حتی کنار زدن عوامل و گروه هایی هستند که در شکست آنها در انتخابات اخیر تاثیرگذار بوده اند.
ترقی گفت: نمایندگان گروه دوم از گذشته نیز حضور پررنگی در عرصه سیاسی کشور داشته اند. به طوری که در دولت آقای موسوی کاملاً دولتگرا بودند و در دولت مرحوم هاشمی طرفدار اقتصاد بازار شدند. همین تفکر از ابتدای روی کار آمدن دولت آقای روحانی به حمایت از سیاستهای لیبرالی دولت او برخاست و سعی می کرد خود را با شرایط روز اصلاح کند تا بتواند درقدرت باقی بماند. اگر نگاهی به نمایندگان این نوع تفکر بیندازید خواهید دید که در دولت های مختلف در مناصب گوناگون اجرایی دارای مسئولیت های مختلف بوده اند و فارغ از تفاوت دیدگاه های دولت های مختلف همواره سعی کردند خود را در سطوح مختلف دستگاه های اجرایی بگنجانند.
عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه ادامه داد: بنابراین در مجموع جریان اصلاحات بر سر یک دو راهی جدی قرار گرفته است که یا باید همان سیاست های قبلی خود را ادامه دهد و به مرور از صحنه سیاسی کشور کنار بکشد که این راهکار این روزها مورد تأکید برخی فعالان سیاسی این جریان نیز قرار گرفته است یا آنکه با تغییر ماهیت و دیدگاه و اصلاح روش ها و مبانی فکری دوباره مترصد فرصتی برای بازگشت به قدرت باشد که این مسئله نیز نیازمند یک تحول در گفتمان و مشی و دیدگاه ها است.
وی درباره تغییر و تحولات اخیری که در سطح مدیریت جریان اصلاحات رخ داده گفت: نمی توان از تغییرات اخیر اینگونه نتیجه گرفت که جریان اصلاحات در حال یک پوست اندازی اساسی است. چرا که اصولا شکست یک جریان در عرصه سیاسی و انتخاباتی منجر به برخی شوک ها و تلاطم ها در آن جریان می شود. اصلاح طلبان نیز از این قاعده مستثنی نبوده و این روزها دچار نوعی سرگیجه شدهاند که این سرگیجه تا زمانی که اصلاح طلبان آسیب شناسی درستی از عملکرد چند سال اخیر خود نداشته باشند، ادامه خواهد داشت. در شرایط فعلی اصلاح طلبان از یک سو حاضر به پذیرش مسئولیت عملکرد نمایندگان خود در دولت، مجلس و شورای شهر نیستند و از سوی دیگر توان پاسخگویی به بدنه اجتماعی خود به ویژه جوانان را ندارند.