به گزارش مشرق، اقتصاد کشور شرایط پیچیده و جدیدی را تجربه میکند اما حوزه فرهنگ به علت مختصات ویژه و متفاوتش در حوزه اقتصادی، با چالشها و البته فرصتهای جدیدی روبهروست. امسال از یک سو سال «جهش تولید» نام گرفته و از سوی دیگر شرایط خاص ناشی از کرونا و تحریم، برنامهریزی دقیقتر و تلاش مضاعفی میطلبد. برای سرکشی به جوانب مختلف اقتصاد فرهنگ، به سراغ یکی از ناشران خصوصی موفق کشور رفتیم تا هم از حوزه نشر احوالی پرسیده باشیم و هم بدانیم چه برنامهها و انتظاراتی دارد. گفتوگوی ما را با حسین متولی، مدیر «انتشارات هوپا» میخوانید.
هوپا از جهت اقتصادی، انتشارات موفقی است؟
بله؛ موفق است.
با کدام شاخصهها، آن را یک انتشارات موفق میدانید؟
در حوزه بازاریابی شاخصههای متفاوتی هست، از برندینگ و جایگاه محصول در ذهن مخاطب گرفته تا جایگاه محصول در ویترین و حجم فروش و موقعیتی که یک نشر در مقیاس داخلی و بینالمللی میتواند پیدا کند. همانطور که میدانید، انتشارات هوپا جزو معدود ناشرانی است که تمام کتابهای ترجمهای آن، کپی رایت دارد و به همین خاطر اعتبار بسیار خوبی در میان ناشران دنیا کسب کرده که هم در فروش رایت به ما کمک میکند و هم در خرید رایت.
با چالشهای کرونا چطور کنار آمدید؟
چالشهای کرونا برای ما هم تبعات منفی داشته و هم مثبت. به هر حال ما تعدادی از ویترینهایمان را از دست دادهایم چون کتابفروشیها بسته بودهاند و اوج فروش کتابهای کودک و نوجوان در ماههای پایانی سال است و ما همیشه بهمن و اسفندماه، فروشی معادل فروش کل سال داشتیم. بنابراین در ماههای اخیر محاسبات ما برای فروش به هم خورده و افت داشتهایم. از طرفی فروش در فضای مجازی معمولاً برای بزرگسالان متداولتر است و کتابهای کودک و نوجوان فروش مجازی کمتری دارند. به همین خاطر آنقدر که فروش اینترنتی کتابهای عمومی موفق بوده فروش کتابهای کودک و نوجوان موفق نبوده است.
به علاوه در عرصه کتاب دیجیتال هم باز کتابهای عمومی و بزرگسال موفقترند چون کودکان و نوجوانان با توجه به خصلتهای سنی، فیزیک کتاب برایشان باارزشتر است و دوست دارند کتاب را در اختیار داشته باشند به همین علت کتابهای دیجیتال در حوزه کودک و نوجوان موفق نبوده است. اما در هفتههای اخیر که کتابفروشیها باز شدند، فروش این کتابها هم قابل توجه و جدی بوده است.
باتوجه به تجربهای که در هوپا بهعنوان یک انتشارات خصوصی داشتهاید، حوزه نشر برای اقتصاد کشور حوزه سودآور و موثری است؟ دستکم در مقیاس حوزههای فرهنگی و اقتصاد فرهنگ...
متاسفانه نگاه به حوزه فرهنگ در کشور ما، نگاه صنعتی و اقتصادی نیست و همیشه نگاه حمایتی به آن بوده است. چه افرادی که وارد آن شدهاند همیشه انتظار حمایت داشتهاند و چه دولت که همیشه خود را موظف به حمایت میدیده است. دولت هم چون تواناییاش را ندارد که حمایتش را به شکل هوشمندانه انجام دهد، حمایت مستقیم کرده و این حمایت مستقیم باعث شده که تعداد زیادی مجوز در حوزه نشر داشته باشیم که در خارج از حوزه کتاب کار میکنند؛ یعنی امتیازهایی که این مجوزها در بحث دارایی، بیمه، فعالیت در مکانهای مسکونی و امثالهم برایشان فراهم میکنند، باعث شده است که تعداد زیادی مجوز نشر بدون فعالیت انتشاراتی داشته باشیم و حتی ناشرانی داریم که کار سایر ناشران را کپی میکنند و جدیداً به آنها «ناشرنما» میگویند و چشمشان را هم کاملاً به این حمایتهاست و اگر حمایتها را بردارند اصلاً ناشری باقی نمیماند.
چطور این حمایتها چنین فرصتی ایجاد میکند؟
مثلاً برای نمایشگاه کتاب، یارانه زیادی پرداخت میشود، غرفه خیلی ارزانی در اختیار ناشری قرار میگیرد و او هم بهدلیل این موقعیت مساعد، شروع به فروش بن در نمایشگاه اقدام میکند؛ ناشری که اصلاً از وجودش در طول سال خبر نداشتید و اسمش را هم نشنیده بودید اما در نمایشگاه بهخاطر این یارانه غرفه دارد. اینها باعث شده که ناشرانی که صاحب سبک هستند و برای خودشان بیزینسپلن و نگاه صنعتی دارند، در این شرایط آسیب ببینند.
راهش چیست؟
راهش این است که دولت حمایتهای مستقیم را بردارد. راحتترین کار این است که بودجه را با این حمایتهای مستقیم هدر دهید. دولت باید یارانه را بهطور غیرمستقیم ارائه کند اما چون این کار سختی است و نیاز به برنامهریزی دقیقتر دارد، دولت راحتترین کار را انتخاب میکند. مثلاً همین طرح فروش فصلی که الان خانهکتاب دارد، مردم را دارد به تخفیف عادت میدهد و ارزش کتاب را در ذهن مردم پایین میآورد و به تخفیف عادت میدهد. یک روز بروید راسته خیابان انقلاب، مردم همه دنبال تخفیفاند، در حالی که همینها اگر بخواهند لباس یا ساندویچ بخرند، ۱۰۰تومن یا ۲۰۰تومن هم با خیال راحت میدهند اما برای خرید کتاب، چون فکر میکنند این کاغذ مفت به دست ناشر رسیده و دولت یارانه بیحساب به ناشران میدهد، فکر میکنند که باید محصول با تخفیف زیاد در اختیارشان قرار بگیرد.
این رویکرد دولت، جایگاه کتاب را در جامعه پایین آورده است. انگار دولت یک بودجهای دارد و میخواهد آن را به راحتترین شکل ممکن هزینه کند. اما دولت به جای این بودجهای که دارد بهطور مستقیم به ناشران پرداخت میکند چه در نمایشگاه، چه در بحث کاغذ، چه در خرید کتاب یا تخفیف کتابفروشیها که همه در درازمدت برای ناشران آسیبزاست، باید این یارانهها را هوشمند و هدفمند پرداخت کنند. در این صورت میتوانیم نشر صنعتی داشته باشیم و ناشران واقعی رشد کنند. مثلاً دولت هیچوقت روی ترویج کتابخوانی در بیلبوردها، صداوسیما، مدارس و امثالهم برنامهریزی و هزینه نکرده است. این حمایتها متاسفانه باعث ایجاد یک نشر گلخانهای شده که همیشه دستشان جلوی دولت دراز است.
بدون این حمایتها، اصلاً بازار کتاب میتواند سرپا بماند؟
صددرصد! این یک صنعت است. چطور در جاهای دیگر دنیا سرپا مانده است؟!
حتی در شرایط فعلی کشور هم؟
بالاخره شرایط فعلی کشور، اقتصاد را در همه زمینهها دچار چالش کرده است. کتاب هم یکی از این زمینههاست. صنایع دیگر هم بالاخره دارند راه خودشان را پیدا میکنند و در همه جهان اوضاع همین است. چرا دولت نمیآید از سایر صنایع حمایت کند؟ چون مقوله فرهنگ را از اول حمایتی کردهاند. ما تا زمانی که نگاه صنعتی و اقتصادی به حوزه کتاب نداشته باشیم این مشکل پابرجاست و هم خریدار و هم ناشر، توقع حمایت دارند و کلی پول این وسط حیف و میل میشود و روند هم همینطور میماند. ما الان تبدیل به کشوری شدهایم که در حوزه کتاب لااقل در بحث ترجمه، تقریباً بیآبروست! از یک کتاب، ۷۰-۸۰ تا ترجمه در بازار منتشر میشود که بیش از نصفشان حتی فیلم و زینکشان هم یکی است!
حوزه نشر به نسبت بقیه حوزههای فرهنگی، چقدر از وضعیت اقتصادی قابل قبولی برخوردار است؟
سینما قبلاً خیلی ضعیف بود اما در یک دورهای، واقعاً تبلیغات، سینما را نجات داد. تا چند سال پیش با بلیطهای نیمبها و راهکارهای مشابه داشتند افت شدید را جبران میکردند اما فارغ از این که این کار، کار درستی بود یا نه، تبلیغات در شبکههای ماهوارهای، فروش سینما را تحت تأثیر قرار داد و بالا برد. مسأله اقتصاد و صنعتی شدن است و هر حوزهای باید راه خودش را پیدا کند. اگر حمایتها به این شکل نباشد، ناشران سراغ راهکارهایی میروند که بتوانند خودشان را سرپا نگه دارند و این باعث رشد میشود. ولی الان نمایشگاه برگزار نشده و همه ناشرها دنبال این هستند که دولت آن یارانه مستقیم بهشان بدهد در حالی که از طرف دیگر، اگر بخواهید یک کتاب ۳۰-۴۰هزار تومانی را پست کنید برای بعضی کتابها در حوزه کودک، هزینه پستش گرانتر از خودش میافتد! همین اتفاق یک ضربه به ناشران است چون فروش اینترنتی، برای ناشر و خریدار صرف نمیکند. دولت هم الان چند وقت است که تخفیفی را که برای ارسال کتاب داشت، برداشته و فروش مجازی افت کرده است.
برگزار نشدن نمایشگاه کتاب اصلاً برای شما تفاوتی کرد؟
ما بهعنوان ناشری که در حوزه آموزش و کودکونوجوان فعال هستیم و جزو ناشران موفق کشور هم لااقل از نظر برند و فروش بودهایم، نمایشگاه کتاب با این شیوههایی که برگزار میشد، برگزار نشدناش عملاً بهتر شد و من خودم از این داستان استقبال کردم. چون شخصاً با هر طرح حمایتی مخالفم و آن هم واقعاً نمایشگاه نیست، فروشگاه کتاب است.
نسبت شما با ناشران دولتی چگونه است؟ اصلاً خودتان به چه معنا خصوصی هستید؟
به این معنا که هیچ بودجه دولتی نداریم خصوصی هستیم.
ولی حمایتهای دولتی که شامل همه هست، شامل شما هم میشود؛ درست است؟
بله حمایتی که از همه ناشران میشود از ما هم میشود. اما ناشران دولتی که زیر نظر نهادهایی مثل شهرداری و سازمان تبلیغات هستند، اگر ترازهای مالیشان را نگاه کنید اکثراً زیانده هستند. بهخاطر این که بودجه بیحسابی به آنها تزریق میشود و مدیریتهای آنها هم مدیریتهای باثباتی نیستند و مدام تغییر میکنند و به همین خاطر، خیلی ناشران موفقی در میان آنها نمیبینید. حالا ضررشان برای ناشران خصوصی چیست؟
ضررش این است که وقتی ما میخواهیم با یک گرافیست قرارداد ببندیم، یک ناشر دولتی که دخل و خرجش لازم نیست با هم بخواند ولی من بهعنوان ناشر خصوصی میدانم که برای طراحی هزینهای بیشتر از این مقدار نمیتوانم پرداخت کنم چون هزینه تولید کتاب بالا میرود و نمیصرفد، ولی ناشر دولتی که فروش برایش مهم نیست و در هزینه تولید هم به اندازه ما مسأله ندارد، میآید مبلغ بالایی را به این گرافیست پیشنهاد میدهد و به همین خاطر گرافیستها جذب ناشر دولتی میشوند. به هرحال ناشران دولتی امکاناتی دارند که ما نداریم. مثلاً یک ناشر وابسته به شهرداری، فروشگاههای متعلق به شهرداری، بودجه شهرداری، بیلبوردهای تبلیغاتی و... را دارد. خب من چطور با این رقابت کنم؟ در نمایشگاه هم بخواهد برود غرفه بگیرد، بهترین جا را به او میدهند. بنابراین یک رقابت نابرابری بین ناشران دولتی و خصوصی هست.
میشود امسال کاری کرد که در بازار نشر، جهشی اتفاق بیفتد؟ خود شما الگوی خاصی را دنبال میکنید؟
دولت باید به سمت توانمندسازی ناشران از لحاظ بیزینس و توان اجرایی برود. مثلاً فروش کتاب در فضای مجازی در این شرایط باگها و حفرههای خودش را نشان داده مثل اتفاقی که برای آموزش در فضای مجازی افتاده است. ناشران در این شرایط غافلگیر شدند. خیلی از ناشران ما حتی یک سایت مناسب هم نداشتند فروش کتابشان را از آن مسیر هدایت کنند و عادت داشتند به صورت سنتی کتابهایشان را بفروشند و در این شرایط واقعاً فضای مجازی برای بسیاری از صنایع، یک فرصت بوده است. حالا هر صنعتی که یک پلتفرم یا زیرساخت مناسب مجازی داشتند، موفق شدند دوام بیاورند. نه تنها فروشگاههای مجازی بلکه کسبوکارهایی که فقط از طریق صفحات اینستاگرامشان توانسته بودند با مخاطبانشان ارتباط برقرار کنند در همین دوره کرونا داشتند به مشتریهایشان سرویس میدادند. خود ما از همین طریق فضای مجازی دستکم نصف فروشمان جبران شد. به نظر من دولت باید به این سمت برود که به ناشران ماهیگیری یاد بدهد به جای آنکه ماهی را در اختیارشان بگذارد و بودجه را در توانمندسازی ناشران سرمایهگذاری کنند. حالا کرونا یک مشکل است. اصلاً چه کسی سال گذشته فکر میکرد شرایط امسال اینطور باشد؟! سال بعد هم نمیدانیم چه میشود! باید آن واحد صنفی و تجاری، آمادگی داشته باشد که خود را با شرایط جدید وفق دهد و گرنه جا میماند. دولت اگر میخواهد صنعت نشر ما رشد کند، باید یارانهاش را هدفمندانه تزریق کند.
من خودم در نمایشگاه کتاب چندین دوره جزو مدیران برگزارکننده نمایشگاه در حوزه روابط عمومی و اطلاعرسانی بودم. واقعاً بودجه خیلی زیادی دارد در نمایشگاه هدر میرود. کاری هم نمیشود کرد! یعنی اگر مرا هم بگذارند رییس نمایشگاه و بگویند این بودجه را مدیریت کن، من هم همان کار را انجام میدهم. یعنی نمیخواهم کسی را زیر سؤال ببرم. ماهیت این ماجرا مشکل دارد. دولت به جای این بودجهای که دارد سنتی به نشر تزریق میشود، یک بار این ساختار را بشکند و این بودجه را هدفمند و هوشمند وارد جامعه کند تا این یارانه به دست کسی که واقعاً مستحق آن است برسد نه من نوعی که پروانه نشر گرفتهام که فقط همین یارانه را استفاده کنم.
سال خوبی را برای حوزه نشر پیشبینی میکنید؟
سال خوبی که کلاً برای اقتصاد کشور نخواهد بود. بحث تحریمها جدی است چون ما کارخانه تولید لوازمالتحریر هم داریم و مشکل زیاد است. اما میتواند برای تولید داخلی فرصت هم باشد تا توانمندیاش را بالا ببرد. چون واقعاً کشور ما به نسبت کشورهای دیگر و حتی کشورهای مترقی در شرایط کرونا، بهتر مدیریت شد شاید بخشی از آن به این خاطر بود که یک مقداری این تحریمها ما را از قبل مستقل کرده بود و بدون تعصب میگویم که واقعاً کشور خیلی بهتر از سایر کشورهای اروپایی مدیریت شد. به نظرم تحریم و کرونا فرصت هم هست و این فرصتها باعث میشود صنعتمان مقداری پوستاندازی کند و تولیدکنندهها توانشان را بالاتر ببرند. اما همه اینها وابسته به سیاستگذاری درست دولت است که ما هر روز تغییر قوانین نداشته باشیم و مدام با شرایط جدید و بیثبات مواجه نشویم.
*صبحنو