به گزارش مشرق، کتاب «آقای کاف میم» خاطرات شفاهی حسن کمالیان، مستندساز و عکاس دفاع مقدس است که به همت رضا پاکسیما جمعآوری و نگارش شده است.
کمالیان از ابتدای انقلاب با عضویت در واحد سمعی بصری حزب جمهوری اسلامی، عکاسی را شروع میکند. یکی از فعالیتهای او در سال ۱۳۵۸ رفتن به روستاهای دور و نزدیک استان خراسان و پخش فیلم برای مردم بوده است. او از سال ۵۹ عضو واحد تبلیغات سپاه شده و بهعنوان عکاس، فیلمبردار و بیسیمچی به مناطق جنگی اعزام میشود. او در سالهای جنگ، چند مستند و مجموعه تلویزیونی در مورد وقایع مرتبط با دفاع مقدس ساخته است.
کمالیان بعد از دفاع مقدس نیز به فعالیتهایش در قالب تلهتئاتر، مستند و فیلم کوتاه و بلند در مجموعههایی چون سپاه، صداوسیما و روایت فتح ادامه میدهد. با رضا پاکسیما نویسنده این کتاب، گفتوگویی انجام دادیم که در ادامه میخوانید.
* چطور شد که با آقای حسن کمالیان آشنا شدید و تصمیم به نگارش خاطرات او گرفتید؟
از پروژههایی که در واحد تاریخ شفاهی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی شهر مشهد پیگیری میشود، تدوین فعالیتهای فعالان فرهنگی هنری خراسان رضوی در دهه ۶۰ است. البته پیش از این هم کتابهایی مانند «انقلاب رنگها» و «انقلاب نقشها» با این موضوع توسط انتشارات «راهیار» منتشر شده بود.
یکی از کارهای ما در این رابطه، مصاحبه با افرادی است که در سالهای ابتدایی انقلاب در واحد تبلیغات سپاه مشغول بودند. در میان فعالیتهای هنری اوایل انقلاب، نقش واحد تبلیغات سپاه در استانهای مختلف کشور بسیار مهم و مؤثر بوده است؛ به طوری که با وجود امکانات اندک، فعالیتهای قابل توجهی داشتند و افرادی از همین واحد تبلیغات سپاه، در سالهای بعد وارد فعالیتهای حرفهای هنری شدند. در مصاحبهای که با هاشم جلالی، معاون تبلیغات لشکر ۵ نصر سپاه پاسداران در سالهای دفاع مقدس داشتیم، با آقای کمالیان آشنا شدیم و بعد از یک مصاحبه مقدماتی با او، متوجه شدیم که خاطرات جذابی دارند و همین باعث شد که مصاحبهها را ادامه دادیم. بعد از چند جلسه مصاحبه تصمیم گرفتیم کتاب خاطرات ایشان را که قصههای جذابی برای مخاطب عام دارد، منتشر کنیم.
* آقای کمالیان چه جور فعالیتهای هنری داشتند و زمینه این فعالیتها چه بود؟
آقای کمالیان در سال ۵۹ به عضویت سپاه پاسداران در میآیند و در سالهای ابتدایی انقلاب هم بعد از آشنایی با یکی از مسئولان واحد سمعی بصری حزب جمهوری اسلامی در آنجا مشغول به کار میشوند. سپس با توجه به وسعت نظر شهید بهشتی، به پخش فیلم در روستاها و شهرهای مختلف رو میآورند. در سالهای دفاع مقدس هم فعالیتهای هنری مانند عکاسی و فیلمبرداری را در جبههها انجام میدادند. بعد از پایان جنگ، مدتی در ارومیه فعالیتهای فرهنگی داشتند و در تهران هم مسئولیتهای هنری در روایت فتح و واحد سمعی بصری نیروی مقاومت بسیج داشتهاند.
در زمینه تولید آثار هنری هم او در آثاری که واحد تبلیغات سپاه در دهه ۶۰ تولید کرده، نقش داشته است. از جمله فیلم داستانی «رؤیای صادقه» که در سومین جشنواره فیلم فجر در سال ۶۳ حضور داشت و آقای کمالیان، فلیمبردار آن بود. آقای کمالیان در اواسط دهه ۶۰ با همکاری افرادی مانند جواد اردکانی، سعید سهیلی، مهدی فیوضی و احمد کاوری کانون هنری «ابن هیثم» را در مشهد تشکیل میدهند و به تولید فیلم و مستند در این کانون میپردازند.
این کانون وابسته به سازمان خاصی نبوده و به صورت شخصی و مستقل، فعالیت میکرده است. اولین فیلم آقای اردکانی به نام «قربانی» هم با فیلمبرداری آقای کمالیان در همین کانون تولید شده است. کار مهم دیگری که آقای کمالیان کارگردان آن است، مستند بازسازی «تصویر واقعه» در مورد بمباران شیمیایی حلبچه است که جزو فیلمهای ۱۶ میلیمتری هفتمین جشنواره سینمای جوان در سال ۶۸ است. همچنین فیلمبرداری فیلم «تصویر عشق» به همراه آقای فیوضی که در سالهای ابتدایی دهه ۷۰ و با موضوع آزادگان تولید شده و همچنین کارگردانی فیلم «یلدای نرگس» در دهه ۸۰ که برنده جایزه بهترین کارگردانی فیلم نیمه بلند جشنواره دفاع مقدس شد، از جمله کارها و آثار اوست.
آقای کمالیان به واسطه مسئولیتی هم که در واحد سمعی بصری نیروی مقاومت بسیج داشتند، در شکلگیری مؤسسه رسانههای تصویری و دوبله فیلمهای خارجی نقش مهمی داشتند. همچنین در تشکیل واحد سمعی بصری روایت فتح، صداوسیمای استان خراسان و شکلگیری بسیج در این سازمان دخیل بودند و در این دوره، آثار خوبی مانند مجموعه مستند «واژههای افتخار» و چند برنامه تلویزیونی درباره دفاع مقدس تولید کردند.
* پس «آقای کاف میم» بیشتر روایتگر فعالیتهای هنری آقای کمالیان است.
در واقع، کتاب «آقای کاف میم» زندگینامه آقای کمالیان و نمایانگر مجاهدت هنری او و دوستانش در دهه ۶۰ است. چون عدهای هنرمند از شهر مشهد با دغدغههای انقلابی و بدون هیچ چشمداشت مالی و تنها بر اساس احساس تکلیف شخصی، شروع به فعالیت میکنند و با وجود فراز و نشیبها و مشکلاتی مانند همکاری نکردن مسئولان، برای انقلاب کار میکنند. اما اتفاقات سالهای قبل از انقلاب مانند وضعیت مدارس دوره پهلوی و مشکلاتی که ساواک در اجرای تئاتر برای برادر آقای کمالیان ایجاد میکند به همراه خاطرات دوران کودکی و نوجوانی ایشان هم در کتاب آمده است.
* این هنرمند باسابقه الان به چه کاری مشغول هستند؟ آیا هنوز هم فعالیتهای هنری دارند؟
در حال حاضر فعالیت هنری ندارند و بازنشسته شدهاند. در واقع از سال ۱۳۹۰ به بعد، دیگر از تولید آثار هنری فاصله گرفته و مسئولیتهای اجرایی در حوزه هنری خراسان رضوی داشتهاند. مدتی هم در واحد بسیج صدا و سیمای خراسان رضوی مشغول بودهاند. البته در همین مدت هم دبیری اجرایی خانه فیلم مشهد، دبیری اجرایی بخش سیمرغ سینمای خراسان رضوی در پانزدهمین جشنواره فیلم فجر و مسئولیت جشنواره فیلم بسیج در سالهای ۹۰ و ۹۲ را برعهده داشتند.
* روند تحقیق و نگارش کتاب چه قدر طول کشید؟
ما از اردیبهشت تا شهریور ۹۶، ۱۹ جلسه با آقای کمالیان مصاحبه داشتیم که از ابتدای زندگی ایشان تا سالهای دفاع مقدس را در برمیگرفت. پس از آن آقای علی گنجی که مصاحبهها را مطالعه کردند، نظرشان این بود که نقاط مبهمی در مصاحبهها هست و نیاز به مصاحبههای تکمیلی وجود دارد. به همین دلیل هم در سال ۹۷ برای رفع ابهامات، ۹ جلسه مصاحبه تکمیلی گرفتیم. همچنین در مورد عکسهایی هم که او گرفته بودند، گفتوگو کردیم؛ از جمله عکسهایی که درباره شهید بهشتی و شهید رجایی بود و خاطرات جالبی درباره این عکسها داشتند.
* همه عکسهای انتهای کتاب، کار خود آقای کمالیان است؟
نه، تعدادی از عکسهایی که لازم داشتیم، در آرشیو سپاه بود که به آنها دسترسی نداشتیم، اما بعضی عکسها و فیلمها را توانستیم از طریق سازمانهایی مانند بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس و صداوسیمای خراسان رضوی به دست بیاوریم، ولی در کل، بیشتر عکسهای کتاب، تصاویری است که آقای کمالیان، نگاتیو آنها را داشتند و بعد از اسکن اینها، عکسهای جذاب را در کتاب آوردیم. به واسطه همین عکسها هم خاطرات بیشتری برای انتشار کتاب جمعآوری کردیم.
* «آقای کاف میم» به عنوان یکی از کتابهای سرفصل «مستند و سینمای مردمی انقلاب» توسط انتشارات «راه یار» عرضه شده است. منظور از این سرفصل چیست؟
ویژگی مهم مستند و سینمای انقلاب در دهه ۶۰، مردمی بودن آن است. به این معنی که فعالان انقلابی برای مردم و براساس زندگی و احوالات آنها و بر اساس احساس تکلیفی که داشتند، به فعالیتهای هنری میپرداختند. اینگونه نبود که کارها سفارشی باشد؛ بلکه اینها با روحیه جهادی وارد این عرصه میشدند.
برای مثال، مستند «شمآباد» که در کانون «ابنهیثم» و به کارگردانی آقای کمالیان و بازیگری جواد اردکانی تولید شده، نمونهای از مستندهای انقلاب است که سوژهای مردمی دارد و بر اساس روحیات مردمی و جهادی عوامل آن ساخته شده است؛ این مستند درباره کمک و همراهی مردم روستا در پشتیبانی دفاع مقدس است.
در واقع سینمای مردمی انقلاب دو محور اصلی دارد که یکی عوامل کار هستند و همانطور که در کتاب هم آمده است، بدون هیچ چشمداشتی و فقط بر اساس احساس تکلیف و مجاهدت به عرضه و تولید آثار هنری میپرداختند و عنصر دیگر هم سوژههای مردمی و برخاسته از مردم هستند.
* گفتید که آقای کمالیان مستندی هم درباره بمباران شیمیایی حلبچه دارند. روایت این ماجرا هم در کتاب آمده است؟
بله. وقتی در سالهای آخر جنگ، بمباران شیمیایی حلبچه اتفاق میافتد، آقای کمالیان از طرف سپاه پاسداران خراسان به همراه چند نفر دیگر از واحد تبلیغات سپاه به منطقه حلبچه اعزام میشوند. ایشان در کتاب «آقای کاف میم» روایت غمناک و جالب توجهی از این سفر و مشاهدات خود از وقایع حلبچه و وضعیت مردم آنجا بعد از بمباران دارند و در موقعی که آنجا حضور داشتند، عکاسی و فیلمبرداری میکنند و براساس همینها مستند «تصویر واقعه» را میسازند که در جشنوارههای مختلف نمایش داده میشود.
* چرا این عنوان کتاب برای اثر انتخاب شد و وجه تسمیه آن چیست؟
آقای کمالیان در دوران دفاع مقدس در جریان عملیات مسلم بن عقیل (ع) در مخابرات قرارگاه ظفر در اطراف سومار فعالیت میکردند. با توجه به اینکه رعایت نکایت امنیتی برای مکالمه پشت بیسیم از اصول کار در مخابرات است، نام رمزی آقای کمالیان در پشت بیسیم، «کاف میم» بوده است که البته روزانه پسوندی نیز به آن اضافه میشده تا عراقیها در صورت شنود بویی نبرند. یک روز «کاف میم» چلچله بود و یک روز «کاف میم» قمری و همینطور روزانه تغییر میکرد.
* با توجه به اینکه کتاب تازه منتشر شده، بازخوردی هم از طرف مخاطبان داشتهاید؟
«آقای کاف میم» با توجه به خاطرات جذابی که از دهه ۶۰ و درباره کسانی مانند شهید رجایی و شهید بهشتی دارد، در فضای مجازی مورد توجه قرار گرفته است که امیدواریم این موارد در دیده شدن بیشتر کتاب هم مؤثر باشد.