به گزارش مشرق، طبق آنچه در تقویم ایران نوشته شده، امروز روز جهانی موزه است. اما رضا دبیرینژاد میگوید دوشنبه روز جهانی موزه است و این جابهجایی امسال به این دلیل رخ داده که سال کبیسه است. امروز یا فردایش چندان فرقی نمیکند، مهم این است در این گفتوگو ، صحبت به آنجا رسید که کرونا با همه بدیهایش، اتفاقات خوبی را برای موزهها رقم زده است. با دبیرینژاد همصحبت شدم به این دلیل که او مدیرعامل یکی از زیباترین و مهمترین موزه و کتابخانه ایران است؛ کتابخانهای که پر است از کتابهای خطی و نایاب. کتابهایی که بنا به وصیت آقای ملک نباید از کتابخانه بیرون برده شوند. موزه ملک در یکی از محلههای قدیمی تهران قرار دارد. دوره کرونا که تمام شد و موزهها به حالت عادی برگشتند، سری به این موزه بزنید و از فضای آن حظ ببرید. این گفتوگو را هم بخوانید تا تعریف کلاسیک موزه برایتان تغییر کند و دیگر تصور نکنید موزه فقط گنجینهای است برای حفظ آثار قدیمی و کهن.
برخی میگویند، موزهگردی فراگیری زیادی ندارد، با این نظر موافقید؟
به نظرم در سالهای اخیر بازدید از موزهها بیشتر شده به این دلیل که تنوع موزهها افزایش یافته و مخاطبان بیشتری را به سمت خود جلب کردهاند. موزههای خصوصی زیاد شدهاند و این به آمار بازدید اضافه میکند. تصور قالبی در چند سال اخیر شکل گرفت که موزهها، پدیده گردشگری هستند و باید مانند دیگر اماکن گردشگری عمومی باشند، در حالیکه موزهها کارکردهای زیادی دارند و بازدید یکی از کارکردهای آن است.
البته نباید موزههای ایران را با موزههای معروف جهان مقایسه کرد چون بسترهای گردشگری در ایران به قوت کشورهای توریستپذیر نیست. آمار گردشگری در کشورمان کم است و اگر موزه را مکان گردشگری بدانیم، بله، آمار بازدیدکنندگان آن نسبت به کشوری مانند هند پایین است. با ظهور ویروس کرونا و تعطیل شدن موزهها و این که مردم نمیتوانند حضور فیزیکی در این اماکن داشته باشند، این چالش را به وجود آورد که در چنین شرایطی چگونه میتوان از ظرفیتهای پنهان موزهها استفاده کرد. موزهها حتی اگر بازدیدکننده نداشته باشند، باید داشتهها و ذخایر خود را به مردم عرضه کنند.
در شرایط کرونا بود که موزههایی که خود را در بستر اینترنت تقویت کرده بودند و از زیرساختهای مناسب بهرهمند بودند، موفقتر عمل و در فضای مجازی بازدید آنلاین راهاندازی کردند یا با استفاده از روایتهای اینترنتی، مردم زیادی را به مخاطب خود تبدیل کردند.کرونا باعث شد تصور سنتی بازدید از موزهها تغییر کند.
بازدیدهای مجازی به نوعی موزهها را معرفی و برای آنها تبلیغ هم کردند؟
بله، در شرایط کرونایی برخی از موزههای ایران و موزههای جهان تلاش کردند آثار بیشتری از داشتههایشان را به نمایش بگذارند حتی به صورت پوستر و کاریکاتور. روی برخی از پوستر آثار مهم دنیا، مثل مونالیزا ماسک گذاشته شد که این شوخی و طنز باعث شد خیلی از مردم که حتی مونالیزا را نمیشناختند او را بشناسند. برخی از موزهها در فضای اینترنت از مردم خواستند با وسیلههایی که در خانه دارند، آثار مهم موزهها را بازسازی کنند و به نمایش بگذارند. این کارهای خلاقانه باعث شد بازدید سنتی از موزهها تغییر کند و راه جدیدی برای حضور و مشارکت در موزهها شروع شود. در شعارهای روز جهانی موزه روی اثرگذاری موزه بیشتر تاکید میشود و تلاش بر این است اثرگذاری و جریانسازی از موزه موضوعیت پیدا کند و دیگر بازدید از موزه دغدغه اصلی نباشد.
این جریان سازی در کشور ما هم آغاز شده؟
کم کم دارد اتفاقاتی شروع میشود.کرونا بدنها و بدنههای ضعیف را نشان داد.کرونا ضعفهای موزهها را نشان داد و ثابت کرد موزههایی که استفاده اینترنت و حضور در شبکههای اجتماعی را جدی نگرفتهاند، عقب ماندهاند و باید هر چه زودتر خود را بهروز کنند. نمیتوان موزه را فقط در بسته بازدید قرار داد و آن را فریز کرد. باید از روشهای خلاقانه استفاده و همه مردم را مشتری موزهها کرد. باید خوراک اینترنتی جذاب از ذخایر موزه برای مردم تهیه کرد و مدام در اختیار آنها گذاشت.
پس کرونا برای موزهها نفع دارد تا ضرر؟
چند سال است شعار روز جهانی موزه بر اساس مشارکت همه مردم و همه اقوام و ملتها برای استفاده از موزهها ارائه میشود. اما در کشور ما معمولا شعارها تبدیل به برنامه و عملیات نمیشود. این شعارها مفهوم و کارکرد موزهها را تغییر میدهد، اما ما آنها را نادیده میگیریم، برای همین است که موزهها در کشور ما برای نابینایان، ناشنوایان، کودکان و ... برنامه خاصی ندارند.
در حالی که با استفاده از ظرفیتهای اینترنت و استارتآپها حتی ما میتوانیم موزهها را به مدارس ببریم و دانشآموزان را با داشتههای تاریخی آشنا کنیم. باز هم تاکید میکنم چون برای موزه فقط رویکرد بازدید حضوری را تعریف کردهایم، ظرفیتهای موزهها نادیده گرفته شدهاند. موزههای ما تکگو هستند و معمولا درباره آثار موزه کلاسیک و خشک و رسمی صحبت میکنند و این باعث طرد مردم و بهخصوص نوجوانان و جوانان از موزهها میشود.
فضای موزهها بسیار خشک و رسمی است، در حالیکه موزهها باید زنده و جاندار باشند و زمانی که وارد آنها میشوی احساس کنی وارد بدن یک موجود زنده شدهای. برای همین موزههای جهان به این سمت میروند که آثار موزهها را با روایتهای مناقشهآمیز، دراماتیک کرده و برای مردم جذاب کنند. موزهها برای موفقیت باید به جذب مخاطبان غیرمتخصص روی بیاورند و موزه جایی شود برای همه مردم با هر سلیقه و اندیشهای.
در دوره کرونا دیدیم که با آثار معروف موزههای دنیا شوخی شد مثلا با تابلوی مونالیزا، شام آخر و جیغ. در کشور ما شوخی با آثار معروف چگونه است؟
و همین شوخیها چقدر در موفقیت موزهها و آمار بازید کنندگان مجازی آنها تاثیر گذاشت و مخاطبان جهانی آنها را افزایش داد. اما در کشور ما طبق یک تفکر سنتی، آنچه قدیمی است در هالهای از قداست پیچیده میشود و انگار نباید به آن نزدیک شد. در حالی که اصلا چنین نیست و مردم ما هم میتوانند با آثار معروف شوخی کنند. حتی سلفیهایی که مثلا با تابلوی فتحعلیشاه یا امیرکبیر گرفته میشود، میتواند تبدیل به روایتهای موزهای شود.
در جهان فیلمهای کمدی زیادی با محوریت موزه ساخته میشود که معروفترین آنها یک شب در موزه است. اما در کشور ما موزه در بستهای خشک و رسمی پیچیده شده که به نظرم کرونا باعث شد کمی به خودمان بیاییم و نگاهی فراگیرتر و خلاقانهتری به موزه و کارکردهای آن داشته باشیم.
*جام جم