به گزارش مشرق، معمولاً تحلیلهای اندیشمندان ما درباره سناریوی دشمن مبتنی بر تحلیلهای سطحی و مقطعی و نیز بر مبنای تحلیلهای صرفِ سیاسی است، در حالی که تنها با اندک مطالعهای به این نتیجه میرسیم که راهبردها و برنامههای آنها ریشه در باورهای اعتقادی مندرج در کتب مقدس تحریف شده آنها دارد؛ از این رو هر تحلیلگری که فارغ از نگاه اندیشهای در صدد تحلیل برنامههای دشمن به ویژه صهیونیست جهانی بر آید، به نتیجه مطلوبی دست پیدا نخواهد کرد. این خلأ را درباره چرایی و چگونگی اشغال فلسطین توسط یهودیان صهیونیست به وضوح لمس میکنیم.
بیشتر بخوانید
نابودی اسرائیل قبل یا بعد از ظهور؟
محمدتقی تقیپور، دبیرکل جمعیت حامیان آزادی قدس در این باره میگوید: یکی از مباحثی که در جامعه ما به ویژه در میان روشنفکران و اساتید و مراکز مطالعات و پژوهشی کمتر مورد توجه قرار گرفته، جایگاه مسیحاباوری و نگاه آخرالزمانی یهودیان و صهیونیستها در مسیر اشغال فلسطین و تشکیل دولت اسرائیل است. این در حالی است که این موضوع، یکی از مفاهیم مبنایی در آیین یهود به شمار میآید که جایگاهی محوری و کلیدی در طرح و برنامه اشغال فلسطین و اسکان یهودیان در این سرزمین و تشکیل دولت یهود دارد.
وی میگوید وقتی با این منظر پژوهش و تحقیق و نیز اطلاعرسانی لازم صورت نگیرد، نسل ما با عمق و ابعاد حادثه فلسطین و موجودیت اسرائیل آشنا نخواهد شد؛ یعنی عمق خطر را درک نکردیم. تصور میکنیم قضیه فلسطین مسئلهای سیاسی است که عدهای یهودی جغرافیایی از جهان اسلام را تصرف کردند و حالا باید آنها را بیرون کنیم.
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
* شما از جمله اندیشمندانی هستید که معتقدید آنچه سبب اشغال فلسطین توسط صهیونیستها شده، اندیشه آخرالزمانی آنهاست؛ در این باره توضیح میدهید.
ما چند مفهوم محوری و مبنایی در اصول و مبانی آیین یهودیت داریم که مهمترین آنها سرزمین موعود است؛ یعنی بر اساس متون مقدس خود معتقدند فلسطین، سرزمین موعود و مرکز زمین است و قائلند به اینکه این سرزمین به ما وعده داده است. بنابراین ایجاد دولت یهودی در فلسطین، مقدمهای برای تشکیل دولت بزرگ اسرائیل، به پهنه نیل تا فرات است و به دنبال آن، حکومت جهانی یهود، با ظهور و آمدن ماشیَح صورت میگیرد.
دیدگاه آخرالزمانی یهود در اشغال فلسطین را توجه کنیم
* اندیشه ماشیَح باوری و منجیگرایی ریشه در کدام بستر تاریخی یا اعتقادی دارد؟
یهودیان معتقدند آن حضرت مسیحی که ظهور کرد، آن فردی نبود که پیامبران بنیاسرائیل وعدهاش را داده بودند؛ بنابراین او را تکذیب کردند و به صلیب کشیدند و تفکیرش کردند. آنها معتقدند فردی به نام مسیح یا ماشیَح میآید و سلطنت داودی را در عالم برپا میکند. این باور، مسئلهای کلیدی و راهبردی برای یهود در مسیر اشغال فلسطین است. متأسفانه در پژوهشهای خود حتی در سطح کشورهای اسلامی، به این دیدگاه آخرالزمانی یهود توجه نشده است؛ یعنی باید بررسی کنیم که دیدگاه مسیحاباوری یا دیدگاه آخرالزمانی چه نقشی در طول تاریخ معاصر در برنامههای یهود در خاورمیانه به ویژه در اشغال فلسطین داشته است.
* خب ما مسلمانان درباره منجی اندیشهای مبنی بر آن داریم که فردی به نام امام مهدی (عج) در آخرالزمان ظهور میکند و بساط دشمنان را از زمین میچیند و برکات و نعمات الهی را بر بشر جاری میکند؛ آیا آنها چنین دیدگاهی دارند؟
آنچه یهودیان درباره منجیباوری اعتقاد دارند، با آنچه در اسلام و حتی مسیحیان ارتدوکس و کاتولیک مطرح است، تفاوت دارد. آنها بر اساس نگاهی قومگرایانه و نژادپرستانه معتقدند فردی میآید و عدهای را نجات میدهد و عدالت را درباره آن عده خاص محقق میکند و سبب سلطنت و آقایی یهودیان بر جهان یعنی غیر یهود میشود. پس مردم یا قلع و قمع میشوند و یا در خدمت یهود در میآیند. مسیحیت پروستان همان تفکر یهودیان را دارند؛ لذا دیدگاه یهودیان در این خصوص خیلی شبیه به اوانجلیستها و باپتیستها و پیوریتنها به عنوان شاخههای پروتستانها هستند.
اینها جمعاً معتقدند وقتی حضرت مسیح دوباره باز گردد، به ما یهودیان به عنوان قوم برگزیده توجه دارد و ما نیز جزو کارگزاران مسیحیم؛ همچنین میگویند زمانی که مسیح باز گردد، هزاره خوشبختی برپا میشود؛ یعنی هزار سال حکومت و خوشبختی. بنابراین این تفکر معتقد است تمام کارگزاران این حکومت از قوم بنیاسرائیلند. این نکات کاملاً برگرفته از آموزههای توراتی، تلمودی و عهد عتیقی است.
* به عنوان مصداق میتوانید به برخی از این گزارههای آخرالزمانی مبتنی بر کتاب مقدس یهودیان اشاره کنید؟
در منابع عهد عتیق به سلطنت شاهداودی کاملاً اشاره شده است؛ مثلاً در عهد عتیق، باب آموس باب نهم شمارۀ 11 به صراحت از قوله یهوه آمده است «آنگاه در آن زمان، سلطنت داود که ویرانه است، دوباره برپا خواهم کرد و آن را به عظمت سابقش بازخواهم گرداند.» یا مثلاً در کتاب زکریا میگوید «من خدمتگزار خود را که «شاخه» (مسیح موعود) نامیده میشود، خواهم آورد.» یا در کتاب ارمیا میخوانیم «اینک روزی فرا خواهد رسید که من شخصی از نسل داود را به پادشاهی منسوب خواهم کرد. او پادشاهی خواهد بود که با حکمت در سراسر دنیا عدالت را اجرا خواهد کرد.»
اینها مستندات یهودیان است که بزرگان آنها به این موارد استناد میکنند. مثلاً «یاکوب رابکین» کتابی دارد تحت عنوان «یهود علیه صهیونیست» که در ایران چاپ شده است. او در آنجا اشاره دارد «شوفار بزرگ را برای آزادی خود به صدا و پرچممان را با اهتزاز در میآوریم تا تبعیدیان از چهارگوشه جهان را دور هم جمع کنیم و ملت اسرائیل را گرد هم آوریم». بعد میگوید تلمود حق هر فرد را در استقرار در اسرائیل محفوظ میدارد.
بنابراین رفتن بسوی فلسطین و اسکانشان در آنجا و ایجاد دولت اسرائیل، کاملاً مبتنی بر نگاه مسیحباوری و آخرالزمانی است.
کالیشر: تحقق عصر ظهور مسیح با ایجاد مناطق یهودینشین در فلسطین
از اولین کسانی که حدود 150 سال قبل به این مسئله اشاره کرده، خاخامی است به نام «هیرش کالیشر» آلمانی که اندیشه مسیحاباوری را از طریق مناطق یهودینشین در فسطین مطرح میکند. او کتابی به نام «جستجوی صهیون» نوشته است. او با اشاره به کتاب مقدس یعنی عهد عتیق یا منابع تلمودی این نظریه را مطرح میکند که عصر ظهور مسیح موعود (یعنی همان مسیحی که یهودیان منتظر اویند و بناست سلطنت شاهداودی را در دنیا برپا کند) باید مسبوب به تأسیس مکانی برای مهاجرنشینان یهودی، یعنی ایجاد مناطق یهودینشین در فلسطین باشد. بعد ادامه میدهد که این امر باید از طریق حکومتهای غربی و یهودیان علاقهمند پیگیری شود.
او طرحی را برای مهاجران یهودی در آن زمان مطرح میکند که مورد توجه یکی از شخصیتهای پولدار یهودی به نام «موشه ونتهفیوره» قرار میگیرد تا به این ترتیب اولین منطقه یهودینشین را تحت عنوان مدرسه کشاورزی در فلسطین در نزدیکی یافا در 1870 برپا کند. آنها موفق میشوند در سال 1878 اولین آبادی یهودینشین را در مِلبِس ایجاد کنند.
اقامت یهودیان در فلسطین اولین گام به سوی عصر مسیحایی است !
جولیس گلینستون در کتاب انتظار مسیحا در آیین یهود به «هیرش کالیشر» اشاره میکند و میگوید او پایهگذار این تفکر در دوران معاصر در بین یهودیان بوده است و بعد تصریح کرده که اقامت یهودیان در فلسطین اولین گام به سوی عصر مسیحایی است؛ یعنی پیش بسوی حکومت جهانیِ قوم یهود. «هیرش کالیشر» در کتاب جستجوی صهیون نوشته اکنون زمان آن فرا رسیده است؛ زیرا بسیاری از یهودیان به مقامات بلندی دست یافتهاند و میتوانند بر فرمانروایان اروپا اعمال نفوذ کنند. «هیرش کالیشر» به یکی از بزرگان خاندان «روچیلد» نامهای مینویسد و از او کمک میطلبد و به آنها میگوید «یهوه نبی و پادشاه خود را خواهد فرستاد». منظورش آن است که اگر شما کمک کنید و ما یهودیان را به تدریج به آنجا ببریم و اسکان دهیم و آبادیهای یهودی ایجاد کنیم، در واقع در راستای تحقق وعدههای یهوه است.
بوبر: اساس تجدید حیات یهود، بازگشت به فلسطین است
«مارتین بوبر» از رهبران بلندپایه یهودیان در کتاب «در باب یهودیت» میگوید اساس تجدید حیات یهود، بازگشت به فلسطین است و این اصیلترین ایده در مسیر منجیباوری و مسیحباوری است. او در جای دیگر مینویسد تجدید حیات یهود، به تجدید حیات بشریت منجر خواهد شد. تجدید حیات یهود، آنگاه به دست میآید که یهود دست هر فرد یهودی را با موی سرش بگیرد و در شدیدترین طوفان میان زمین و آسمان به سوی اورشلیم ببرد؛ آنگاه است که قوم یهود برای ساخت سرنوشتی جدید، آماده خواهد شد. جایی که این قوم کهن، روزگاری در آن خانه داشته است.
بنابراین مسیحاگرایی اصیلیترین ایده یهودیت برای تجدید حیات یهود در دنیا معاصر است.
* بنابراین آنچه از تفکر یهودیان و اندیشمندان آنها درباره مسئله فلسطین و خاورمیانه حاصل میشود، نگاهی کاملاً آخرالزمانی و منجیگرایانه است؛ چرا این تفکر در جامعه ما و بین نخبگان ما شکل نگرفته است؟
متأسفانه در این حوزه کار مطالعاتی، پژوهشی و تبلیغاتی نکردیم؛ یعنی نسل جوان ما از رسانهها چنین حرفی نشنیدند. مدام سعی میکنیم مسئله فلسطین را سیاسی جلوه دهیم نه مسئلهای آیینی و مذهبی که در ذات یهود وجود دارد. نهایت کارمان این است که سعی میکنیم یهودی نگوییم و از صهیونیست استفاده کنیم؛ این مسئله مشکلی را حل نمیکند. وقتی در این زمینه مطالعه و پژوهش و تحقیق نکنید و اطلاعرسانی لازم را انجام ندهید، نسل ما با عمق و ابعاد حادثه فلسطین و موجودیت اسرائیل آشنا نخواهد شد؛ یعنی عمق خطر را درک نکردیم. تصور میکنیم مسئلهای سیاسی است که عدهای یهودی جغرافیایی از جهان اسلام را تصرف کردند و حالا باید آنها را بیرون کنیم.
جولیوس گرینیستون» قبل از تأسیس اسرائیل در کتابی تحت عنوان «انتظار مسیحا در آیین یهود» به صراحت مینویسد کاری که صهیونیست میکند، در واقع در امتداد آرمان مسیحیایی ماست؛ منتها تفاوتش آن است که ایجاد دولت یهودی بخشی از آرمان ما را محقق میکند، اما اندیشه آخرالزمانی یهود وعده میدهد که با مرکزیت فلسطین حکومتی جهانی ایجاد میکنیم که تمام اقوام روی زمین مقابل ما کرنش خواهند کرد.
بنابراین وقتی با این منظر مطالعه و پژوهش و تحقیق نکنید و اطلاعرسانی لازم را انجام ندهید، نسل ما با عمق و ابعاد حادثه فلسطین و موجودیت اسرائیل آشنا نخواهد شد؛ یعنی عمق خطر را درک نکردیم. تصور میکنیم مسئلهای سیاسی است که عدهای یهودی جغرافیایی از جهان اسلام را تصرف کردند و حالا باید آنها را بیرون کنیم.