به گزارش مشرق، روزهای بعد از عملیاتها، روزهای دلهره و خوشحالی بود، نوای حماسی عملیات و صدای محکم و پرصلابت گوینده که خبر از پیروزی رزمندگان میداد در تلویزیون و رادیو، موجی از غم و شادی در دل مردم به راه میانداخت.
خوشحال از پیروزی رزمندگان در جبهه و غم از دست دادن فرزندانی که در عملیات شهید شده بودند. به گفته بسیاری از فرماندهان و رزمندگان دوران دفاع مقدس، عملیات بیتالمقدس از بزرگترین و البته شیرینترین عملیاتهای آن دوران بود. فتح خرمشهر اقدام بزرگی بود که جز با ایمان و استقامت رزمندگان در سختترین شرایط، دست یافتنی نبود، پیروزی عظیمی که غیرممکنی را ممکن کرد و خرمشهر را از چنگال رژیم بعث درآورد. در این میان جوانان زیادی در صحنه عملیات بیتالمقدس جان خود را فدای آرمانهای اسلام و ایران کردند و در این راه به شهادت رسیدند، در بین آنان فرماندهان نام آشنایی هم بودند که تا آن زمان کارهای بزرگی را به ثمر رسانده و از آیندهسازان ایران اسلامی بودند. به مناسبت ایام سالروز آزادسازی خرمشهر در گزارش پیش رو به معرفی برخی از فرماندهان شهید در فتح خرمشهر پرداختهایم.
شوریدگی حسین با یکبار حضور در جبهه
«حسین شوریده» در سال ۱۳۳۵ در روستای «دلوئی» از توابع شهرستان گناباد به دنیا آمد و دوران کودکی و دبستان را در همان روستا پشت سر گذاشت.
سالهای اول و دوم دبیرستان را در شهرستانهای گناباد و طبس گذراند. بعد از آن به دلیل اینکه رشته مورد علاقه وی ریاضی بود و این رشته در شهرستان گناباد تدریس نمی شد به مشهد رفت و در دبیرستان خصوصی دانش و هنر دیپلم ریاضی را گرفت. پس از آن در کنکور سراسری شرکت کرد و در رشتههای نفت و مهندسی مکانیک دانشگاه شیراز و رشته مکانیک دانشگاه صنعتی شریف تهران قبول شد.
در ایامی که هنوز مبارزات علیه رژیم طاغوت فراگیر نشده بود در اعتصابات سیاسی و انقلابی دانشگاه شرکت کرد و دو بار دستگیر و شکنجه شد.
پس از پیروزی انقلاب وارد جهاد سازندگی شد. او شب و روز خود را وقف خدمت به محرومان و مستضعفان کرده بود. علاوه بر این در انجام فعالیتهای فرهنگی نیز پیشقدم بود، در روستای دلوئی کتابخانهای تاسیس کرد و در دانشگاه شریف عضو شورای دانشجویی شد تا به مسائل سازمان دانشجویان مسلمان رسیدگی کند.
در مرداد سال ۱۳۵۸ برای فعالیت در جهاد سازندگی «گنبد کاووس» به آن دیار هجرت کرد و مسئولیت جهاد بخش کلاله را بر عهده گرفت.
حسین در جهادسازندگی مشاغل حساس و مدیریتی داشت. مدتی مسئول پشتیبانی جنگ کرمانشاه بود. در مقطعی در دفتر بررسی سیاسی جهاد سازندگی با شهید «مهدی رجب بیگی» انجام وظیفه میکرد. با شهادت مهدی بدست منافقین، ضربه روحی سنگینی به «شوریده» وارد شد به نحوی که ادامه همکاری او با جهاد در این دفتر برایش مقدور نبود لذا در سمت قائم مقام امور استانهای جهاد سازندگی مشغول به کار شد.
حضور او در جبهه همزمان با عملیات بیت المقدس شد، او نهم اردیبهشت سال ۱۳۶۱ به جبهه رفت و یک ماه بعد در ۱۴ خرداد در حالی که فرماندهی گردان مهندسی رزمی جهاد سازندگی را برعهده داشت در عملیات بیتالمقدس در شلمچه به شهادت رسید.
جای خالی فاتح خرمشهر در آزادی شهر
ظهر عاشورای سال ۱۳۳۷ «حسین قجهای» در زرین شهر در خانوادهای کشاورز متولد شد. از کودکی علاقه زیادی به ورزش کشتی داشت و به عنوان قهرمان اول وزن ۴۸ کیلوگرم استان اصفهان برای چند سال متوالی معرفی شد و با درخشش در مسابقات قهرمانی کشتی کشور به اردوی تیم ملی راه یافت. سال ۱۳۵۶ به قم مهاجرت کرد و در همان سال توسط مأموران ساواک دستگیر شد. چند مرتبه نیز به منظور فعالیتهای سیاسی به شیراز و قم رفت.
حسین قُجهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی به کردستان رفت تا با ضد انقلاب به مبارزه بپردازد. وی در سرکوب گروههای آشوبگر کردستان در سال ۵۷ نقش موثری داشت. پس از گذشت مدتی از عضویت در سپاه، فرماندهی توپخانه سپاه مریوان را بر عهده گرفت. اوج دلاوریهای وی را میتوان در آزادسازی دزلی از دست کوملهها دانست.
مدتی نگذشته بود که به عنوان فرمانده عملیات سپاه مریوان و دزلی معرفی شد و ماهها با ضدانقلاب جنگید و در عملیات محمد رسول الله (ص) با سمت فرمانده عملیات حاضر شد.
قجهای در سن ۲۴ سالگی در تاریخ ۱۵ اردیبهشت سال ۱۳۶۱ به همراه گردان سلمان که از اولین روز عملیات بیتالمقدس وظیفه پدافند را در منتهیالیه سمت چپ مواضع تیپ ۲۷ محمد رسولالله (ص) در حاشیه جاده اهواز خرمشهر بر عهده گرفته بود، در محاصره گازانبری دو تیپ زرهی عراق که مجهز به تانکهای تی ۷۲ لیزری بودند قرار گرفتند و با مقاومت چند روزه، مانع پیشروی نیروهای بعثی شدند تا اینگونه نیروهای ایرانی توانستند در سوم خرداد سال ۱۳۶۱ خرمشهر را فتح کنند. ایستگاه گرمدشت جاده اهواز - خرمشهر، جایگاه عروج این سردار عاشورایی و افتخارآفرین ایران بزرگ است.
رها کردن بخشداری به عشق جبهه
«ناصر فولادی» در سال ۱۳۳۸ در کرمان دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را در دبستان جیحون و دوره متوسطه را در دبیرستان علوی به پایان رسانید؛ ناصر در سال ۵۷ دیپلم گرفت و در کنکور همان سال شرکت کرد و در رشته مهندسی متالورژی دانشگاه صنعتی شریف پذیرفته شد. او در اشغال لانه جاسوسی جزو دانشجویان پیرو خط امام بود و نقش فعالی را در انقلاب ایفا کرد.
بعد از تحویل گروگانها و بسته شدن دانشگاهها در جریان انقلاب فرهنگی، به سپاه پاسداران «منطقه ۶» کرمان ملحق شد و پس از گذراندن دوره تعلیمات نظامی، جهت کمک رسانی به مردم فقیر مهاباد و کامیاران به آنجا اعزام شد. پس از آغاز جنگ تحمیلی، ناصر به سومار اعزام شد و مسئولیت انتقال شهدا و مجروحین به کرمان را برعهده گرفت. پس از آن به مدت هفت ماه بخشدار جبالبارز در شهرستان جیرفت شد و با رسیدگی فعال به امور روستاییان در جهت تامین رفاه آنان قدمهای موثری برداشت.
پس از آغاز جنگ تحمیلی، ناصر به سومار اعزام شد و مسئولیت انتقال شهدا و مجروحین به کرمان را برعهده گرفت. پس از آن به مدّت هفت ماه بخشدار جبالبارز در شهرستان جیرفت شد، اما بعد از مدتی استعفا داد و به سپاه رفت. مدتی مسوول تربیت بدنی سپاه منطقه ۶ شد و در عملیات بیتالمقدس شرکت کرد در حالی که مسوول تبلیغات لشکر ۴۱ ثارالله شده بود، سرانجام در این عملیات به شهادت رسید.