به گزارش مشرق، مخاطب تلویزیون رسالت بوذری را در سالهای اخیر بیشتر با «مخاطب خاص» شناخته بود؛ برنامهای که زاویه دوربین آن به سمت حرم اباعبدالله (ع) روشن میشد و بهصورت زنده از معارف و مناسک در آن گفتگو میشد. غیر از برنامههای معارفی و مناسبتی اما او اجرای «شبهای روشن» را هم تا همین چند سال پیش از شبکه دو سیما برعهده داشت و به گفته خودش حالا ۱۵ سال است که از قاب تلویزیون با مردم حرف میزند.
امسال اما قرعه اجرای ویژهبرنامه افطار شبکه سه به نام او افتاد. کنداکتوری که در همه این سالها نگاه مخاطبان متوجه آن بوده و طی ۱۲ سال، تماشای «ماه عسل» تبدیل به ضمیمهای جدایی ناپذیر از سفره افطارشان شده بود. «ماه عسل» احسان علیخانی در همه این سالها با همه نقدها و تحلیلها مهمترین برنامه رمضانی سیما بود که مخاطبان دنبالش میکردند. با این حال خود علیخانی دو سال پیش وقتی سراغ چالش ساخت «عصر جدید» رفت، پرونده «ماه عسل» را بست و گفت حالا میخواهد به استعدادهای تازه فکر کند و سراغ تجربهای تازه برود.
سال گذشته هیچ جایگزینی برای این برنامه پیدا نشد، قرار بود بنیامین بهادری مجری یک برنامه ویژه افطار شود که ساعتی مانده به اولین نوبت پخش، لغو شد. امسال اما اولین سال تولید «مثل ماه» بود و طبیعتاً بعد از ۱۲ سال حضور علیخانی بر مسند اجرای «ماه عسل» که در همین شبکه و همین ساعت رقم میخورد و نیز حاشیه نرسیدن این باکس پخش به بنیامین بهادری، بهصورت ویژهای زیر ذرهبین مخاطبان و رسانهها بود قرار داشت.
حالا و بعد از یک ماه پخش «مثل ماه» با رسالت بوذری به گفتگو نشستهایم تا درباره متن و حاشیه این تجربه یک ماههاش در شبهای رمضان بیشتر بشنویم؛ یکی ماهی که به راحتی میشد تأثیرش را بر اجرای بوذری در حد فاصل اولین و آخرین قسمت «مثل ماه» هم مشاهده کرد.
متن گفتگوی صریح خبرگزاری مهر با رسالت بوذری درباره تجربه اجرای «مثل ماه» در شبهای رمضان ۹۹ را در ادامه میخوانید؛
* امسال اجرای اولین برنامه رمضانی شبکه سه «بعد از ماه عسل» به شما رسید، برنامهای که بازهم البته فضایی اجتماعی داشت و در همان قسمتهای اول حضور شما با واکنشهایی از طرف برخی هم مواجه شد و حتی پوشش شما مورد انتقادهایی قرار گرفت که چرا اینجا با کت و شلوار مجلسی مقابل دوربین آمدهاید، در حالی که پیش از این با محاسن بلندتر و یا پوششی همراه با چفیه و لباسهای بلند اجرا میکردید...
اجازه بدهید همین ابتدا باید بگویم آنچه مدنظر شما است، چفیه نیست. البته چفیه برای من حرمت دارد. من از شال عربی به همراه دشداشه در برنامه «مخاطب خاص» استفاده میکردم که دلیل آن ۱۰ روز اربعین و زمانی است که همه عالم و آدم سیاهپوش امام حسین (ع) هستند و من هم در کشور عراق حضور دارم. بنابراین به شیوهای که خود اعراب عزاداری میکنند به احترام مردم آن کشور از چفیه عربی به همراه دشداشه استفاده میکردم.
ظاهر فعلی را همیشه داشتهام، مثلاً شب نیمه شعبان در حرم امام رضا (ع) کت و شلوار و جلیقه پوشیدم و دستمال رنگی را هم در جیب کتم گذاشتم که بعداً متوجه شدم برخی آن را تابوشکنی دانستند.
* البته مجریان دیگری هم با این تیپ ظاهر میشوند. برای شما شاید آن را تابوشکنی میدانستند؟
بله برای من که در حرم امام رضا (ع) در حال اجرا بودم و اتفاقاً معتقدم ما باید شادی را در مدل لباس پوشیدن هم نشان دهیم. همیشه به قاعده لباس پوشیدهام، فقط در این برنامه محاسنم کمی کوتاهتر شده بود. مهم این است که ریشه آدم کوتاه نشود، نه ریش! من کلیپی از «مخاطب خاص» برایتان میفرستم که آنجا هم با کت فیروزهای و یا رنگهای زرد ظاهر شدهام پس نمیتوان اینها را تغییر در هویت من دانست.
بیشتر بخوانید:
مثل ماه رسالت بوذری مثل ماه میماند
* با این حال با حضور شما در «مثل ماه» مقایسههایی بین شما و احسان علیخانی در «ماه عسل» پیش آمد و حتی برخی به شباهتها اشاره میکرد.
اگر درباره اجرا حرف میزنید من و برادرم احسان علیخانی ۲ فرم و ۲ جهان متفاوت در اجرا داریم و به نظرم ربط دادن این دو جهان در اجرا بسیار بی نمک و بی معنا است. از طرفی هر کسی دیگر که جای من بود این قیاس برایش رخ میداد کمااینکه اگر احسان علیخانی بخواهد «مخاطب خاص» را اجرا کند نوعی قضاوت نسبت به آنچه که پیش از این از او دیده نشده است علیرغم همه توانمندیهایش پیش میآید. به هر حال فردی که ۱۲ سال موفقترین برنامه تلویزیون را اجرا کرده است و به هر دلیلی نخواسته دیگر آن برنامه را ادامه دهد و کسی به او نگفته که برود یا چیزهای دیگر بلکه او به هر دلیلی، کار دیگری انجام میدهد.
* البته یکی از دلایل علیخانی درباره پایان «ماه عسل» این بود که برنامههای مشابه زیادی ساخته میشد و این دلیل مربوط به سال گذشته بود و طبیعتاً برنامه شما را شامل نمیشود.
به نظرم قصهگویی از دیرباز تا امروز رایج بوده است؛ از شاهنامه و سمک عیار و شهرزاد قصهگو تا کنون. ممکن است خیلیها بگویند احسان علیخانی نوعی «گفتگوی نرم» در مقابل گفتگوهای سخت و هاردتاک داشته است، که میتوان گفت این سبک هم از اپرا وینفری گرتهبرداری شده است. حتی برنامه فعلی او را هم میتوان مدلی بومی از تلنتهای خارجی دانست. علیخانی مدل قصه گویی را اقتباس کرد و آنقدر قدمت پیدا کرد که از آن او شد و دیگر کسی نمیگوید از فلان شخص گرفته است. اینها شیوههای آزموده شدهای در سراسر دنیاست.
برنامه «ماه عسل» حتی در سالهایی توسط افراد دیگری اجرا شد و من الان ذهنیتی ندارم که وقتی علیخانی اجرا را به دست گرفت چه برخورد یا واکنشها یا هجمههایی را در پی داشت اما اینگونه قضاوت نسبت به برنامهای مانند «مثل ماه» که سال اول تولید خود را تجربه میکند، ناعادلانه میدانم. من نمیگویم حتماً ما را با سال اول «ماه عسل» مقایسه کنید اما حداقل با سال پنجم و ششم مقایسه کنید نه با سال دوازدهم و با برنامهای که برند شده است.
* فکر میکنید فرمی که برای روایتهای قصهها در «مثل ماه» در نظر گرفته شده بود، خلاقانه بود؟
من خواهش میکنم به این نکتهای که بسیاری از فیلمنامهنویسان میگویند توجه کنید، اینکه پیرنگ همه قصهها یک بار نقل شده است. از این قصهگویی اگر بگذریم حالا شیوه روایت قصههاست که اهمیت مییابد. ما سعی کردهایم شیوه گفتنمان را تغییر دهیم، در عین حال که ۲۵ روز مانده به ماه رمضان این برنامه به تیم ما سپرده شد.
* این شیوه چه ویژگیهایی داشت؟
ویژگیهایی که مخصوص به همین برنامه است مثلاً فرم اجرای این برنامه ارتباطی با «ماه عسل» ندارد، اما عدهای اگر پای چپتان را بیندازید روی پای راست، میگویند شبیه فلانی شده است درحالیکه من برای خودم امضا و هویتی دارم و معتقد هستم هر کسی با سواد و غنای فرهنگی و تخصص لازم میتواند در این مدیوم برنامه سازی کند.
دیگر ویژگی برنامه، فضای نمایشی آن بود که بضاعت زمانی به ما اجازه میداد؛ از نوعی جریان سیال ذهن عبور کردن و از یک المان ملموس شروع کردن و به جهان قصه رسیدن راهکاری بود که به آن رسیدیم و جا دارد از پیام ابراهیمپور به دلیل خلاقیتی که نشان داد و از هادی آشتیانی به دلیل صبوریاش در برابر فشارها تشکر کرد.
* فشار برنامه زنده یا مقایسه شدن؟
بله مقایسه شدن. تعارف نداریم، برنامهای سالها روی آنتن بوده است و برای مخاطب آشناست. تولید برنامهای به جای آن برنامه ۱۲ ساله ریسک بزرگی بود و نفس پذیرش چنین کاری سخت است و حالا که آخر ماه به آن نگاه میکنیم بهزعم خودمان موفق بوده است. نکتهای هم دارم که قیاس باید در ظرف امکانات، بضاعت، توان و موجودی یک تیم باشد. قیاسهای هوادارانه و زرد قیاس علمی و رسانهای نیست.
* یعنی نقدها را قبول ندارید؟
آنچه که من دیدم بیشتر جانبدارانه بود و حرفی جدی در این نقدها به چشم نمیخورد.
* یعنی همه انتقادات را جانبدارانه دیدید؟
بله. آنچه من دیدهام اینگونه بود.
* خود من بهعنوان خبرنگار هوادار برنامه خاصی نیستیم، کمااینکه در سالهای قبلتر نقدهایی درباره «ماه عسل» هم در رسانهمان بازتاب میدادیم. با این حال با پذیرفتن حرف اولیه شما درباره شیوه روایتها این نقد را دارم که چرا باید همه برنامهها در ماه رمضان از این شیوه استفاده کنند و به یک شکل، قصهگو شوند؟ این شیوه قصهگویی پیش از «ماه عسل» هم بوده اما باید پذیرفت که به هر حال با این برنامه، برند شده و شکل و شمایل خاصی یافته است.
من ناظر به برنامه خودمان حرف میزنم، به دیگر برنامهها کار ندارم و قضاوتی هم نمیتوانم داشته باشم، چون کامل آنها را ندیدهام. ما سعی کردیم «مثل ماه» هویت متفاوتی داشته باشد. مثلاً در گذشته قالب برنامه «ماه عسل» بیشتر اجتماعی بود و ما تلاش کردیم سر مردم و مخاطب را کمی به آسمان برگردانیم. ما معتقدیم رمضان زمان طلایی تلویزیون و حتی دیگر مناسبتهاست پس باید در این ماه با هر مدل و شکلی، حالی معنوی داشته باشیم.
* یعنی قرار نبود صرفاً یک مهمان عجیب و غریب بیاورید.
اصلاً. مبنای ما این نبود که صرفاً خانوادهای را بیاوریم که کودکی را به فرزندی قبول کرده است و یا دختری با شرایط عجیبی به پسری بله بگوید. ما سعی کردیم اگر این اتفاق هم رخ داده مفهومی معنوی را مراد کنیم و بر این مبنایمان اصرار هم داشتیم.
* ایده آلی در این برنامه داشتید که نتوانستید انجام دهید؟
سوژهها. به دلیل کرونا شاید کمتر توانستیم آدمهای دلخواهمان را دعوت کنیم. اما در کنار ایدهآل و نقطه مطلوب خودمان، تاکید میکنم قضاوت جانبدارانه و هوادارانه نداشته باشیم. من جهان خود را دارم و از اولین برنامه زندهام در سال ۸۴ حدود ۱۵ سال است میگذرد و در رسانه کار میکنم و خیلی خاک صحنه خوردهام. این جهان باید در ساختار خودش بررسی شود.
امروز میبینم خیلی از افرادی که رسانه برای آنها سکوی پرتاب بوده است، حالا وارد فضایی نقادانه شدهاند که اگرچه به حضور در آنتن علاقه دارند اما به رسانه ناسزا میگویند و چه بهتر برنامهای که امسال اولین سال خود را تجربه میکند و میتوان با حربه قیاس آن را کوبید، انتخاب کنند.
من فلان روحانی مشهور این روزها اینستاگرامی شده را میبینم که از کم شدن مخاطب تلویزیون و مقایسه برنامههای افطار امسال با سالهای گذشته میگوید! در حالی که همین فرد که عطش رسیدن به آنتن زنده در چهرهاش هویداست، به گونهای سخن میگوید که لحظهای نمیتوان آنتن تلویزیون را به او سپرد و در لحظه شخصیتی غیرقابل پیشبینی از خود نشان میدهد.
* این نشانه جسارت و محافظهکار نبودن نیست؟
به نظرم «اقتضای آنتن زنده را ندانستن» جسارت نیست و جالب اینکه حالا چنین افرادی هم به جمع منتقدان «مثل ماه» اضافه شدهاند که حیاتشان را در انتقاد به تلویزیون میدانند.
* قرار است سالهای بعد هم همین تجربه را ادامه دهید؟
روزگار خیلی به شکلی نیست که بتوان برای آینده برنامهریزی کرد ولی ما واقعاً نتوانستیم برای امسال برنامهریزی مطلوب داشته باشیم. تصور میکنیم اگر استمراری در کار باشد، این استمرار منجر به پختگی و بلوغ «مثل ماه» خواهد شد.