3

از یک سو تحرکات و حملات داعش و از سوی دیگر مسئله خروج آمریکا از عراق، این کشور را وارد فضای جدیدی از سیاست کرده که نظم امنیتی منطقه را از خود خواهد ساخت.

سرویس سیاست مشرق - روزنامه‌ها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح کشور با گرایش‌های مختلف سیاسی را می‌خوانید:

**********

حرکت تحولی امام و مجلس امیدآفرین

محمدحسین محترم در کیهان نوشت:

  ۱- محور سخنان رهبر معظم انقلاب در روز چهارده خرداد امسال «حرکت تحولی امام بر مبنای قرآنی» بود. تبیین «حرکت تحولی امام» از سوی رهبری به عنوان چراغ راه آینده کشور در گام دوم انقلاب با توجه به تجربه گذشته، شرایط فعلی و نگاه به آینده کشور صورت گرفته است که مهم‌ترین علل ترسیم این ضرورت عبارت است از اولا آشکار شدن غلط بودن نگاه به خارج و انتظار بی‌مورد از دلقک‌های تروریست آمریکایی و پادوهای اروپایی او برای رفع تحریم‌ها با دادن امتیازهای خلاف منافع ملی و عبور از خطوط قرمز نظام به‌خصوص با جنایت ترامپ در شهادت سردار دل‌ها، ثانیا لزوم اتکاء به توان و امکانات فراوان داخل و ثالثا افتتاح مجلس جدید و در پیش بودن انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰. رهبری با ‌اشاره به اقدامات تحولی مهمی که در چهل سال گذشته از جمله در زمینه علمی و دفاعی در کشور صورت گرفته است، اذعان داشتند «در مواردی تحول نداشتیم و بلکه عقبگرد هم داشته‌ایم که تاسف‌آور است».

آنچه که از محتوای سخنان رهبر معظم انقلاب در این سخنرانی و همچنین سخنرانی‌های گذشته برداشت می‌شود این است که در سیاست داخلی در موضوع اقتصاد و عدالت و در سیاست خارجی برجام را باید مهم‌ترین مصادیق ارتجاع و عقبگرد دانست.

اما آنچه که در سخنان رهبری باید مورد توجه قرار گیرد عوامل این ارتجاع و عقبگرد است که حضرت آقا «فسیل‌هایی که انقلاب علیه آنها رخ داد»،«تبدیل شدن برخی انقلابیون به فسیل»،«استحاله برخی نیروهای مدعی انقلابیگری»،«روشنفکران طلسم‌شده» و «ایرانی‌هایی که شغلشان بزک کردن آمریکاست» و در یک جمله «جریان غرب‌زده ترسو و منفعل» را عوامل این ارتجاع و عقبگرد و مانع تحقق «حرکت تحولی امام» و «عدالت» در برخی بخش‌ها برشمردند.

ایشان با بیان انتظارشان از تحول در زمینه اقتصاد و عدالت و نگاه به درون کشور، بر استفاده از«نیروهای جوانِ جسور، دست‌های مطمئن برای حرکت‌های تحولی، مبانی اسلامی به‌عنوان پشتوانه فکری تحول و نترسیدن از دشمن خارجی و مخالفت‌های عناصر خودفروخته داخلی» تاکید داشتند.

هرچند مخاطب این سخنان همه مسئولان و عموم مردم هستند اما با توجه به عملکرد دولت در سال‌های اخیر، و با توجه به پیام رهبری به مجلس یازدهم، قطعاً مجلس جدید بیشتر مخاطب این تذکرات و منویات رهبری است و حضرت آقا انتظار دارند «حرکت تحولی امام» اولا از درون مجلس با نظارت بر رفتار نمایندگان و ثانیا توسط مجلس با نظارت بر دولت و اجرای قوانین صورت گیرد، چراکه به فرمایش رهبری «اگر از ضمانت‌های اجرای قانون یعنی سؤال و استیضاح و تحقیق و تفحص به درستی استفاده شود، کشور به هدف‌های خود خواهد رسید».

۲-رهبر معظم انقلاب در چند سال گذشته نیز در پیام‌های خود به مجلس و یا در دیدار با نمایندگان کلیدواژه‌های «توجه به طبقات ضعیف»، «ریل‌گذاری درست مجلس برای دولت»، «جدی گرفتن بُعد نظارتی مجلس»، «حذف قوانین مزاحم»، «مدیریت جهادی» و «نظارت بر رفتار نمایندگان» را همواره تکرار و بر آنها تاکید داشتند.

تذکر مجدد این موارد به مجلس یازدهم نشان می‌دهد متاسفانه در دوره‌های قبلی چه نمایندگان و چه ریاست مجلس به این اولویت‌های کشور توجه نکرده‌اند. «سرگرم شدن به حواشی زیانبار و وارد کردن انگیزه‌های ناسالم شخصی و جناحی» که رهبر معظم انقلاب از آنها به‌عنوان «آفت عمده نمایندگی» یاد کردند، باعث شد تا مجلس دهم از راس امور و چشم مردم بیفتد. لذا «برگرداندن دولت به ریل قانون» با «نظارت بر اجرای قانون» مهم‌ترین انتظار رهبری و مردم از نمایندگان جدید است.

۳-پالس‌هایی که تاکنون از مجلس یازدهم ارسال شده، پالس‌های امیدآفرینی بوده است. اولا انتخاب رئیس ‌و هیئت‌رئیسه با اتحاد و انسجام مورد انتظار جامعه علی‌رغم فضاسازی‌های رسانه‌ای مدعیان اصلاح‌طلبی در داخل و مدعیان براندازی در خارج، ثانیا تصویب اعتبارنامه نمایندگان در فضایی اخلاقی و به‌دور از حب و بغض‌های سیاسی و شخصی ثالثا وقت تلف نکردن منتخبان جدید برای پیگیری مطالبات مردم که در تاکیدات رئیس ‌و نایب‌رئیس‌ مجلس برای استارت خوردن پیگیری تولید خودروی ملی، مسکن مهر، ایجاد شبکه ملی اطلاعات با قانونمندسازی فضای مجازی، تقویت نهاد خانواده و ترویج فرهنگ و سبک ایرانی-اسلامی در برابر سبک غربی، اجرای سند تحول آموزش و پرورش و اصلاح کمی و کیفی ساختار و اداره رسانه ملی نمود پیدا کرد و رابعا اولین نطق پیش از دستور رئیس‌ مجلس همگی نشان می‌دهد که این مجلس عزم جزم کرده تا متفاوت از مجلس قبلی به وظایف اصلی خود بپردازد.

اولین نطق رئیس ‌جدید مجلس را باید یک نطق تاریخی برشمرد چون عملکرد یک سال آینده تک‌تک نمایندگان از جمله رئیس ‌مجلس گواه بر صداقت این مواضع، و یا خدایی نکرده متناقض با این مواضع خواهد بود. تطابق اکثر مواضع رئیس‌ مجلس در این نطق با منویات و پیام رهبر معظم انقلاب که با تایید اکثریت نمایندگان همراه شد، نقطه ابتدایی و البته اصلی امیدآفرینی مجلس یازدهم است که ملت انتظار دارد در ادامه مسیر این مواضع انقلابی و ملی تحت تاثیر فضاسازی‌های رسانه‌ای-سیاسی و خدایی نکرده فعل و انفعال‌های جناحی دچار نوسانات و ملاحظه‌کاری‌های سیاسی و تغییر محاسباتی نشود.

به‌خصوص که مجلس یازدهم خود را متعهد به«تکمیل کردن زنجیره انتقام خون شهید سلیمانی با حمایت از همه گروه‌های مقاومت در منطقه تا اخراج کامل تروریست‌های آمریکایی از منطقه» نموده و تاکید کرده که «مجلس یازدهم بر سر آرمان‌های اصلی انقلاب هیچ مسامحه‌ای را نمی‌پذیرد و مذاکره و سازش با آمریکا را بی‌حاصل و پرضرر می‌داند». اما مهم‌ترین مطالبه مردم در حوزه داخلی از رئیس‌ و نمایندگان مجلس «مسامحه نکردن بر سر حقوق مردم با نظارت دقیق بر عملکرد دولت» است که رئیس ‌مجلس نیز با تاکید بر اینکه «بدون تقابل و با رویکرد انقلابی و منطقی اجازه نخواهیم داد دولت در اجرای قوانینی که حل‌کننده مشکلات مردم است، سهل‌انگاری کند»، موجب امیدآفرینی مردم شد. نمایندگان باید به دو راهکار عملیاتی که رهبر معظم انقلاب پیش پای آنها گذاشتند، جامه عمل بپوشانند.

ایشان «قطع بند ناف اقتصاد کشور از نفت» و «بودجه‌بندی عملیاتی و ناظر بر عملکردها» را دو راهکار اصلی برای جبران عقب‌ماندگی‌ها در حوزه اقتصاد و اصلاح وضع معیشت مردم و تحقق عدالت برشمردند. تلاش برای ترمیم گسست اجتماعی ایجادشده در جامعه به‌علت ناکارآمدی دولت فعلی و مجلس قبلی که در میزان حضور مردم در پای صندوق‌های رای نمود پیدا کرد یکی از مواضع سنجیده و درست رئیس ‌مجلس بود که تاکید کرد «مجلس یازدهم نماینده همه مردم ایران است، چه آنهایی که رای دادند و چه آنهایی که رای ندادند».برهمین اساس عملکرد مجلس یازدهم نیز تعیین‌کننده میزان حضور مردم در پای صندوق‌های رای در۱۴۰۰ و انتخابات مجلس دوازدهم خواهد بود.

لذا نمایندگان باید توجه داشته باشند الگوی مدیریت اجرایی مبتنی بر ناکارآمدی، آشفتگی، نگاه به بیرون و باور نداشتن الگوی مدیریت جهادی که منجر به گسترش نفوذ جریان غرب‌زده در ارکان اجرایی کشور شده، تهدیدی جدی برای کشور می‌باشد و شرایط کشور را خطرناک‌تر کرده است و مجلس یازدهم باید با تسری دادن مدیریت جهادی به بخش‌های مختلف کشور و با رویکرد منطقی و انقلابی و با الگوپذیری از تحقق پیروزی انقلاب اسلامی، مدیریت دفاع مقدس، تقویت قدرت دفاعی و نظامی و توسعه نفوذ و اقتدار منطقه‌ای، مدیریت جهادی در بحران‌هایی مثل سیل و زلزله و کمک‌های مومنانه در شیوع کرونا و به‌ویژه با نظارت خود دولت را به سمت مطلوب هدایت و این تهدیدات را به فرصت تبدیل کند.

لذا وظیفه اصلی این دوره از مجلس شورای اسلامی با توجه به عملکرد مجلس گذشته و دولت فعلی «افزایش کارآمدی نظام» براساس ظرفیت‌های قانون اساسی و به نمایش گذاشتن آن است. در حالی‌که قانون اساسی بیشترین ظرفیت‌ها را برای حل مشکلات کشور دارد اما متاسفانه در سال‌های گذشته برنامه‌ریزی‌های انجام‌شده براساس الگوهای غربی و نسخه‌های صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی و برجام نه تنها مشکلات را حل نکرده بلکه موجب تشدید مشکلات نیز شده است.

۴- و اما در پایان باید تاکید کرد با توجه به در پیش بودن انتخابات ریاست‌جمهوری۱۴۰۰، نمایندگان و هیئت‌رئیسه مجلس جدید کافی است به این خاطره رهبر معظم انقلاب از حضرت امام(ره) توجه کنند تا اهمیت مجلس و جایگاه خطیر خود برای خدمت به مردم و کشور را به‌خوبی درک کنند. حضرت آقا سال ۹۰ عنوان کردند «اول انقلاب که جهت کسب اجازه برای معرفی فردی به‌عنوان کاندیدای رئیس‌جمهوری خدمت حضرت امام(ره) رسیدیم، ایشان در پاسخ فرمودند: بروید سراغ مجلس، مجلس مهم‌تر است»! یک‌بار دیگر پاسخ رئیس ‌مجلس جدید به پدر یک شهید در حرم حضرت معصومه که گفت «یا اوضاع اقتصادی را درستش کنید یا ول کنید بروید»! را تکرار می‌کنیم تا شاخصی باشد برای ارزیابی عملکرد این مجلس در پایان دوره یکساله و چهارساله. دکتر قالیباف با قاطعیت در پاسخ پدر شهید گفت «مطمئن باش درستش می‌کنیم»! لذا مواضع و شعارهای منتخبان مجلس یازدهم را باید به فال نیک گرفت و امیدوار باشیم عملکرد و تصویری که در پایان کارشان از خود در افکار عمومی به‌جا می‌گذارند، همین امیدآفرینی کنونی براساس حرکت تحولی حضرت امام (ره) باشد. ان‌شاءالله.

دیپلماسی انرژی با عراق

رضا اردکانیان در ایران نوشت:

روز چهارشنبه 14 خرداد 1399 تاریخ مهمی در روابط اقتصادی ایران و عراق بر محور انرژی برق بود. ایران و عراق برای اولین بار قراردادی برای فروش 2 ساله برق ایران به عراق امضا کردند که آثار اقتصادی گسترده‌ای خواهد داشت. این دستاورد را باید بر بستر بحث کلی توسعه در ایران و نسبت آن با ظرفیت‌های ایران در صنعت برق دید. توسعه نیازمند استفاده هدفمند و پایدار از همه ظرفیت‌های کشور است. ظرفیت‌ها نیز با ترکیب منابعی که در اختیار داریم و آن‌چه به کمک خرد و کار انسانی به آنها می‌افزاییم شکل می‌گیرند. یکی از ظرفیت‌هایی که در چند دهه گذشته در ایران ما پدید آمده، طراحی، برنامه‌ریزی، ساخت و تولید تأسیسات و تجهیزات صنعت برق است.

نیروی انسانی باکیفیت پرورش‌یافته در دانشگاه‌های کشور که جذب‌کننده برترین استعدادهای فنی و مهندسی در رشته‌های مرتبط با برق و علوم مرتبط است، دسترسی به منابع انرژی فراوان و فراهم بودن منابع مالی نسبتاً زیاد در دهه‌های گذشته – به استثنای یک دهه اخیر که بر اثر تحریم‌ها منابع بشدت در تنگنا قرار گرفته‌اند – به علاوه عزم سیاسی برای توسعه صنعت برق به‌منظور بهره‌برداری در صنعت، کشاورزی و بخش خانگی و تأمین رفاه و امنیت انسانی، سبب توسعه صنعت برق شده است. این صنعت در ترکیب با موقعیت جغرافیایی منحصر به فرد ایران که در همسایگی 15 کشور قرار دارد و می‌تواند به‌عنوان مرکز تولید، انتقال و توزیع انرژی عمل کند، صنعت برق را به یکی از راهبردی‌ترین صنایع کشور تبدیل کرده است.

ظرفیت شکل‌گرفته در صنعت برق می‌تواند یکی از کانون‌های جهش تولید، ارائه خدمات و ارتقای کیفیت زندگی، جذب نیروی انسانی متخصص و کاهش بیکاری، صادرات و ارزآوری، تعمیق پیوندهای اقتصادی با همسایگان و بهره‌برداری از مواهب اقتصادی، سیاسی و امنیتی این پیوندها، توسعه فناوری و سرریز فناوری از این عرصه فناوری پیشرفته به سایر عرصه‌ها و کمک به اهداف توسعه‌ای باشد.

توسعه در صنعت برق ملزوماتی دارد که شماری از آنها با آنچه برای توسعه سایر صنایع ضروری است اشتراک دارد. ساماندهی بازارهای پول، کار و کالا، توسعه ارتباطات بین‌المللی و همکاری‌های فناورانه، سیاست ارزی مناسب و تضمین ثبات و بازدهی سرمایه‌گذاری، ایجاد انگیزه برای بخش خصوصی و حذف رانت‌ها و زمینه‌های بروز سوءرفتار اقتصادی از ضروریات توسعه در صنعت برق است. توسعه صنعت برق اما به‌دلیل تحولات در ارتباط بین شبکه‌های برق کشورهای همسایه، مبادلات در بازارهای انرژی و دلایل فنی ارتباط بین شبکه‌های برق کشورها، نیازمند دیپلماسی انرژی گسترده‌ای نیز هست. ایران نیز به‌دلیل جایگاه جغرافیایی ویژه و توسعه مبادلات برق با تقریباً همه کشورهای همسایه، جایگاه ویژه‌ای برای دیپلماسی انرژی قائل است.

یکی از شرکای مهم ایران در زمینه صنعت برق، کشور عراق است. ایران و عراق در سالیان گذشته سابقه خوبی از تعامل بر محور تجارت برق و توسعه همکاری‌های فنی برای افزایش ظرفیت‌های تولید و توزیع برق عراق و همچنین بهبود وضعیت فنی شبکه برق عراق دارند. این همکاری‌ها بر فلسفه بسیار روشنی بنا شده است و ضرورت دارد همه طرف‌های مؤثر بر تداوم و توسعه این رابطه درک روشنی از آن داشته باشند.

همکاری ایران و عراق در صنعت برق با همکاری عراق و کشورهای اروپایی یا امریکا در این صنعت تفاوت ماهوی دارد. این کشورها مایل هستند عراق خریدار و واردکننده دائمی محصولات صنعت برق آنها باشد و به عراق فقط به‌مثابه بازار می‌نگرند، اما توسعه صنعت برق عراق برای جمهوری اسلامی ایران معنایی متفاوت دارد. ما بر این باوریم که نمی‌توان در دل منطقه‌ای نیازمند توسعه که کاستی‌های توسعه آن را مستعد بی‌ثباتی سیاسی، مداخلات خارجی و نشو و نمای گروه‌های افراطی و خشن می‌سازد، توسعه‌یافته شد. سرنوشت توسعه ما به سرنوشت و کیفیت توسعه همسایگان ما وابسته است. ما در دل منطقه‌ای باثبات، مردم‌سالار و دارای ظرفیت‌های توسعه اقتصادی و دارای بازارهای گسترده و پررونق، توسعه بیشتری خواهیم یافت و از همین منظر به تعامل برای پیدایش منطقه‌ای قوی‌تر می‌اندیشیم.

این فلسفه که قوت توسعه جامعه ایرانی به توسعه‌یافتگی کشورهای همسایه نیز وابسته است، ما را بر آن می‌دارد که جمهوری عراق را نه فقط به‌عنوان بازار برق صادراتی ایران، بلکه عاملی مؤثر بر توسعه کشور لحاظ کنیم. ما از این منظر، توسعه صنعت برق عراق، افزایش ظرفیت‌های ساخت و تولید در داخل این کشور، افزایش تأسیسات نیروگاهی و کاهش تلفات شبکه برق عراق را دستاوردهایی درازمدت می‌بینیم که به باثباتی در منطقه و در همسایگی ایران کمک می‌کند. ما چشم به پیدایش منطقه‌ای داریم که در دو سوی مرزهای آن برق به کیفیت زندگی مردم کمک کند. صنعت برق ایران می‌تواند در تعامل با صنعت برق عراق، دستاوردی برای دولت و مردم عراق داشته باشد که دیگران تمایلی برای ارائه آن ندارند: توسعه همه‌جانبه صنعت برق عراق.

بدیهی است که ما در این رویکرد نیز به منافع خود می‌اندیشیم. منافع ما در ایجاد عراقی باثبات و پویا، دارای صنعت برقی شکوفا و دارای ظرفیت تعامل اقتصادی گسترده با ایران و دارای اقتصادی قدرتمند برای افزایش ظرفیت مصرف برق و به تبع آن ایجاد بازار برای صنعت برق ایران است. این رویکرد بواقع از آنجا ناشی می‌شود که ما بر این باوریم همگی در یک کشتی نشسته‌ایم. هرگونه دشواری، ناامنی و بی‌ثباتی ناشی از کمبود برق در عراق به ناگزیر به ما نیز آسیب‌های مستقیم و غیرمستقیم می‌رساند و این درست شبیه به آسیب‌های ناشی از بی‌ثباتی سیاسی و ظهور داعش در عراق برای جمهوری اسلامی ایران است.

ما در سالیان گذشته، علاوه بر انتقال فناوری صنعت برق و ساخت نیروگاه در عراق، دو اقدام مهم انجام داده‌ایم که نشان‌دهنده حسن نیت برای توسعه تعاملات انرژی با عراق است. اقدام اول، اتصال شبکه برق عراق و سنکرون کردن آن با شبکه برق ایران بود. کشورهایی که شبکه و ظرفیت تولید و مصرف بزرگ‌تری دارند معمولاً در سنکرون شدن با کشورهای دارای شبکه و فناوری ضعیف‌تر پیشقدم نمی‌شوند اما ما از سنکرون شدن شبکه برق ایران و عراق حمایت کردیم. قرارداد 2ساله‌ای هم که روز چهارشنبه 14خرداد 1399 با دولت عراق برای فروش برق به این کشور منعقد شد، وجه دیگری از حمایت جمهوری اسلامی ایران از دولت تازه شروع‌ به‌کار کرده عراق و اهمیت دادن به ثبات عراق است.

بدیهی است که ما در این گونه ارتباطات فناورانه و اقتصادی به‌دنبال کسب منافع پایدار برای صنعت برق و مردم ایران هستیم. این قرارداد ضمن ایجاد اطمینان خاطر در عراق برای تأمین برق و توسعه همکاری‌های فناورانه ایران و عراق، منبعی برای تأمین ارزی صنعت برق ایران، دسترسی به بازار صادرات و عرصه‌ای برای به‌کارگیری فناوری ایرانی در بلندمدت است. صادرات هم از رموز توسعه است و حفظ و افزایش صادرات صنعت برق نیز زمینه‌ای مناسب برای توسعه همه‌جانبه است که مستقیماً بر امنیت ایران در منطقه پرچالش خاورمیانه نیز تأثیر دارد.

پیشبرد دیپلماسی انرژی بر محور برق که با توجه به ظرفیت‌های ایران می‌تواند در آینده نیز گسترش بیشتری یابد و همه کشورهای منطقه را در بر گیرد به دو نوع مشارکت و همراهی نیز نیاز دارد. مشارکت اول از سوی مردم ماست که شایسته است با درست مصرف کردن برق، مانع از کمبود برق شده و محقق شدن صادرات برق به عراق را تسهیل کنند. همراهی دوم را باید از بخش خصوصی انتظار داشت.

توسعه صادرات در جایگاه یک کشور دارای منافع ملی مشخص، نیازمند هم‌نوایی دولت و بخش خصوصی در راستای اهداف تعیین‌شده است. بخش خصوصی – حتی در تلاش برای توسعه صادرات و کسب درآمدهای ارزی بیشتر – نباید به‌گونه‌ای عمل کند که با سیاست‌های دولت در قبال طرف‌های خارجی در تعارض قرار گیرد. جای تأسف است که معدود افرادی به اسم بخش خصوصی، به شرکای خارجی صنعت برق ایران این پیام را ارسال کنند که در صورت طولانی کردن مذاکرات بر سر امضای قرارداد می‌توانند در نهایت برق را با قیمت‌های کمتری از بخش خصوصی ایران بخرند. این اقدام درست در زمانی که کشور در میدان جنگ اقتصادی تمام‌عیار به‌سر می‌برد، دور از اخلاق و منافع ملی است و به مشارکت سازنده دولت و بخش خصوصی هیچ کمکی نمی‌کند.

عراق در کشاکش تحول

امیرمسروری در خراسان نوشت:

 پس از آن که الکاظمی به عنوان نخست وزیر عراق  انتخاب شد، احزاب شیعی عراق اولین اقدام وی را اخراج آمریکایی ها و اجرای مصوبه پارلمان دانستند. البته حضور الکاظمی در دفتر الحشدالشعبی و پوشیدن لباس این تشکل نظامی از سوی وی امیدها را برای همکاری بیشتر نخست وزیر و جریان های مقاومت افزایش داد. با این حال انتخاب الکاظمی شائبه هایی هم به دنبال داشت.

چهره ای که سال ها در مرکز نهادهای امنیتی بود و در این زمینه بخشی از مناسبات سیاسی و امنیتی بغداد با بازیگران خارجی را تنظیم می کرد. در چنین شرایطی انتخاب شخصیت فواد حسین به عنوان وزیر امور خارجه گمانه زنی ها از مذاکرات بغداد  با طرف آمریکایی را به نحوی تقویت کرد که قرار است واشنگتن با گرفتن امتیازهای بزرگی نیروهای خود را در عراق حفظ کند.

در همین زمان عقیل الردینی از رهبران جنبش النصر با بیان این که هدف آمریکا از این مذاکرات باقی ماندن در عراق است ، گفت:« آمریکا از چند ماه قبل برای مذاکرات  ژوئن آماده می شود و متخصصانی را در زمینه های مختلف آماده کرده است.» در طرف مقابل نیروهای عراقی اعضای تیم مذاکرات را مشخص کردند. در این بین شخصیت های سیاسی وزارت خارجه حضور دارند و نامی از چهره های نظامی و امنیتی عراق دیده نمی شود.

اعضای مجلس و گروه های مقاومت معتقدند باید در این جلسات چهره های نظامی از جمله یک نماینده از الحشدالشعبی حضور داشته باشد تا مذاکرات به نفع آمریکایی ها و با فشار کاخ سفید تمام نشود.در طرف دیگرموج حملات داعش افزایش یافته و نیروهای امنیتی عراق نیز در واکنش به این حملات چهره های مشهوری از فرماندهان ارشد داعش را دستگیر کردند و به میز محاکمه کشاندند.

کارشناسان معتقدند این اقدام برای همراهی اجتماعی نسبت به بقای الکاظمی در دولت عراق است، زیرا این نگرانی در نخست وزیر عراق وجود دارد که با عدم خروج آمریکایی ها دولت او نیز فروبپاشد و گروه هایی که با توافق او را بر مسند نخست وزیری نشاندند حمایتشان را از وی بردارند.

از سویی الکاظمی می داند مذاکرات برای ماندن آمریکا به معنای از دست دادن حمایت گروه های سیاسی حاضر در پارلمان و افتادن در دام ناامن سازی عراق در سال های پیش رو است. ماه هاست که ناآرامی ها درعراق وضعیت این کشور را بحرانی ساخته و تظاهرات چند روز اخیر موج جدیدی از نگرانی ها را به وجود آورده است.

انتظارات از الکاظمی مهار این تظاهرات بود اما حجم تخریب و ناامنی چند روز گذشته در عراق نشان داد الکاظمی نیز در بحران جدیدی قرار گرفته که رهایی از آن هزینه های زیادی دارد و بدون خروج آمریکا امکان پذیر نیست.

افزون بر این،استعفای هادی العامری یکی از رهبران اصلی مجلس و رئیس فراکسیون الفتح فضای جدیدی در مجلس و کابینه به وجود آورده است. گمانه زنی های مخالفان ائتلاف الفتح حاکی از آن است که العامری قرار است جای الفیاض را در ریاست هیئت الحشدالشعبی بر عهده بگیرد.

با این حال ائتلاف الفتح آن را به شدت رد کرده است و در بیانیه  خود تاکید داشت:‌«آقای عامری از ابتدای شروع به کار پارلمان  در تمام جلسات مهم شرکت داشتند، اما استعفای ایشان به دلیل وجود مشغله های سیاسی فراوان بوده که مانع از حضور وی در پارلمان می شد.»

تحلیل گران معتقدند این استعفا همان طور که بیان شد به ضرورت مشغله های سیاسی و فراوان وی در مسئولیت های مختلف و سامان دهی مجدد جریان سازمان بدر عراق و مجموعه های همسو با محور مقاومت است.

زیرا پس از شهادت ابومهدی المهندس، رهبری معنوی نیروهای محور مقاومت در عراق آسیب جدی دیده است و گروه های سیاسی عراق به ویژه جریان های همسو با مقاومت نیازمند انسجام بخشی بیشتر و همدلی فراتر در برابر دشمن واحد ملت عراق هستند.

به عبارت دیگر پیش‌کسوتی العامری در مبارزه با رژیم صدام، جنگ با آمریکا و تلاش سیاسی برای اخراج آنان از کشور، جنگ با داعش و حضور در مسند وزارتخانه  عراقی تجربه بالایی است که العامری در طول چندین سال به دست آورده و این تجربه می تواند هم اکنون برای آینده عراق به کار گرفته شود.

از سوی دیگر جریان های مومن به استقلال و آزادی عراق نیازمند بازسازی و احیای مجدد هستند که العامری می تواند این وظیفه را به درستی انجام  دهد. وی از چهره های محدود عراقی است که مورد احترام تمامی گروه های سیاسی این کشور است و اعتماد کشورهای همسایه و همراه عراق را دارد.

به نظر می رسد از یک سو  تحرکات و حملات  داعش و از سوی دیگر مسئله خروج آمریکا از عراق، این کشور را وارد فضای جدیدی از سیاست  کرده که نظم امنیتی منطقه را  از خود  خواهد ساخت. در حقیقت عراق در حال گذر از دوران پسا داعش و حرکت به سمت ساخت دولت مستقل است و در این زمینه هر تحول و هر کنشی می تواند تاثیرات بسیار زیادی در آینده این کشور و سرنوشت مردم آن ایجاد کند.

 آیا تفاوتی بین محسن رضایی و احمدی‌نژاد هست؟

محمد محمودی در آرمان نوشت:

محسن رضایی اخیرا از نامه‌ای به مقام معظم رهبری درباره آیت‌ا... هاشمی رونمایی کرده که هم حاوی نکته عجیبی است و هم متاسفانه پیام تلخی درون خود دارد که به نظر می‌رسد باید فراتر از تخریب آیت‌ا... هاشمی به آن پرداخت. نکته عجیب، زمان رونمایی سردار از این نامه است که مقارن شده با سالگرد ارتحال امام و آغاز رهبری حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای و با اینکه موضوع در نگاه اول معطوف به نیت نجات هاشمی در اوایل دهه 70 شده ولی به طرز زیرکانه‌ای خود را به عنوان اولین ناجی نظام هم در مقابل هاشمی قلمداد کرده است! این موضوع در شرایطی مطرح شده که رهبر معظم انقلاب به کرات آیت‌ا... هاشمی را در زمان ریاست‌جمهوری با تعابیری نظیر یار برجسته امام، رکن رکین انقلاب، مجتهد مسلم، نعمت برای نظام، برآورده‌کننده آرزوهای بازسازی، چهره شناخته شده‌ در دنیا، بازوی توانای نظام با کارنامه واضح و بی‌ابهام ستوده و در نهایت هم در زمان انتخاب رئیس‌جمهور بعدی فرمودند: هیچ‌کس برای من هاشمی نمی‌شود. پیام تلخ و سوال اصلی ماجرا اینجاست که با وجود تعابیر بلند مقام معظم رهبری درباره دولت هاشمی، رونمایی سال 99 سردار محسن رضایی از نامه به مقام معظم رهبری در سال 72 آن ‌هم برای نجات رئیس‌جمهور وقت چه معنایی دارد؟

آیا خدای نکرده سردار با رونمایی از این نامه- بی‌هیچ اشاره‌ای به پاسخ آقا- به‌طور تلویحی مدعی شده است که تشخیص دقیق‌تری از معظم له درباره دولت هاشمی داشته که در پی نجات آن در نیمه راه برآمده است؟ نگارنده البته هرگز قصد مقایسه سردار رضایی را با احمدی‌نژاد ندارد، ولی واقعا آیا مدل حمله تند و عجیب دبیر مجمع به آیت‌ا... هاشمی شبیه احمدی‌نژاد نیست؟ مگر احمدی‌نژاد غیر از این می‌گفت که آمده تا انقلاب را از دست امثال آیت‌ا... هاشمی نجات دهد؟ واقعا هدف نهایی احمدی‌نژاد، هاشمی بود؟ مگر سردار رضایی در این کشور نبوده و ندیده که سال‌هاست جریان انحرافی‌ دنبال ناکارآمد نشان دادن روحانیت در اداره کشور است و مهم‌ترین سنگر نظام را هم در این زمینه، سنگر هاشمی تشخیص داده و تا توانسته تخریبش کرده است؟ تفاوت سردار محسن رضایی و احمدی‌نژاد درباره تخریب آیت‌ا... هاشمی چیست؟ آیا هر دو به نوعی القای ناکارآمدی روحانیت را با تخریب کارآمدی دولت هاشمی، دنبال نمی‌کنند؟ به نظر نگارنده برای رفع این شبهات، سردار محسن رضایی می‌تواند با انتشار پاسخ آقا به نامه خود درباره نجات آیت‌ا... هاشمی هم از ادعایی تاریخی خود، ابهام‌زدایی کند و هم تفاوت خود را با احمدی‌نژاد در تخریب آیت‌ا... هاشمی به نمایش بگذارد که هر چه احمدی‌نژاد بی‌مستندات، تهمت می‌زد و می‌رفت، سردار عزیز ما -که سالیان سال هم در سایه مدیریت آیت‌ا... هاشمی، خدمت کرده- مستدل حرف می‌زند و ادعای خود را اثبات می‌کند!

پیام ترامپ پشت دیوار بلند بی‌اعتمادی

رسول سنائی‌راد در جوان نوشت:

‌خبر ارسال پیام دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور امریکا برای مذاکره با جمهوری اسلامی در شرایطی که ناکارآمدی و سوءمدیریت او در بحران کرونا به شدت مردم کشورش را آزار داده و موج شورش‌های داخلی در اعتراض به قتل جورج فلوید، سیاهپوست تمامی ایالت‌های امریکا را فرا گرفته و در خارج از مرزها نیز بهانه تجمعات علیه بی‌عدالتی و تبعیض را رقم زده حاکی از وخامت شرایط حاکم بر کاخ سفید و نگرانی‌های جدی ترامپ نسبت به آینده سیاسی خود می‌باشد.

ارسال این پیام، پس از نقض برجام و لگد زدن ترامپ به تمامی قواعد و ضوابط دیپلماتیک و افزودن به ارتفاع دیوار بلند بی‌اعتمادی بین ایران و امریکا و بالاتر از همه ترور ناجوانمردانه سردار سلیمانی که دشمنی ذاتی، خصومت و کینه امریکا را به ملت و کشور عزیزمان آشکار ساخت، گرچه با روحیه قماربازی ترامپ همخوانی داشته و با وقاحت امثال او سازگاری دارد، اما هیچ‌گاه قابل اعتنا نبوده و پذیرش آن به دور از هرگونه عقلانیت و خرد سیاسی به حساب می‌آید.

هرچند متأسفانه برخی چهره‌های سیاسی مدعیان خردورزی مستقیم و غیرمستقیم به آن روی خوش نشان داده و حتی قرار داشتن ترامپ در وضعیت ضعف و شکستگی را نوعی فرصت برای مذاکره مجدد و کاهش تنش‌ها تلقی می‌نمایند. در اینکه ترامپ در شرایط سخت و شکننده قرار گرفته هیچ تردیدی وجود ندارد و تداوم وضعیت فعلی می‌تواند آینده سیاسی او را به جد تهدید نماید، اما نه پذیرش مذاکره که حتی اعتنای به آن نه تنها هیچ نفعی به حال ما ندارد، بلکه متضمن ضرر و خسارت نیز خواهد بود. چرا که:

۱- نوعی پاداش به خیره‌سری و رفتار اهانت‌بار ترامپ با کشور عزیزمان محسوب شده و با غرور و عزت ملی ما در تعارض قرار می‌گیرد.

۲- با شرطی شدن جامعه به بازی‌های بیهوده و نافرجام سیاسی، روند مقاومت فعال و انطباق مردم با شرایط جاری را مختل و آرامش روانی جامعه آسیب دیده و مختل می‌شود.

۳- با شکل‌گیری دو قطبی کاذب موافق مذاکره و مخالف مذاکره، اتحاد و انسجام برآمده از شناخت ماهیت متخاصم دشمن و ضرورت همدلی و همکاری برای عبور از شرایط به‌هم ریخته و به شکاف‌های بیهوده منتهی می‌شود.

علاوه بر این نباید فراموش کرد ترامپ که به خاطر عملکرد مغرورانه و نابخردانه خود لبه پرتگاه قرار گرفته و خود را در معرض خطر جدی می‌بیند، از این پیام کاذب و پیگیری آن چند هدف را دنبال می‌کند که مورد اعتنا قرار گرفتن این پیام از سوی جمهوری اسلامی ایران می‌تواند به برآوردن آن کمک کند؛ اهدافی چون:

۱- انحراف افکار عمومی مردم ناراضی امریکا از تنش‌ها و بحران‌های داخلی به خارج و سرگرم‌سازی آن به سوژه‌ای جدید و خیالی.

۲- پنهان‌سازی شکست‌ها و ناکامی سیاست‌های جنجالی و به‌دور از خردورزی ترامپ، از جمله سیاست فشار حداکثری و تشدید تحریم‌های ظالمانه علیه کشور ایران.

۳- به‌دست آوردن مستمسک‌های رسانه‌ای و تبلیغاتی برای بهره‌گیری در فضای رقابت‌های انتخاباتی.

بنابراین، بازی جدید کاخ سفید را بایستی استفاده ابزاری از مذاکره برای عبور از شرایط بحرانی و وضعیت شکننده داخلی امریکا از یک‌سو و برهم زدن انسجام و آرامش داخلی جمهوری اسلامی ایران از سوی دیگر دانست که هرگونه اعتنا به آن از سوی تهران تنها به پازل طراحی شده توسط کاخ سفید را تکمیل می‌کند و نتیجه‌ای جز زحمت و خسارت نخواهد داشت.

پرهیز از نشانه‌های اغواگر در آمریکا

جلال خوش‌چهره در ابتکار نوشت:

سبقت‌جویی برخی مقام‌های ایرانی در مخالفت و لعن هرگونه گفت‌وگو و تعدیل در تنش روابط با امریکا در روزهای اخیر، ناشی از این‌ باور است که «دونالد ترامپ» اکنون بیش از هر زمان به گفت‫و‫گو با ایران نیاز دارد. اعتراض‌های مدنی آمریکاییان به تبعیض‌های جاری در این کشور، رکود اقتصادی و بحران ناشی از کرونا که به مرگ بیش از صدهزار نفر در آمریکا انجامیده و سرانجام همبستگی تاثیرگذار این‌عوامل بر نتیجه‌ احتمالی انتخابات ریاست‌جمهوری در نوامبر آینده (آبان 98) سبب تقویت اعتماد به نفس مخالفان گفت‌وگو میان تهران و واشنگتن شده است.

توئیت رئیس‌جمهوری آمریکا پس از تبادل زندانیان با ایران که به‌ شکل مستقیم و بدون پرده پوشی خواستار گفت‌وگو شد،‌ به‌تصور ‌بالا در نیاز ترامپ به‌ گفت‌وگو با تهران‌ دامن‌زده ‌است.‌ ترامپ‌ در توئیت خود و خطاب به مقام‌های ایرانی نوشت: «‌معامله‌ بزرگ! تا انتخابات امریکا صبر نکنید! من برنده می‌شوم!» پاسخ تهران به دعوت ترامپ اما مضمونی پراکنده از حیث محتوا و رویکردها داشته است. از یک ‌سو محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه این دعوت را نه رد کرد و نه به گنده‌گویی ترامپ تن داد. پاسخ او هوشیارانه و در چارچوب تبادل پیام‌های دیپلماتیک بود. این پاسخ در جامعه بین‌الملل مفهوم و شناخته شده است. ظریف خطاب به ترامپ در توئیت خود نوشت: «زمانی که شما وارد دفتر کاخ سفید شدید، ما صاحب یک توافق (برجام) بودیم. ایران و دیگر طرف‌های برجام هیچ‌گاه میز گفت‌وگو را ترک نکردند. مشاوران شما (‫که اغلب تا به‌ حال اخراج شده‌اند) قمار احمقانه‌ای انجام دادند. این به شما بستگی دارد که چه زمان بخواهید آن را اصلاح کنید.» اما سوی دیگر واکنش‌های داخلی به دعوت ترامپ، بیش از آنکه به فرصت‌های موقعیت‌ساز در بزنگاه کنونی توجه کند، در چارچوب شعارهایی بروز داده شده که اوضاع جاری در ایالات متحده مشوق اصلی آن است. این اوضاع، علی‫رغم نشانه‌های هشدار‫آمیزی که برای آینده دولت ترامپ در انتخابات نوامبر پیش‌رو دارد، می‌تواند حاوی نشانه‌های اغواگرانه نیز باشد.

مهم‫ترین فریب اوضاع جاری ایالات متحده و موقعیت کنونی ترامپ، خلق تصوری است که رئیس جمهوری جایگزین درپی انتخابات آینده می‌تواند بر سطح تنش در روابط ایران و آمریکا تاثیر کاهنده داشته باشد. تکرار تجربه تعامل با دولت باراک اوباما در صورت پیروزی «جوبایدن» نامزد انتخاباتی دموکرات‌ها در آمریکا، مهم‫ترین انگیزه برخی مخالفت‌ها با هرگونه گفت‌وگو میان ایران و امریکا در حال‌حاضر است. این رویکرد، فاقد توجه به دو نکته راهبردی است: نخست، دولت «حسن روحانی» در تمام سال‌های اخیر متهم به توجه تام و تمام به «برجام» به‌عنوان کلید برون‫رفت کشور از مشکلات شده است. همین امر در نگاه منتقدانش به عنوان اصلی‌ترین ضعف و ناکارآمدی دولت او بیان می‌شود. اما امیدواران به شکست ترامپ و پیروزی رقیب او در نوامبر آینده نیز به ترتیبی همه تخم‌مرغ‌های خود را در سبد «جو بایدن» گذاشته‌اند. ضعف اصلی در رویکرد بخش بزرگی از مخالفان گفت‌وگو با آمریکا، علاوه بر نداشتن تحلیل استراتژیک در این منظور و بسنده کردن به شعارهایی مانند آنچه در جلسه دوشنبه (19 خرداد 90) مجلس یازدهم سرداده شد، این است که شکست ترامپ در انتخابات آینده هنوز به قوت یک احتمال است و نه بیشتر.

دوم، جو بایدن درصورت پیروزی در انتخابات نوامبر، بی‌تردید باراک اوباما نخواهد بود. در نقد «سیاست تطبیقی» لازم است دو متغیر در تحلیل هواداران این رویکرد مورد توجه قرار گیرد: اینکه نه شرایط جاری در ایران و آمریکا شبیه دوره اوباما و نه زمان تکرارپذیر است. علاوه بر این، اگر حل اختلاف‌ها و دشمنی‌ها میان ایران و آمریکا در گذشته ممکن بود، حدود آن تا مرز برجام خلاصه نمی‌شد. بایدن برای بازگشت آمریکا به برجام، به همان اندازه سوداگر خواهد بود که ترامپ با اجرای سیاست «فشار حداکثری» کوشید ایران را به تسلیم دربرابر خواست‌هایش وادارد.

تردید نیست که ترامپ می‌کوشد با ترغیب تهران به گفت‌وگو، برای رقابت انتخاباتی و برون‌رفت از ناکامی‌های جاری دولتش، محملی فراهم کند. نیاز او به این اتفاق پنهان نیست. تهران نیز به پشتوانه ایستادگی در برابر فشارهای روزافزون دولت ترامپ، نمی‌تواند با چشم‌پوشی از حقوق خود به او امتیاز گفت‌وگو دهد. اما اگر فرصت‌ها می‌توانند به ایجاد موقعیت‌های بهتر بینجامند، آنگاه لازم است با تعریف روشن اهداف، در این‌باره تدبیر کرد. مهم این است که آشفتگی صحنه به دادن آدرس غلط نینجامد و سبقت جویی‌ها در مخالفت و لعن گفت‌وگو با پرهیز از هیجانات و نگاه واقع‌گرا به اوضاع و چشم‌انداز آینده انجام شود.

داستان طرح و کرونا

در سرمقاله صبح نو آمده است:

بعد از شیوع ویروس کرونا، اجرای طرح ترافیک در روزهای پایانی اسفند سال گذشته متوقف شد. مدیران صاحب‌نظر اعلام ‌کردند که حمل‌ونقل عمومی یکی از مکان‌های پرخطر شیوع ویروس کروناست، پس بهتر است از خودروهای شخصی استفاده شود تا فاصله‌گذاری اجتماعی در سیستم حمل‌ونقل شهری بهتر رعایت شود.

حدود یک ماه بعد از توقف طرح، مدیران تصمیم ‌گرفتند در ۲۳‌فروردین طرح را اجرا کنند اما بلافاصله ستاد ملی مقابله با کرونا اجرای طرح را لغو کرد. بعد از اقدامات کارشناسی، مدیریت شهری بسته پیشنهادی برای اجرای مجدد طرح را تهیه و به شورای ترافیک تهران ارسال کرد.

در این بسته پیشنهادی طرح از ساعت‌۸ آغاز و در ساعت‌۱۶ به اتمام می‌رسد. بعد از برگزاری جلسات متعدد، شورای ترافیک تهران تصویب کرد که طرح از ۲۹اردیبهشت اجرا شود اما آقای انوشیروان محسنی‌بندپی، استاندار تهران با اجرای طرح مخالفت کرد.

بعد از آن شهردار تهران تصمیم گرفت اجرای طرح ترافیک را به بعد از عید سعید فطر موکول کند که باز با مخالفت وزارت بهداشت مواجه شد. حالا خبر می‌رسد که چند روز است طرح ترافیک سال 99 اجرایی شده است.

این فرایند غیراز تاثیر بر میزان شیوع کرونا، بر آشفتگی برنامه‌ریزی و حمل‌ونقل شهروندان تاثیر می‌گذارد که امید است با رعایت حال مردم و مقدم‌دانستن سلامت آنها زودتر به نتیجه منطقی برسد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس