به گزارش مشرق، طرف اروپایی در برجام متعهد شده بود که ضمن خرید نفت از ایران و پرداخت پول آن، تبادلات بانکی را نیز برقرار کرده و همچنین کالاهای تحریمی را با ایران مبادله کند. اعضای اروپایی برجام ۱۱ تعهد در توافق هستهای داشتند که به هیچ عنوان به این تعهدات عمل نکردند.
در سوی مقابل، دولت روحانی بهصورت پیشدستانه و فوری تمامی تعهدات برجامی خود را اجرا کرد. پس از امضا و اجرای برجام، آژانس انرژی اتمی در ۱۵ گزارش، اجرای کامل تعهدات توسط ایران را تایید کرد. پس طبیعتاً در شرایط فعلی ایران بهدلیل اجرای کامل تعهدات باید در جایگاه طلبکار باشد و اروپا نیز بهدلیل بیعملی در اجرای تعهدات باید در جایگاه بدهکار قرار گرفته و از طرف ایران مورد بازخوست قرار گیرد. آیا اکنون وضعیت اینگونه است؟! با کمال تأسف پاسخ منفی است.
بیشتر بخوانید:
کور کردن چشم جاسوس!
چرا معامله نمیکنیم؟
آمریکا: فشار حداکثری برای تغییر در ایران ادامه خواهد یافت
لیلاز: مذاکره با آمریکا راه را برای دزدها هموار میکند
روز ۳۰ خرداد، شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی قطعنامه پیشنهادی تروئیکای اروپا علیه ایران را تصویب کرد.
تنها یک روز پس از صدور این قطعنامه، وزرای امور خارجه انگلیس، فرانسه و آلمان در بیانیهای گستاخانه مدعی شدند: «ما متقاعد شدهایم که باید به نگرانیهای مشترک درباره برنامه هستهای ایران، برنامه موشکهای بالستیک و فعالیتهای بیثباتکننده منطقهای در طولانیمدت پرداخته شود». در بخش دیگری از این بیانیه خصمانه تأکید شد:«ما برای حفظ برجام به آن پایبند خواهیم ماند و از ایران میخواهیم تمامی اقداماتی که در تضاد با توافق بوده را بازگردانده و بدون تاخیر به پایبندی کامل بازگردد».
از فرصت چندهفتهای تا گستاخی بدهکارها!
اکنون حدود ۶۰ ماه از امضای برجام و همچنین حدود ۲۶ ماه از خروج آمریکا از برجام سپری شده است. در ۱۸ اردیبهشت ۹۷ و پس از خروج آمریکا از برجام، مقامات ارشد دولت تأکید کردند که به اروپا فرصتی چند هفتهای داده شده تا برای اجرای تعهدات برجامی خود تضمین بدهد.
در همین رابطه روحانی - ۲۰ اردیبهشت ۹۷- در گفتوگوی تلفنی با امانوئل ماکرون، رئیسجمهور فرانسه گفت: «اروپا فرصت بسیار محدودی برای حفظ برجام و اعلام موضع قاطع نسبت به تعهدات خود دارد».
قرار بر این بود که اروپاییها حداکثر تا ۱۰ خرداد ۹۷ بسته پیشنهادی خود مبنی بر تضمین اجرای تعهدات برجامی را ارائه دهند. روزها سپری شد و طرف اروپایی در نیمه تیرماه ۹۷، به جای ارائه تضمین برجامی، یک بیانیه ۱۰ بندی صادر کرد. بیانیهای که مهمترین ویژگی آن این بود که فاقد ضمانت اجرایی بود.
ماهها از خروج آمریکا از برجام سپری شد و اروپاییها ثابت کردند که هیچگونه اهتمامی در اجرای تعهدات خود ندارند. پس از آن عباس عراقچی، معاون سیاسی وزارتخارجه اعلام کرد که اروپا نهایتاً تا ۱۳ آبان ۹۷ فرصت دارد و از این تاریخ به بعد، هر اقدامی از سوی طرف اروپایی انجام شود برای ایران فایدهای نخواهد داشت. این تاریخ نیز سپری شد و اروپا به هیچ عنوان به تعهدات خود عمل نکرد.
اروپا نه تنها به تعهدات خود عمل نکرد، بلکه رفتارهای گستاخانه علیه ایران را نیز تشدید کرد. بازداشت و اخراج دیپلماتهای ایرانی، تحریم وزارت اطلاعات و تحریمهای حقوقبشری، تنها بخش کوچکی از اقدامات ضدایرانی اروپا در پسابرجام است.
هرچند دولت روحانی با تاخیری یکساله در اردیبهشت ۹۸ کاهش تعهدات را کلید زد، اما با اینکه ضربالاجل برجامی ایران در ۵ گام اجرا شد، بهدلیل رویکرد منفعلانه و کاهش میلیمتری تعهدات، این ضربالاجلها نیز تغییری در بیعملی طرف اروپایی ایجاد نکرد.
علت کاملاً مشخص بود؛ اعضای اروپایی برجام مطمئن بوده و هستند که دولت روحانی به هیچ عنوان از برجام خارج نخواهد شد. به همین خاطر هیچ اجباری به اجرای تعهدات خود نمیبینند.
خروج ایران از برجام و خروج از انپیتی، دو پاشنه آشیل آمریکا و اروپاست، اما دولت روحانی هیچگاه روی نقطه ضعف طرف بدعهد غربی دست نمیگذارد و ترجیح میدهد که همچنان جای بدهکار نشسته و از سوی اروپاییهای گستاخ، بازخواست شود.
سکوت روحانی!
یکی از نکات تأملبرانگیز در روزهای اخیر، سکوت عجیب مقامات ارشد دولت در مقابل اقدام خصمانه تروئیکای اروپایی است. روحانی در روزهای اخیر در چندین جلسه درباره موضوعات مختلف اظهارنظر کرده است، اما به هیچ عنوان به مسئله صدور قطعنامه ضدایرانی و بیانیه گستاخانه اروپا اشارهای نکرده است.
محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه نیز صرفا به انتشار توئیت بسنده کرده است. اروپاییها در فضای حقیقی، بیانیه و قطعنامه صادر میکنند و در این سو، رئیس دستگاه دیپلماسی در فضای مجازی به نوشتن توئیت اکتفا میکند! آیا پاسخ اقدامات عملی اروپا، توئیتزنی است؟!
علاوه بر روحانی و ظریف، این روزها هیچگونه موضعگیری از سوی عراقچی، صالحی و دیگر مقامات ارشد دولت مشاهده نشده است.
پیش از این در اوج عهدشکنی آمریکا در برجام، عراقچی در اظهارنظری تأملبرانگیز گفته بود «هنوز با نقض فاحش برجام فاصله داریم»!
در شرایطی که دولت و وزارت خارجه باید در واکنش به گستاخی طرف اروپایی به اجرای «عمل متقابل» اقدام کنند، هیچگونه اقدام موثری مشاهده نمیشود!
در حقیقت واکنش دولت روحانی به گستاخیهای طرف غربی از «پیام توئیتری» و «پرتاب خودکار» و «جلسات نمایشی» و «کاهش میلیمتری تعهدات» فراتر نرفته است.
زبانِ درازِ مدعیان اصلاحات
طیف مدعی اصلاحات در کنار دولت، از بانیان اصلی خسارت محض برجام است. این طیف باید اکنون با عذرخواهی از مردم بهخاطر فرصتسوزی ۷ ساله، ریلگذاری خود در سیاست خارجی را تغییر دهد.
اما فعالین مدعی اصلاحات بهجای عذرخواهی و جبران خسارت، ژست طلبکار به خود گرفته و با توهین به شعور مردم از پذیرش رویکرد خسارتبار خود سر باز میزنند.
در همین رابطه، سیدجلال ساداتیان از فعالین مدعی اصلاحات و سفیر اسبق ایران در انگلیس در مصاحبه با خبرگزاری دولتی برنا مدعی شده است: «برجام منافع بسیاری برای کشور داشت حداقلش این بود که سایه جنگ را از سر کشور دور کرد».
ساداتیان در ادامه مدعی شده است: «ریز به ریز موارد به شخص رهبری گزارش میشد، حتی روز آخری که قرار بود این توافق امضا شود، ظریف ۲۴ ساعت به تهران آمد و برگشت یعنی اینکه گزارش نهایی را داد، اذن گرفت و بعد برگشت و قرارداد را امضا کرد. این توافق به تصویب مجلس هم رسید و مطلبی نبود که بخواهیم بگوییم، پنهانی و محرمانه بود. همه در جریان بودند و ریز قضایا مطرح شد». وی در ادامه گفت:«انتقادات زمانی میتواند وارد باشد که کوتاهیهای جدی در این امر صورت میگرفت در حالیکه قصوری نبود بلکه توافقات مرحله به مرحله و خط به خط به سمع و نظر مقامات کشور رسید، هم شخص مقام معظم رهبری در جریان بودند و هم مجلس در جریان بود».
این فعال مدعی اصلاحات در ادامه مدعی شد: «در طول تاریخ جمهوری اسلامی و شاید حتی پیش از جمهوری اسلامی، وزیر خارجهای به توانمندی ظریف نداشتیم. فردی که جانفشانی میکند و رهبری هم از او تعریف کردهاند و از تدین و پایبندی و کاربلدی او گفتهاند، باید او را تشویق کرد و تقبیح و زبان انتقادی ما باید به سمت خارج باشد».
همچنین قاسم محبعلی، از مقامات ارشد وزارت خارجه در دولت اصلاحات در گفتوگویی با بزک اقدام ضدایرانی اروپا مدعی شده است: «صدور قطعنامه اخیر توسط شورای حکام اقدامی نرم بود و اروپاییها با این اقدام تلاش کردند از «حرکت تند علیه ایران «ممانعت کرده و با صدور این قطعنامه «غیر الزامآور» و نسبتاً نرم علاوه بر واردساختن فشار به ایران، فرصتی برای همکاری ایران با آژانس فراهم کنند».
محبعلی در ادامه گفته است: «کسانی که پیشنهاد خروج ایران از NPT را میدهند، همانهایی هستند که باعث شدند پرونده ایران به شورای امنیت رود. اگر عدهای در اواخر دوران ریاستجمهوری آقای خاتمی، ایشان را مجبور نمیکردند که به همکاری با آژانس خاتمه دهد و دولت قبلی نیز آن اقدامات را انجام نمیداد، پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع نمیشد و ایران تحت شدیدترین تحریمهای بینالمللی یا چندجانبه قرار نمیگرفت. شاید اگر این اتفاق نمیافتاد امروز وضعیت متفاوتی داشتیم».
همچنین احمد نقیبزاده، عضو شورای مرکزی کارگزاران در مطلبی نوشته بود: «آمریکا ظاهراً بهگونهای رفتار میکند که مشتاق مذاکره با ایران است تا توپ «عدم مذاکره» با ایران را به زمین ایران بیندازد. در این شرایط که ترامپ از نظر افکار عمومی زیر فشار است، نقطهای تاریخی برای ایران باز شده است».
مدعیان اصلاحات بهعنوان بانیان اصلی خسارت محض برجام، بهجای عذرخواهی و تلاش برای جبران خسارت، یا با ادعاهای مضحک همچون «دورشدن سایه جنگ»! بهدنبال دستاوردتراشی برای برجام هستند یا با دروغهای تکراری همچون «کلمه به کلمه برجام با تایید رهبری انجام شد»! در پی فرار از مسئولیت اقدامات خود هستند.
مدعیان اصلاحات که خود را مسلط به زبان دیپلماسی نیز جا میزنند، در ماهها و هفتههای اخیر بارها مدعی شدهاند که باید با ترامپ مذاکره کنیم. این در حالی است که این طیف پیش از این، ترامپ را دیوانه مزاحم و عامل اصلی بیدستاوردی برجام نامیده بود.
دولت تروریست و جنایتکار آمریکا در ماههای گذشته، سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی را به شهادت رساند. با این حال بانیان خسارت محض برجام، همچنان نسخه حقارت پیچیده و مدعی هستند که باید با قاتلان حاج قاسم پشت میز مذاکره بنشینیم.
تا زمانی که دولت در واکنش به اقدامات خصمانه اروپا و آمریکا به اقدام متقابل و قاطعانه دست نزند، نه تنها از گستاخی طرف مقابل کاسته نمیشود، بلکه بر حجم گستاخیها و اقدامات خصمانه افزوده خواهد شد.