به گزارش مشرق، در طول دوران هشت ساله جنگ تحمیلی، کشورمان با فراز و نشیبهای گوناگونی دست و پنجه نرم میکرد. محدودیتهایی که از شرق و غرب به کشورمان اعمال میشد، تمامی بخشها و شئونات از اقتصاد گفته تا ابعاد نظامی را مورد هدف قرار داده بود؛ اما آنچه که در این دوران پرفراز و نشیب به یاری کشورمان آمد، نوآوریها و از خودگذشتگیهایی است که در طول تاریخ پرافتخار کشورمان، ماندگار شدند.
در طول جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران با سه موضوع مهم عملیاتی و فنی مواجه بود؛ نخستین موضوع، چگونگی بهرهبرداری عملیاتی از تجهیزات موجود بود. موضوع دیگر سر پا نگاهداشتن این تجهیزات و به بیانی، تعمیر و نگهداری آنها و در نهایت ایستادگی در برابر محدودیت قطعات پرمصرف، از تجهیزات راداری، موشکی و پدافندی گرفته تا تجهیزات هواپیماهای جنگنده، چالشهایی به شمار میرفتند که نیروی هوایی، در کوران محدودیتها و خروج مستشارهای آمریکایی از کشور، با آنها مواجه شده بود.
در طول جنگ و اوج حملههای هوایی دشمن با پیشرفتهترین تجهیزات شرق و غرب، علیرغم مشکلاتی که ساختار دفاع هوایی کشور با آنها مواجه بود، درخواستهای خارج از ساختار پدافند هوایی، برای دفاع از شهرها، مناطق مرزی و نقاط حساس فزونی یافته و بار را بر دوش نیروی هوایی سنگینتر میکرد.
در این دوران، «منصور ستاری» جوانی که از دانشگاه بورسیه بود و جزو افسران جوان و دانشآموخته بهشمار میرفت، به نهاجا بازگشت، آنهم وقتی که انبوهی از افسران ارشد در پدافند هوایی تعدیل و یا بازنشسته شده بودند؛ بنابراین فضا برای توانمندیهای افسران جوان و خلاق، باز شده بود. اینگونه شد نوبت به افسران جوان و تحصیلکردهای رسید که ضمن آنکه پیشینه تخصصی در خارج از کشور داشتند، با فضای داخلی نیز آشنا بودند.
«ستاری» افسری بود که بسیاری از همافران و درجهداران باسابقه نیروی هوایی، او را بهعنوان فردی کاردان و متخصص میشناسند و ساختار سلسلهمراتبی ارتش نیز برای این افسران و دیدگاه آنها، اهمیت قائل بود و این افراد، بخشهای مهم گوناگونی را در فرماندهی نیرو بر عهده داشتند.
سالهای آغازین جنگ تحمیلی، پر از التهاب و دلهره بود؛ بنابراین سرگرد «منصور ستاری» که از روز نخست در بطن این حوادث قرار داشت، بهخوبی با مشکلات و راهکارهای مقابله با چالشها و محدودیتهایی که همواره بر تعدادشان افزون میشد، آشنا بود. وی در سالهای ۱۳۶۶ و ۱۳۶۷ بهویژه در اوج بمباران جنگندههای «میگ ۲۵» و موشکباران شهرها توسط دشمن، در دل ماجرا قرار داشت؛ بنابراین همین تجربهها بود که نوآوریهای منحصر بهفردی را در عملیات «والفجر ۸» از وی به ارمغان آورد و ضربه سنگینی به پیکره نیروی هوایی دشمن وارد کرد.
«ستاری» برنامههای فراوانی برای نهاجا داشت؛ اما از محدویتهای مالی ناشی از جنگ آگاه بود و در کنار دیدگاه بلندی که برای اعتلای نیروی هوایی و توسعه کشور در سر داشت، قناعت را در رفتار و دیدگاه خود مراعات میکرد. وی این راه و روش را از دوران نوجوانی آموخته بود و در امور زندگی مورد توجه قرار میداد.
این قناعت و دقت، بههمراه تجربه ارزنده دوران جنگ، از او فرماندهای منحصر به فرد ساخته بود. فرماندهای که میبایست ضمن اهتمام بر بازسازیها، توسعه و تحول، قناعت را پیشه و توسعه را با محدودیتها و کاستیهای موجود سازگار کند.
خرید تجهیزات کارآمد
یکی از ضرورتهایی که در کوران جنگ و محدودیتها، مجال پرداختن به آن پیدا نشد، خریداری تجهیزات نظامی برای توانمند ساختن ساختار دفاعی کشور بود؛ پس از دوران دفاع مقدس، با علم به اینکه تحریمهای غرب تمامی ندارد، سفرهایی به شوروی، کره شمالی و چین صورت گرفت. شهید «منصور ستاری» بهعنوان مهمترین اولویت دفاعی، بر پدافند هوایی کشور تأکید داشت و خریداری تجهیزات پدافندی مانند رادار، موشکهای کوتاهبرد و سامانههای موشکی برد بلند را در دستور کار قرار داد.
فرمانده نهاجا در کنار خرید تجهیزات دفاعی جدید که ورودشان به ساختار دفاعی کشور، نیازمند مطالعه و شناخت عمیقی بود، برای تأمین تجهیزات مصرفی مورد نیاز سامانههای جنگی کشور که یک ضرورت مهم برای ادامه حیات این سامانهها بود، برنامهریزی کرد.
بر همین اساس، مقدمات لازم را برای خرید تجهیزات جانبی از کشورهای کره شمالی، ژاپن و چین تدارک دید و سیل نیروهای آشنا با جنگ را برای آموزش و گذراندن دورههای تخصصی روانه این کشورها ساخت. وی بلافاصله زمینه را برای خرید هواپیماهای شکاری از روسیه و چین در دستور کار قرار داد.
استقرار سامانه «اس ۲۰۰» و حیرتزدگی غرب
از مهمترین این دستاوردها میتوان به خریداری، استقرار و راهاندازی سامانه موشکی «اس۲۰۰» اشاره کرد که با نظارت و پیگیریهای شهید «منصور ستاری» محقق شد. استقرار و راهاندازی این سامانه، با توجه به محدودیتهایی که وجود داشت، ابعاد گستردهای در منطقه و غرب بههمراه داشت و آنها که ایرانِ پس از جنگ را در بازسازی و تحول دفاعی ناتوان تصور کرده بودند، متعجب و حیرتزده، عملیاتی شدن این سامانه پدافندی در کشورمان را به نظاره نشستند.
شهید «منصور ستاری» از دهانه «فاو» در خلبج فارس تا بندر «گواتر» در استان سیستان و بلوچستان را بهعنوان نقاط مدنظر سایتهای موشکی اس ۲۰۰ قرار داد و احداث سایتها برای استقرار این سامانهها آماده شد. مرحله بعدی آموزش نیروی انسانی در داخل کشور، آنهم به کمک افرادی بود که توسط وی به کشورهای سازنده تجهیزات دفاعی اعزام شده بودند.
از سویی دیگر، برنامهریزی برای ساخت قطعات «اس۲۰۰» با در نظر گرفتن تجربه سامانه پدافندی «هاگ» و رادارها، در زمان جنگ با وجود تحریمهای ظالمانه آغاز شد؛ چراکه شهید «منصور ستاری» آموخته بود که اگر کشور در تمامی بخشهای یک سامانه دفاعی خودکفا نباشد و نتواند از کاربری تا تعمیر، نگهداری و قطعهسازی را در داخل کشور انجام ندهد، کارآمدی و بهرهوری در مدت زمانی اندک به اتمام میرسد. تجربه جنگ تحمیلی به امیر سرلشکر شهید «منصور ستاری» آموخته بود که باید نسبت به خرید تجهیزات بهروز برای دفاع اثرمند از کشور اقدام شود.
تجهیزاتی که از سالهای پیش از انقلاب خریداری شده و در دوران جنگ تحمیلی، فراتر از ظرفیتشان خدمترسانی کرده بودند، باید جایگزین میشدند؛ اما تحریمهای ظالمانه غرب در عدم واگذاری قطعات و پشتیبانی، اثرات مخرب خود را قرار داده بود؛ بنابراین شهید «منصور ستاری» تلاش کرد تا با دو برنامه، این آسیب را به یک فرصت تبدیل کند؛ اول اینکه کار جهادی در اورهال (بازآمد) را با استفاده از پرسنل مجرب از جنگ بازگشته برای سامانههای پدافندی و موشکی «هاگ» و «راپیر» کلید زد. او این کار را با ساخت قطعات و تعمیر رادارهای «اورلیکن» و «اسکای گارد» و توپ ۲۳ میلیمتری شروع کرد.
وی همچنین خرید تجهیزات جدید را در دستور کار قرار داد. در آن مقطع زمانی، از آنجاییکه خرید تجهیزات از غرب امکانپذیر نبود، شهید «منصور ستاری» شخصاً با همراهی تیمی راهی کشورهای چین، کره شمالی و روسیه شد و با آگاهی که از توانمندی تجهیزاتی نظامی این کشورها داشت، در نهایت خرید سامانه «اس ۲۰۰» روسی را در دستور کار قرار داد.
امیر سرلشکر شهید «منصور ستاری» پانزدهم دیماه ۱۳۷۳ همراه با جمعی از فرماندهان نیروی هوایی در سانحه سقوط هواپیما به درجه رفیع شهادت نائل آمد.