سرویس فرهنگ و هنر مشرق - مدتی قبل کارگروهی در وزارت ارشاد برای رفع مشکلات ثبتی، صنفی و حقوقی تلاش میکرد اصناف سینمایی را در قالب «صنایع خلاق» تعریف کند تا با تغییر مصوبات و تغییر قوانین، اصناف سینمایی در ذیل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شود و تعامل میان نهادی در حال پیشروی مناسبی بود. این کارگروه با وزارت صنعت معدن تجارت، سازمان توسعه تجارت و اتاق بازرگانی و کمیسیون فرهنگی مجلس جلساتی را برگزار کرده بود تا اصناف و فعالیتهای صنفی را در ساختاری مستقل و درآمدزا تعریف کند که ناگهان مثل تمامی این سالها با کارشکنی برخی از نیروهای ثابت این سالهای اصناف سینمایی مواجه شد و به کار این کارگروه پایان بخشیده شد. در حالیکه در ساختاری غیرتعاملی اساسنامه جدید سینما در حال تغییر و تحول است در مورداین اساسنامه و فعالیتهای صنفی از زوایای دیگری مورد بررسی قرار گیرد.
۱۰ الی ۱۵ به صورت گردشی قدرت اصلی را در خانه سینما در دست گرفتهاند و این چند چهره به صورت بسیار مشخصی همچنان از سیاستهای «سید محمد بهشتی» معمار سینمای پس از انقلاب، بنیاد سینمایی فارابی و خانه سینما تبعیت میکنند و متاسفانه این گروه خاص در خانه سینما، ۵۰۰۰ عضو خود را پادو و سیاهی لشگر خود میدانند.
سینما و اصناف مرتبط با آن باید در چرخه بزرگی تعریف شوند که اصناف در ذیل دامنه فعالیتهای صنفی قانونی را داشته باشند. اما گردانندگان خانه سینما در سالهای اخیر برای اینکه عدم توسعه وجاهت صنفی مستقل، ذیل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، همواره درروشها و هدفها ناتوان بودهاند. «صنایع خلاق» یکی از مفرهایی بود که میتوانست برای اصناف سینمایی شناسنامه بسازد و یک اساسنامه برای آن در ذیل وزارت فرهنگ و ارشاد تعریف شود.
این روش تشکیل اصناف صنایع خلایق نیز با کارشکنی گردانندگان خانه سینما مواجه شد، چون یا تمایل نداشتند اصناف زیر مجموعه را با چنین روشی تطبیق دهند یا اینکه میزان دانش صنف مرتبط را ندارند.
البته با این روش که جلسات مکرری برای آن تشکیل شد تصور گردانندگان خانه سینما این بود که قدرت اداره اصناف از دست آنان خارج خواهد شد. خانه سینما در مسیر «راه بنداز، جابنداز» یک ساختار معیوب را طی چند سال اخیر همچنان حفظ کرده است.
بنابراین خانه سینما تا زمانی که اصنافش هنری و سینمایی و تعریف میشوند اما الزام ثبت در «وزارت کار و امور اجتماعی به آنان تحمیل میشود» رسمیت حقوقی و قانونی ندارند، به همین دلیل هر کدام از روسای فعلی یا آینده سازمان سینمایی میتواند این نهاد را تعطیل کند.
در واقع تیم جواد شمقدری، در دولت دوازدهم تلاش کردند، مسائل حقوقی و قانونی خانه سینما را حل کنند و با بازگشایی مجدد این مسائل حل نشده باقی ماند و متاسفانه با هجمه گسترده رسانهای وابسته به مدیران، برطرف کردن ابهامات حقوقی و قانونی خانه سینما و اصناف ذیل آن در میان هجمههای غیر سینمایی و مجادلات سیاسی با بازتاب وسیع در رسانههای داخل و خارج از کشور پنهان ماند.
در صورتیکه سندیکا (اصناف) با تعاریف بینالمللی تشکلی مستقل است که با همه نهادهای قدرت در ساختار سیاسی هنری تعامل دارد، اما از هیچکدام از آنها دستور نمیپذیرد. تشکل صنفی مستقل قدرتمند، برای جبران کاستیهای مالی و یافتن مسیر درآمد جاری، سالیانه، حق عضویت دریافت میکند، اسپانسر جذب میکند، درآمدزایی میکند و سندیکای یا اصناف مستقل هنری به سویهای گام برمیدارند که ارزش افزوده به نسبت اعضایش ایجاد کند. تعدد اصناف زیرمجموعه خانه سینما یک ارزش محسوب میشود و ارزش و سرمایه غیرملموسی محسوب میشود که ریالی نیست، اما قابل رهگیری است.
«خانه سینما» میتواند بر اساس تعاریف سندیکایی برای اعضایش دست به کارهای بزرگ بزند، اما تجمیع اصناف متاسفانه تبدیل به ابزاری سیاسی و انتخاباتی در کشورمان بدل شده است و برای دولت مطلوب پرچمداران، جمیع اصناف تبلیغ کنند و بعد از آن از دولت مطبوع درخواست بودجه میکنند.
یک مسئله مهم را باید به صراحت مطرح کرد جدل خانه سینما با سازمان سینمایی دولت دهم پس از سال ۸۸ از نخستین افطاری وزیر ارشاد تازه منصوب شده آغاز شد.
در آن جلسه اعضای هیات مدیره با توجه به فضای سیاسی کشور با تحکم و زبانی تحمیلی از وزیر وقت ارشاد خواستند که رئیس سازمان سینمایی منتخب فردی همسو با سیاستهای هیات مدیره وقت خانه سینما باشد و بودجه خانه سینما افزایش یابد. در واقع زبان خانه سینما که وجاهت قانونی و حقوقی ندارد، به دنبال تحمیل سیاستهای خود به دولت مستقر بود، چون دولت وقت را دولت تقلب و اجارهای فرض کرده بود. دولتی مستقری که رئیس جمهورش مورد تایید اکثریت اعضای خانه سینما نبود. این چالش بزرگ خانه سینما ممکن است دوباره با دولت بعدی تکرار شود و خطر بسیار بزرگی محسوب میشود.
۱۰ الی ۱۵ به صورت گردشی قدرت اصلی را در خانه سینما در دست گرفتهاند و این چند چهره به صورت بسیار مشخصی همچنان از سیاستهای «سید محمد بهشتی» معمار سینمای پس از انقلاب، بنیاد سینمایی فارابی و خانه سینما تبعیت میکنند و متاسفانه این گروه خاص در خانه سینما، ۵۰۰۰ عضو خود را پادو و سیاهی لشگر خود میدانند.
تعطیلی موقت خانه بهترین راهحل برای اصلاح محوری مشی و روش حقوقی و قانونی اصناف است تا در مسیر حقوقی و قانونی هدفمند وقانونی قرار گیرد و اصناف آزادیهای مستقل خود را بدست آورند. تا زمانی که خانه سینما با همین اساسنامههای ناقص مدیریت میشود، امکان اصلاح شدن برای آن وجود نخواهد داشت.
در واقع اصرار به آمدن یک مدیر جوان در جلسات خصوصی اعضای خانه سینما که مقداری رویکرد اصولگرایانه داشته باشد، اشتباه است. این هم راهکاری است که اعضای بلند پایه خانه سینما اتخاذ کردهاند تا با همکاری کمیسیون فرهنگی مجلس، از افتادن در مسیر اصلاح اساسنامه و روشهای قانونی پرهیز کنند. مشکل اصلی خانه سینما این است که باید هویت حقوقی و قانونی خود را اصلاح کند.
بیشتر بخوانید:
بحران بزرگ خانه سینما با اساسنامه جدید/ دریافت بودجه از ارشاد و ثبت در وزارت کار!؟ +سند
اما در مورد نحوه تعامل وزارت ارشاد با خانه سینما و نقایص قانونی که در گزارش قبلی مشرق (اینجا) بدان اشاره شد این است که وزارت ارشاد با توجه به شیوه تعاملی خود، خانه سینما را نمیتواند به عنوان موسسه چندمنظوره در ذیل ساختارهای تعریف شده ثبتی خود به رسمیت بشناسد، حتی سوبسید (بودجهای) که خانه سینما از وزارت ارشاد دریافت میکند به عنوان موسسهای فرهنگی است که با عنوان غیرانتفاعی در اساسنامه خانه تعارضی جدی دارد.
چون سندیکا در شکل قانونی و هویتمند خود نباید بودجهای از هیچ نهاد دولتی دریافت کند، به این ترتیب خانه سینمایی در هر دولتی مجبور به تسلیم شدن در مقابل دولت خواهد بود. چون بودجه این نهاد را قطع خواهد کرد و خانه سینما بدون کمکها ی وزارت ارشاد نمیتواند خرج آب و برق خود را تامین کند.
خانه سینما در بهترین حالت بدون طی مسیرهای قانونی مجمعی است که صرفا در آن جمع میشوند که این مجمع میتواند در یک کافه و فرهنگسرا برگزار شود.
مجمع سندیکایی نباید بیش از ۵ الی ۶ مجموعه داشته باشد. چیزی که در آمریکا هم وجود دارد. به عنوان مثال در اصناف سندیکایی سینمایی آمریکا یک انجمن فیلمبرداران، انجمن فیلمنامه نویسان، انجمن بازیگران، انجمن تهیه کنندگان و انجمن کارگردانان وجود دارد و سایر زیرمجموعههای فنی ذیل این پنج صنف یا انجمن تعریف میشود. در صورتیکه هیچ سندیکای سینمایی در جهان به نام منشیان صحنه، کارکنان لابراتوار، فیلمسازان انیمیشن و به تفکیک کارگردانان مستند وجود ندارد.
تا خانه سینما منحل نشود، امکان اصلاح ساختاری وجود ندارد. ضمن اینکه اصناف شاید نسبت به انحلال فرضی و شکلگیری در ساختار دوباره معترض شوند و حوادث مشابه با آنچه در دولت دهم روی داد، تکرار شود اما واژه صنوف را بیهوده جا انداختند، از طرفی پیکره صنوف را که بررسی کنیم به یک محفل بیشتر شباهت دارد، حتی نمیتوان عبارت انجمن را به لحاظ ساختاری در مورد آن به کار برد.
صنوف یعنی سندیکا. متاسفانه این عبارت به دلیل کم دانشی رسانهها دائمابه کار برده میشود. صنف جایگاه حقوقی، قانونی و هویتی دارد.
بیشتر بخوانید:
چرا مدیرعامل خانه سینما از پاسخ به بیانیه ۲۰۰ امضایی سینماگران گریخت؟ /سید حسین شهرستانی: باید سینما از ورطه تمدنسوزی نجات بدهیم
سندیکا کاملا باید مستقل باشد، غیر سیاسی باشد. سوابق انتخاباتی و بیانیههای مکرر اخیر خانه سینما، موید این است که خانه همواره سیاسی بوده یا به عبارت بهتری سیاستباز بوده است. اگر خانه سینما سیاسی نیست بیانیههای مکرری که توسط اعضای مهم این صنف گردآوری میشود و منوچهر شاهسواری در برنامه «نقد سینما» مورخ ۲۴ آبان بدان اشاره کرد چه دلیلی میتواند داشته باشد!؟
بیانیههایی که در طول این سالها از جانب اصناف ذیل مجموعه خانه سینما صادر میشود عمدتا برای گرفتن امتیازهای مالی و قدرت است. در واقع همین بیانیههای جایگاه رئیس خانه سینما و رئیس هیات مدیره را ثبیت میکند که پادوی جریان تصمیمگیر و بزرگتری هستند.
در اساسنامه جدید خانه سینما به عنوان موسسه تعریف شده است.
عنوان موسسه بودن خانه سینما عامل بازدارندگی برای صنف شدن است، موسسه یعنی ذیل وزارت ارشاد، یعنی یک موسسه فرهنگی چند یا تک منظور و در این چهارچوب هر فعالیت صنفی غیرممکن است.
این یعنی نوع ثبت یعنی وزارت ارشاد بر خانه سینما، نظارت قانونی دارد، میتواند هر زمانی اراده کرد، مجوز موسسه را باطل کند. این بزرگترین اشکال عنوان موسسه است.
یک تشکل باید مستقل باشد اما وابسته نباشد. یعنی چنین ساختار معیوبی هم میتواند در وزارت صنعت برای فعالیتهای صنفی خودش را ثبت کند، هم وزارت ارشاد هم با اتاق بازرگانی تعاملاتی داشته باشد و این عنوان موسسه در مورد سندیکایی که محل تجمیع اصناف است قطعا در دولت های آینده با بن بستهای غیرقانونی مواجه خواهد شد.
آیا یک موسسه غیرانتفاعی میتواند ردیف بودجه دولتی داشته باشد؟ شتر، گاو پلنگ خانه سینما میتواند در ذیل موسسات ارشاد ثبت شود اما اصناف زیرمجموعهاش در وزارت کار و امور اجتماعی ثبت شوند؟
موسسه با تعریفی که در اساسنامه خانه سینما ثبت شده، مثل آموزشگاه باید درآمدزایی داشته باشد، و نباید یارانه به صورت مستقیم و سالیانه از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دریافت کند. سندیکای خانه سینما را چگونه میخواهند تعریف کنند؟ مدل آمریکایی با مبنای بازار آزاد یا مدل اروپایی وابسته به دولت.
اگر بخواهداز وزارت ارشاد اسپانسر بگیرد که مفهوم یارانه یا بودجه بسیار متفاوت است، میتواند مسیر مستقلی را برای خود تعریف کند. به عبارت دیگر سندیکا همایش، کنفرانس، سمینار، کنگره، فراخوان، گردهمایی، میتینگ، جشنواره، کنوانسیون و کارگاه داراست و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اسپانسر گزارههای ذکر شده از سوی خانه سینما میشود نه اینکه این موسسه اهداف وزارت ارشاد را پیش ببرد و یارانه سالیانه دریافت کند، این رویه در حفظ متدهای سندیکایی فلج کننده است و آنقدر دامنه دار شده که این خانه برای اعضایش مجبور شده برای کمک به اعضای دست به بنیاد مستضعفان شود. در واقع این خانه سینما به دلیل عدم میل به استقلال کاسه گدایی به دست گرفته و شان هنرمندان را به چالش کشیده است.
هیچگاه نقشه راه مستقل بودن نداشتند و بررسی نکردند برای مستقل بودن چه راههایی وجود دارد؟
مثل آکادمی خانه سینما در قالب جشن خانه سینما که میتواند از نهادهای مختلف کمک دریافت کند اما این کمک نباید در آرا داوران و جوایز آکادمی خانه سینما تاثیری بگذارد. در حالی که داوری جشن خانه سینما در اغلب موارد اسپانسرهای دولتی هدایت کردهاند. به هر حال ارگانهای مختلفی مشغول فیلمسازی در کشورمان هستند و هر کدام از این اسپانسرها میتوانند به جوایز خانه سینما جهت بدهند.
حلقه مدیران خانه سینما با نظارت وزارت ارشاد انتخاب میشود، جشنوارههایشان و آکادمیهایشان با نظارت ارگانهای مختلف هدایت میشود و سندیکا (خانه سینما) چون ناچار به تبادل اقتصادی و کمک گرفتن از ارگانهای دولتی است، ناچار به تعامل است و این مسئله در دراز مدت تبدیل به استثمار خانه سینما تبدیل میشود.
خانه سینما همواره باید مطیع باشد که این رویه با ساختار سندیکا بسیار متفاوت است و اطاعات ارگانی نباید به ساختاری تبدیل شود که ۵۰۰۰ نفر دیگر پادوی نهادهای وابسته شوند، شاید اعضای هنرمند راضی به این امر نباشند.
در ساختار واقعی سندیکایی، هیات مدیره هر سال انتخابات برگزار میکند و هر شش ماه باید گزارش عملکرد ارائه کنند. در سی و یک سال گذشته چنین رویکردی در ارائه گزارش از سوی خانه سینما وجود ندارد. هیات مدیره در این مجموعه باید با ارائه برنامه رای بیاورد و متاسفانه اغلب هیات مدیرهها و رئیس خانه سینما با لابی رای میآورد. منوچهر شاهسواری رئیس فعلی خانه سینما باجناق سید محمد بهشتی مدیر پیشین سینمای وزارت ارشاد خاتمی در دهه شصت است.
افرادی که برای حضور در جمع هیات مدیره انتخاب میشوند، یا هیات مدیره آن را به عنوان رئیس معرفی میکند باید طره اقتصادی برای خودکفایی اصناف و ساختار خانه سینما ارائه دهند و اعضا به بهترین برنامه راهبردی رای خواهند داد. سی سال چهرههای نزدیک به سید محمد بهشتی یا نزدیک شده طی فرآیندی مدیرعامل خانه سینما میشوند. نزدیکی یا عدم نزدیکی به سید محمد بهشتی ساختار این مجموعه را تبدیل به ساختاری رانتی تبدیل میکند، منتها این رانت بر اساس شکل رابطه با سید محمد بهشتی شکل میگیرد.
بیشتر بخوانید:
سیدضیا هاشمی: متاسفم که هیات مدیره خانه سینما صنوف را ترغیب به ثبت در وزارت کار کرد!
یکی از کارهای سندیکایی کارگزاری است، مثل کارگزاری بیمه و بانک. در واقع امکانات و نیرویی انسانی در اختیار دارند که میتوانند فعالیتهایی با امکانات و نیروی انسانی انجام بدهند. این روش میتواند برای سندیکا درآمدزاد باشد، فعالیت بدین معنا نیست که نیروها را بسیج کنند که تا چهرهای انتخاباتی را بیاورد.
در واقع هر سندیکایی که در مدل اروپایی رویکردی سیاسی اتخاذ کند توسط دولتهای مستقر تعطیل میشود. رابرت دنیرو از جانب خودش میتواند از یک بازیگر مخالف ترامپ حمایت کند و رئیس جمهور ایالات متحده را مورد هجمه قرار دهد، اما هیچگاه سندیکا در آمریکا چنین کاری انجام نمیدهد، چون سندیکاهای سینمایی و هنری در آمریکا عمدتا برنامههای راهبردی صد ساله دارند و تفاوت فعالیت سندیکایی سینمایی در آمریکا در مقایسه با فعالیتهای خانه سینما در ایران مقایسه یک هتل لوکس پنج ستاره با قهوهخانههای دورافتاده در نقاط دور کشورمان هستند.
در ماده ۳ اساسنامه میخوانیم: کمک به پیشرفت فرهنگ و هنر کشور از طریق تلاش در جهت حفظ و صیانت حقوق مادی و معنوی کارگزاران حرفه ای در امر تولید، توزیع و نمایش.
وقتی خانه سینما جایگاه خود را به عنوان پادوی وزارت کار یا وزارت ارشاد تعریف میکند یا پادوی سرمایهداران، به هیچکدام از موارد در اساسنامه خود نمیتواند ورود کند. یکی از مهمترین سرفصلها فعالیت مربوط به اصناف و سندیکا صیانت از حقوق اعضاست و یکی از سرفصلهای مهم ایجاد امنیت شغلی است. هیچ اثر سینمایی نباید در ایران تولید شود که عوامل آن غیرسندیکایی نباشد. در شرایط کنونی بسیاری از پروژه های سینمایی با عوامل بشدت خانوادگی، رفاقتی و دورهمی ساخته میشوند و خانه سینما نیز نمیتواند هیچ دخالتی در این رویه کند.
فرهاد توحیدی چند سال قبل در یک برنامه تلویزیونی، همزمان با پایان سی و دومین جشنواره فیلم فجر در میزگردی در ۲۳ اسفندماه ۱۳۹۲ در برنامه هفت، گفت هفتاد درصد از تولیدات نمایش داده شده در سی و دومین جشنواره فجر، با مشارکت اعضای غیر عضو ساخته شده است که کاملا طی دو مرحله نظارت به بخش مسابقه جشنواره فجر راه پیدا کرده است.
از زمان مطرح شده این مسئله خانه سینما چه کار بزرگی برای تنظیم مقررات صنفی در تعامل با وزارت ارشاد انجام داده است؟
واقعا چه کاری برای ایجاد امنیت شغلی عوامل سینما صورت پذیرفته است؟
وقتی در همین ماجرای اکران آنلاین فیلم خروج، طلا، حکایت دریا و کشتارگاه در فاصله کمتر از دو ساعت در شبکههای ماهوارهای نمایش داده میشود، خانه سینما در حمایت و صیانت آثار تولید شده توسط اعضایش چه کاری انجام داده است.
به جای این کار چند مستند را در خانه سینما نمایش میدهند و جلسه نقد و بررسی برگزار میکنند و این کار را به عنوان سمبلی از فعالیت سندیکایی جلوه میدهند.
خانه سینما در قالب سندیکا و محل تجمیع صنوف باید مسئولیت اجتماعی خاص و ویژه خود را داشته باشد. مسئولیت اجتماعی هیاتمدیره، اعضای آن، رئیس هیات مدیره و رئیس خانه سینما چیست؟ یکی از کارهای سندیکا تعریف مسئولیت اجتماعی است. در برنامههایی که میتوانند مصمر ثمر واقع شوند. آیا خانه سینما در جهت کمک به زلزلهزدگان و سیلزدگان برنامه مدونی داشته است؟ در مدرسه سازی مشارکت داشته است؟ لیست خدمات خانه سینما را با لیست خدمات یک صنف در آمریکا، انجمن کارگردانان، مقایسه کنیم. از خیرین کمکی دریافت کردند و به مردم نیازمند بدهند؟
امکان نمایش فیلم برای مناطق محروم ایجاد کردند که این کنش آسانترین خدماتی است که میتواند در قالب مسئولیت اجتماعی ارائه دهد. چون مشی تمامی انجمنها و سندیکاهای و اصناف سینمایی چیز غیر از این نیست. خانه سینما در شرایطی در خدمات رسانی درمانی به اعضایش درمانده عمل میکند میتواند در ذیل مقررات سندیکایی خدمات اجتماعی ارائه دهد؟
مشارکت در کلیه حضور شوراها
این مهمترین حفره اساسنامه است که میخواهد شبیه سندیکاهایی صنفی اروپایی باشد. اولا تمامی شوراهای صنفی باید در خانه سینما تجمیع شود. نباید به ارشاد مرتبط باشد. در اروپا درشوراهای صنفی، میان انجمن سینماداران و مدیران سینمایی جلسهای برگزار میشود، نظارت دولتی بر آن وجود ندارد. اگر خانه سینما حتی در اکران و نظم دهی آثار سینمایی مقاصد سیاسی خاصی را دنبال نمیکرد، این جلسات باید در خانه سینما برگزار شود. متاسفانه عدم استقلال سیاسی سبب میشود بخش عمدهای از شوراهای صنفی تحت نظارت وزارت ارشاد باشد و اگر دایره «اختیارات خانه سینما» افزایش کند، تصمیمات و جلسات اصناف پخش قطع به یقین به نفع مافیای سینمایی تمام میشود.
در جلساتی که هم در جلسات مختلف در وزارت ارشاد برگزار میشود، چه در شورای پروانه ساخت و نمایش، چه تصمیمات مرتبط با اکران نماینده خانه سینما نقش لابیگر در تصمیمات دولتی را دارد. این سازو کار و طراحی چگونه به یک صنف مستقل دولتی شباهت دارد؟ نباید رابطه مالک و مستاجری میان نماینده اصناف و خانه سینما و دولتها شکل گیرد، منتها مدیران صنف خانه سینما مستاجرانی هستند که به صاحبخانه خود التماس دعا دارند.
بررسی استاندارهای فن آوری
این یکی وظایف از سندیکای مستقل است و تشکل ناقص خانه سینما چگونه میتواند در قبال این بند، عملکرد شفافی داشته باشد. از قضا یکی از مسئولیتهای سندیکایی دقیقی است که در اساسنامه گنجانده شده است اما ترکیب ناقص سندیکایی فعلی، توان اجرای آنرا نخواهد داشت و در واقع بخشی از اشعار اساسنامهای خانه سینماست.
چون پیرو مقدمه ابتدایی سینما و وجوه صنفی، سینما در کشورمان صنعتی تعریف نشده است، باید در ذیل آن تربیت نیروی انسانی، ارتقا ادوات و تجهیزات، گسترش و بازرگانی سینما را با دنیا گسترش دهید. در حال حاضر «خانه سینما» رابطهاش با دنیا از چه طریقی صورت میپذیرد؟ آیا خانه سینما به عنوان یک صنف مستقل موفق شده یک اکران سراسری را برای تولید ایرانی در اروپا، آمریکا و خاورمیانه دشت کند؟ سینما یک حوزه تجارتی است، این سندیکا آیا توانسته سینمای ایران را در بازار جهانی ارتقاء دهد؟ اتاق بازرگانی مختص به صنعتگران است که کالاهای خود را صادرمیکند و رابطه خانه سینما با اتاق بازرگانی، محدود به کمکگیری مالی برای چند نفر خاص است.
کمک به ایجاد اطلاعاتی روزآمد
آمار اعضا را ندارد و اخیرا در ماجرای کمکهای شهرداری تبدیل به رسوایی شد و پس از دریافت کمکهای شهرداری سامانه سطح معیشیتی نشان داد، بدیهی ترین اتفاق یعنی جمعآوری آماری صورت نپذیرفته است.
صیانت از حیثیت و شان حرفهای
زمانی که رابرت دنیرو جایزه انجمن بازیگران آمریکا را دریافت کرد میگوید من سپاسگذارم از انجمن بازیگران. ممنونم برای ما امنیت شغلی ایجاد کردید و از هم صنفانش تشکر میکند. متاسفانه از سال ۱۳۶۸ خانه سینما نتوانسته امنیت شغلی را در حوزه بازیگران و سایر حوزه نمیتواند تامین کند. مسئله سندیکایی خانه سینمایی از جایی سیاسی میشود که در سیاستگذاری تنها مسئلهاش عدم پرداخت مالیات است. در صورتیکه سیکل مالیاتگیری از پردرآمدهای سینما در سایر نقاط جهان به صورت مستقیم و غیرمستقیم به صنف همان بازیگران اختصاص پیدا میکند تا افرادی که کارآیی خود را در این حوزه از دست دادهاند صاحب درآمد شوند.
اعضای موسسه تشکیل های اصناف در مراجع قانونی وزارت کار
موسسه یعنی ارشاد، اگر خانه سینما به شرکت تبدیل شد، آنوقت مراحل و تبادل همکاری به سایر نهادهای دیگر مربوط خواهد شد. ثبت خانه سینما و اصناف زیر مجموعه آن محدودیت قانونی بیشتری ایجاد میکند. در واقع خانه سینما تبدیل به تشکلی میشود که دو پدر خواهد داشت(وزارت کار و وزارت ارشاد) و مشروعیت هیچکدام از این پدران بر اعضا شناخته شده نخواهد بود و خانه سینما به فرزندی نامشروع تبدیل خواهد شد.
سندیکا به معنی واقعی نباید در وزارت کار ثبت شود. چون ماجرای کارفرما – پیمانکاری، مزد بده و مزدبگیر تعریف میشود که ساختارش با حوزه صنایع خلاق هم انطباقی نخواهد داشت. این فرآیند میتوان مشمول اصنافی شود که در زیر مجموعه یک شرکت کارمند هستند، با حقوق مشخص و حق بیمه مشخص.
در واقع ۵۰۰۰ عضو اصلی باید با مراجعه جمعی از وزارت ارشاد باید مطالبه کنند که اساسنامه خانه سینما به صورت بنیادین اصلاح شود و براساس گزارشی که پیش از این در مشرق منتشر شد، سازو کار و تعریف موسسات فرهنگی که هیات مدیره آن با انتخابات برگزیده میشود را در شورای عالی انقلاب فرهنگی تغییر دهند.
فعالیت در سینما پروژهای است و عاملان بر اساس محدوده زمانی تعیین شده کارفرما(تهیه کننده)، مشغول به فعالیت میشوند و این عدم انطباق با ساختار وزارت کار بیشتر هویدا میشود که با ساختار ساده کارگر- کارفرما تعریف شده است.
طی این مسیر اشتباه است، بنای مدریت سندیکایی شش ماهه است، اما افراد فعلی برنامه ریزی ۵ الی ده سال میکنند این رویه بسیار مضحک است و سمتها را طوری تقسیمبندی میکنند که چند سالی در این سمتها بمانند.
خانم معتمدآریا رئیس انجمن بازیگران است. وی از هر تریبون رسمی، به جای دفاع از حقوق بازیگران، دائما نمایشهای سیاسی آلترناتیو خود را به اجرا میگذارد. اساسا اعضای این صنف خانه سینما، با تحرکات سیاسی مخالف محبوب شده، نه فعالیت صنفی مستقل که ویژگی اقتصادی و معیشتی برایش داشته باشد.
اگر کار زیربنایی در مورد خانه سینما به لحاظ صنفی و قانونی انجام نمیشود و ساماندهی صنفی در میان مجادلات و گروههای مختلف باقی میماند به این دلیل است که برخی سیاسیون علاقهمند هستند که خانه سینما را زیر دیوار شکسته و اعوجاجات سیاسی نگاه دارند تا از آن انتفاع معنوی سیاسی ببرند. این دو دستگی در میان متن سینماگران از درون اتاقهای فکرهای سیاسی هدایت میشوند.
در واقع ۵۰۰۰ عضو اصلی باید با مراجعه جمعی از وزارت ارشاد باید مطالبه کنند که اساسنامه خانه سینما به صورت بنیادین اصلاح شود و براساس گزارشی که پیش از این در مشرق منتشر شد، سازو کار و تعریف موسسات فرهنگی که هیات مدیره آن با انتخابات برگزیده میشود را در شورای عالی انقلاب فرهنگی تغییر دهند.
نکته مهمتر این است که وقتی فردی در انتخابات هیات مدیره برگزیده شده و عضو اجرایی صنف است، نباید کار دیگری انجام بدهید. آقای اسعدیان در چند سالی که ریاست هیات مدیره خانه سینما را بر عهده داشته، فیلم ساخته، سریال ساخته و هم اکنون سریالی را در دست ساخت دارد. در خارج از کشور اگر اسعدیان در یکی از اصناف سینمایی آمریکای در انتخابات برگزیده شود، دیگر حق ندارد فعالیت دیگری انجام دهید و منوچهر شاهسواری باجناق سید محمد بهشتی میتواند با عنوان ابوالمشاغلترین فرد رکورد خود را در کتاب گینس ثبت کند. هیچ شورایی در این کشور نیست که شاهسواری عضو آن نباشد.
در نتیجه ناقص عمل کردن چرخههای صنفی، بهشت پولشویی را در سینما فراهم میکنند
طبق عرف سندیکایی اعضای هیات مدیره خانه سینما و اصناف فقط باید کار صنفی کنند و فعالیتهای خود را محدود به صنف کنند. با انتصابات منوچهر شاهسواری این شائبه تقویت میشود که سمت ریاست خانه سینما صرفا دستاویزی به عنوان سمت های مختلف دریافت کند.
فعالیت های صنفی نباید تحت الشعاع سایر مشاغل آن قرار بگیرد. جلسات متعدد با حناچی هم تا عضویت شاهسواری در اعضای شورای فرهنگی هنری برج میلاد ادامه پیدا کرد و کمک های شهردار تهران در چهارچوب مدیریت شاهسواری این گونه تقسیم شد؛ مثلا صنف کانون کارگردانان که اغلب شرایط مالی خوبی دارند، کمکهای معیشتی شهرداری را دریافت کردهاند از جمله مثلا خانم منیژه حکمت که نیازمند یک کیلو گوشت، یک کیلو مرغ و چند کیلوگرم برنج نیست، اما انجمن تدارکات که درآمدهای جانبی در سینما ندارد و مستحق این کمک بود، این بستههای معیشتی و حمایتی را دریافت نکرد. در دریافت این بستهها و نحوه توزیع آن افکار عمومی متوجه شدند، وضعیت معیشیت اهالی سینما چقدر دهشتناک است.
ادامه این هیات مدیره با این اساسنامه همچنان منزلت اهالی سینما را سطح پایین و نیازمند نشان میدهد. از سوی دیگر گران شدن پروژههای سینمایی و سریالی در شبکه نمایش خانگی در بهبود معشیت صنوف هیچ تاثیری نداشته است و فقط ستارهها و سلبریتیهای مطرح از آن بهرهمند میشوند و پولهای هنگفتی را دریافت میکنند و هیچ نظارتی بر این چرخه پولی نیست و از مالیات دادن هم فرار میکنند در نتیجه ناقص عمل کردن چرخههای صنفی، بهشت پولشویی را در سینما فراهم میکنند.