سرویس سیاست مشرق - انتخابات مجلس یازدهم با مشارکت بالایی برگزار نشد!
مقولهای که برخی از صاحبنظران معتقدند به سبب اعتراض کسانی از مردم به کارنامه ضعیف اعتدالیون و اصلاحطلبان در دولت، مجلس و شورای شهر بوده است.
کارنامهای که در رأس خود منجر به گرانی و ناکارآمدیهای وسیعی شده و مشکلاتی را برای مردم رقم زده است.
در این میان اما برخی محافل تحلیلی هم از این میگویند که علت کاهش مشارکت را باید در پروژه خاموش اصلاحطلبان برای تحریم انتخابات و ناامید کردن کسانی از مردم از صندوق رأی جستجو کرد. [۱]
پروژهای با این اسلوب که اصلاحطلبان از آنجا که قصد ایجاد "فتنه اقتصادی" به بهانه مشکلات را دارند باید کاری میکردند تا راههای استشفای مشکلات که مهمترین آن "صندوق رأی" است از دسترس مردم خارج شود و از همین رو پروژه تحریم انتخابات را در دستور کار گذاشتند. و بر این اساس با ناامیدن کردن کسانی از مردم از صندوق رأی، موجب کاهش مشارکت در انتخابات شدند.
*"مجرمان لذتجو" به دنبال تکرار جرم! / مجرمی که مجازات نشد...
اینکه کدامیک از این دو نظر صائبتر است بحث دیگریست اما نکته اینجاست که اصلاحطلبان بواسطه این رفتار شریرانه، هرگز مورد مؤاخذه و استنطاق قرار نگرفتند!
آنها با رفتار "عدم معرفی کاندیدا" عملا مرتکب "خروج از مردمسالاری" شدند و این رخداد در تمام کشورهای دنیا به مثابه خیانت انگاشته میشود و جرم آن هم چیزی جز اشدّ مجازات نیست.
ولی از آنجا که رفتار اصلاحطلبان در قبل و بعد از انتخابات؛ آنطور که باید از سوی خواص مورد رصد قرار نگرفت و نوعا کسی متوجه آن نشد؛ هم شاهد عملی شدن هدف اصلاحطلبان مبنی بر کاهش دادن مشارکت کسانی از مردم در انتخابات هستیم و هم فرار آنها از مؤاخذه را به نظاره نشستهایم.
و از نفحات دیگر این "عدم رصد" نیز آنست که چپها به مانند کسی که از جرم خود لذت برده؛ مشغول ادامه دادن تهدیدات خود علیه نظام هستند و برای مثال از این میگویند که تحریم را در انتخابات سال ۱۴۰۰ نیز تکرار و نظام را دچار چالش میکنیم [۲] و به "سیاست مشارکت کمتر، نتیجه مطمئنتر" میاندیشیم! [۳]
*ماجرای تحریم انتخابات دقیقا چه بود و چگونه رخ داد!؟ / حضور کارگزاران در انتخابات؛ قطرهای در برهوت تحریم
اما ماجرای تحریم انتخابات مجلس یازدهم چه بود و چپها چگونه مرتکب آن شدند!؟
شاید بتوان گفت جرقه اول این کار شریرانه را سعید حجاریان با طرح تئوری مشارکت مشروط زد. [۴]
معنی حرف او مشخص بود! شرکت میکنیم اما به این شرط که شورای نگهبان شروط ما در تأیید صلاحیتها را بپذیرد. به عبارت دیگر یعنی اینکه چهرههای پیر و مسئلهدار اصلاحطلب باید تأیید شوند و گرنه چپها در انتخابات شرکت نمیکنند!
مسئله اصلا غامض نبود. و از همین رو رجال اصلاحات یکان یکان به هواداری از آن پیوستند. و جالب آنکه حتی امضای لیدر اصلاحطلبان هم پای این تحریم قرار داشت اما کسی از آنها که باید متوجه ماجرا نشد. [۵]
و به مرور پژواک فرمان حجاریان بیشتر از سمت اردوگاه اصلاحات به گوش رسید تا اینکه رجال شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان که بعضا افراد معتدلی مثل عارف هم بین آنها وجود دارد نیز پای این کار شریرانه را امضا و در بیانیهای اعلام کرد که اصلاحطلبان لیستی در انتخابات مجلس یازدهم ندارند. [۶]
اگرچه در این میان برخی نحلهها مثل حزب کارگزاران با این تصمیم همراهی نکردند اما نکته آن بود که ستاد اصلی راهبری و فرماندهی اصلاحطلبان معتقد به این تصمیم بود و شرکت کارگزارانیها عملا به مثابه حضور اصلاحطلبان در انتخابات معنا نشد.
دقت شود که چپها تقلای مدام و البته موفقی را به خرج دادند که عملا هیچکس متوجه این رفتار شریرانه نشود.
آنها بر حضور در انتخابات تأکید میکردند و حتی کسی مثل محسن آرمین نیز در یک مصاحبه با اشاره به محافلی که نقشه تحریم انتخابات را رصد کرده بودند، از این گفت که تحریم خاموش را برای تهدید ما اصلاحطلبان گفتهاند! [۷]
اما چیزی که در عمل رخ میداد این بود که آنها با عدم معرفی کاندیدا به مردم اعلام میکردند که انتخابات را فاقد ارزش میدانند و هیچ گزینه قابل اعتمادی هم بین نامزدهای نمایندگی مجلس نیست.
و برای تحلیلگران بدیهی بود که این رفتارها از رمق انتخابات خواهد کاست و منجر به کاهش مشارکت کسانی از مردم میشود.
*نظر محسن هاشمی و بهزاد نبوی درباره تحریم انتخابات/ راهکارهایی برای کاهش تهدید علیه مردمسالاری دینی
به هر روی، نتیجه رفتار سوء و غیر دموکراتیک اصلاحطلبان در کاهش مشارکت کسانی از مردم متجلی شد و اکنون نیز شامل ادامه تهدیدات آنها علیه نظام اسلامی هستیم. +
جالب است که پس از انتخابات مجلس یازدهم، کسانی مثل بهزاد نبوی و محسن هاشمی، صراحتا اصلاحطلبان را بخاطر تحریم انتخابات شماتت کردند.
محسن هاشمی اخیراً در این باره گفته است: یک نظر در حوزه سیاست این است که اگر اصلاح طلبان میخواهند خود را به عنوان یکی از دو قطب سیاسی جامعه در حوزه رسمی تثبیت کنند، نباید حضور را به موفقیت گره بزنند و در انتخاباتی که احساس شکست میکنند، حضور نیابند یا آنکه شرایطی برای حضور بگذارند که قابل تحقق نیست. متاسفانه این وضعیت در انتخابات مجلس اتفاق افتاد و عملکرد شورای سیاستگذاری و برخی احزاب با نفوذ اصلاحطلب به گونهای بود که هم آرا را کاهش داد وهم پیام منفی به سیستم داد. [۸]
معالوصف اما این مسئله هنوز از جانب عدهای از خواص کشور رصد نشده و آنها متوجه نشدهاند که چطور در جریان انتخابات مجلس یازدهم بازی خوردند و یک پروژه بزرگ ضد امنیتی با نتیجه مشخص چگونه انجام شد!؟
این متوجه نشدن میرود تا موجب تکرار چالش در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰ نیز بشود و تهدیدات پیاپی رجال جریان چپ شاهدی بر همین مدعاست.
البته ملاک صحّت یک انتخابات، "قانون" است نه میزان مشارکت. اما توجه نکردن به قاعده بازی در دموکراسی هم گناهیست نابخشودنی!
در این باره پیشنهاد میشود که اولا بانیان تحریم انتخابات به محضر مردم معرفی شوند و تحت پیگردهای لازم قرار بگیرند و ثانیا مضارّ عدم مشارکت در انتخابات برای مردم تشریح شود تا همه بدانند عدم مشارکت در انتخابات چگونه میتواند سبب مزمن شدن مشکلات و جریتر شدن دشمنان مردم و نظام اسلامی شود.
***
1_mshrgh.ir/976402
2_mshrgh.ir/1095931
3_mshrgh.ir/1097636
4_https://www.tasnimnews.com/fa/news/1398/01/25/1988807
5_ mshrgh.ir/976402
6_ khabaronline.ir/news/1349227
7_ mshrgh.ir/1035158
8_ mshrgh.ir/1091200