سرویس جنگ نرم مشرق - گلوبال ریسرچ در یادداشتی به قلم پل آنتونوپلوس تحلیلگر مسائل ژئوپلیتیکی به پیامدهای احتمالی توافق ۲۵ ساله میان ایران و چین پرداخت و نوشت: «دو فرهنگ کهن آسیایی، دو شریک در بخشهای تجارت، اقتصاد، سیاست، فرهنگ و امنیت با چشماندازی مشابه و منافع متقابل دوجانبه و چندجانبه فراوان، یکدیگر را به عنوان شریک استراتژیک هم تلقی خواهند کرد.» اینها جملات آغازین سندی ۱۸ صفحهای است که توافقی چندین میلیارد دلاری بین چین و ایران را مورد تائید قرار میدهد، توافقی که آشکارا تحریمهای آمریکا علیه جمهوری اسلامی را زیر پا میگذارد.
مخاطبان گرامی، محتوا و ادعاهای مطرحشده در این گزارش، صرفاً جهت تحلیل و بررسی رویکردها و دیدگاههای اندیشکدههای غربی منتشر شده است و ادعاها و القائات احتمالی این مطالب هرگز مورد تأیید مشرق نیست.
بر اساس گزارش نیویورکتایمز، توافقی که این و چین پیشنویس آن را تهیه کردهاند، شراکتی اقتصادی و امنیتی است که امکان سرمایهگذاری چین در بخش بانکی، مخابرات، بنادر، راهآهن و دهها پروژه دیگر را فراهم کرده و «اقدامات دولت ترامپ در جهت منزوی کردن دولت ایران به خاطر بلندپروازیهای هستهای و نظامی آن را تضعیف میکند».
چین و ایران علیه یکجانبهگرایی آمریکا
این گزارش میافزاید: از دیدگاه تهران، چین و ایران شرکای استراتژیک دیرینی هستند که حالا با مخالفت با یکجانبهگرایی آمریکا در عرصه بینالمللی، استراتژی خود را تقویت میکنند. دو کشور در سال ۲۰۱۶ با شراکت استراتژیک موافقت کرده بودند، اما توافق اخیر به اقتصاد ایران این امکان را میدهد تا با این سیل سرمایهگذاریهای به شدت موردنیاز، وضعیتی شبهعادی پیدا کند.
به ادعای نیویورکتایمز، روابط نظامی دو کشور عبارتند از آموزش و رزمایشهای نظامی مشترک، تحقیق و توسعه مشترک تسلیحات و اشتراکگذاری اطلاعات به منظور مبارزه نابرابر با تروریسم، موارد مخدر و قاچاق انسان و جرائم برونمرزی.
توافق بین این دو کشور عملاً ضربهای بزرگ به سیاست تهاجمی دولت ترامپ در قبال ایران است. انتظار میرود که این توافق، تأمین نفت چین را برای ۲۵ سال آینده تضمین کند و این بدون تردید به نفع دو طرف خواهد بود، زیرا آمریکا قصد دارد صادرات نفت خام ایران را بطور کامل به صفر برساند تا این کشور به شدت دچار کمبود ارز خارجی شود.
این توافق، پیروزی بزرگی برای طرح کمربند و جاده خواهد بود، چرا که سرمایهگذاریهای جدید و عمده در ایران در حوزه حملونقل، راهآهن، بنادر، انرژی، صنعت، تجارت و خدمات، شبکه چین در منطقه را نیز بهبود خواهد بخشید. ایران نقطه تلاقی بین جنوب آسیا، آسیای مرکزی، قفقاز و خاورمیانه است و به همین دلیل، یکی از مهمترین کشورها در طرح کمربند و جاده به شمار میرود. توافق مذکور، تأمین نفت و گاز چین از مسیر خشکی را تضمین میکند و این، گزینه دیگری برای اجتناب از آبراهههای جنوب شرقی آسیاست، به خصوص در زمانی که خصومت بین چین و آمریکا در دریای چین جنوبی رو به افزایش است.
صفحه شطرنج بزرگ آسیای مرکزی
در این توافق آمده است که چین رقمی معادل ۴۰۰ میلیارد دلار در زیرساختهای ایران سرمایهگذاری خواهد کرد، از جمله بهسازی صنعت نفت ایران و ساخت یک راهآهن ۹۰۰ کیلومتری بین تهران و مشهد که دومین شهر بزرگ ایران و مرکزی زیارتی در نزدیکی مرزهای افغانستان و ترکمنستان است. این خط آهن نه تنها دو شهر مهم ایران را به هم متصل خواهد کرد، بلکه به دلیل اینکه در ورودی آسیای مرکزی واقع شده، دسترسی گستردهتر هر دو کشور چین و ایران را به آسیای مرکزی فراهم خواهد آورد.
زبیگنیف برژینسکی در کتاب خود با عنوان «صفحه شطرنج بزرگ»، آسیای مرکزی را مرکز قدرت جهانی دانسته و با اشاره غیرمستقیم به روسیه و چین، گفته است که ضرورت دارد هیچ قدرتی نتواند سلطه آمریکا در این منطقه را به چالش بکشد. اگر چیزی شبیه این رخ دهد، قدرت جهانی آمریکا رو به زوال خواهد رفت. هالفورد جان مکیندر در مقاله سال ۱۹۰۴ خود با عنوان «چرخش جغرافیایی تاریخ»، میگوید، هر کس بر «هارتلند» حکومت کند، بر جهان حکومت خواهد کرد. او «هارتلند» را به عنوان منطقه گسترده اوراسیا شامل سیبری و آسیای مرکزی تعریف میکند.
ایران دروازه مهم ورود به آسیای مرکزی
گلوبال ریسرچ در ادامه به جایگاه مهم و حساس ایران پرداخت و نوشت: ایران قطعاً دروازه مهم ورود به آسیای مرکزی است و سرمایهگذاری عظیم چین در جمهوری اسلامی نشان میدهد که برای کنترل این منطقه، اقدامات قدرتمندانهای را در دستور کار قرار داده است. بر اساس نظریههای برژینسکی و مکیندر، اگر چین به قدرت عمده بانفوذ در آسیای مرکزی تبدیل شود، اقدامات قدرتمندانهای برای کنترل کل منطقه و/یا جهان اتخاذ خواهد کرد. گرچه روسیه نیز قدرت دیگری است که نفوذ گستردهای در آسیای مرکزی دارد، اما رابطه آن با چین را میتوان در بهترین حالت مبتنی بر همکاری و در بدترین حالت، رقبای دوست در نظر گرفت. البته، هر دو سخت در تلاشند تا نفوذ آمریکا در منطقه را محدود کنند.
روسیه به لحاظ اقتصادی نمیتواند چین را در منطقه به چالش بکشد، اما به واسطه تاریخ طولانی کنترل منطقه توسط امپراتوری روسیه و اتحاد جماهیر شوروی، هنوز به دلایل تاریخی نفوذ گستردهای در آسیای مرکزی دارد. از جمله این دلایل تاریخی، حضور قابل توجه اقلیت روس در منطقه و زبان روسی است که به عنوان دومین زبان آسیای مرکزی شناخته میشود. گرچه روسیه با ایران تعامل دارد، اما از قابلیتهای لازم برای سرمایهگذاری صدها میلیارد دلاری در این کشور برخوردار نیست و این یعنی جمهوری اسلامی تحت نفوذ شدیدتر چین قرار خواهد گرفت و آمریکا نیز برای جلوگیری از آن کار چندانی نمیتواند انجام دهد.
سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در پاسخ به سؤالی در مورد این توافق نوشته است: «ایالات متحده همچنان بر شرکتهای چینی که به ایران کمک میکنند هزینه تحمیل خواهد کرد. دولت چین با فراهم کردن شرایط انجام فعالیتهای قابل تحریم شرکتهای چینی با ایران یا تشویق آنها به این کار، هدف اعلامشده خود را که ارتقای ثبات و صلح است، زیر سؤال میبرد».
چین خود را برای مقابله با جریمههای آمریکا آماده کرده است
در پایان این گزارش آمده است: به نظر میرسد که آمریکا شرکتهای چینی تعاملکننده با ایران را جریمه خواهد کرد، اما چین این مسئله را پیشبینی کرده است. باید دید پکن برای مقابله با چنین جریمههایی و جلوگیری از بدتر شدن روابط پرتنش آن با آمریکا چه برنامهای دارد، اما قطعاً خود را برای چنین سناریویی آماده کرده است. با وجود سخنان تند سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، بسیار بعید به نظر میرسد که واشنگتن بتواند به این توافق بسیار بزرگ پاسخی بدهد؛ توافقی که خون تازهای در رگهای اقتصاد و پول ملی تحت محاصره ایران جاری خواهد کرد. همچنین این توافق، دیگر کشورهای محتاط نسبت به تحریمهای آمریکا را نیز به تعامل دوباره با ایران تشویق میکند، چرا که میدانند از حمایت و پشتیبانی چین برخوردار خواهند بود.