سرویس جنگ نرم مشرق - اندیشکده پروژه امنیت آمریکا در گزارشی به ارزیابی تبعات و پیامدهای توافق راهبردی ایران و چین برای آمریکا پرداخت و عنوان کرد: در حال حاضر، ایران و چین در حل کار روی یک توافق رسمی ۲۵ ساله هستند که هدف آن، افزایش چشمگیر همکاری اقتصادی و نظامی بین دو کشور است. این شراکت پیامدهای امنیتی گستردهای را در خاورمیانه و سطح جهان به همراه خواهد داشت.
مخاطبان گرامی، محتوا و ادعاهای مطرحشده در این گزارش، صرفاً جهت تحلیل و بررسی رویکردها و دیدگاههای اندیشکدههای غربی منتشر شده است و ادعاها و القائات احتمالی این مطالب هرگز مورد تأیید مشرق نیست.
مزایای توافق راهبردی برای ایران و چین
این اندیشکده آمریکایی مینویسد: رئوس برنامههای شراکت دو کشور در یک سند پیشنویس ۱۸ صفحهای، بیان شده و انتظار میرود که طبق آن، چین رقمی حدود ۴۰۰ میلیارد دلار در اقتصاد ایران سرمایهگذاری کند. این کار از طریق بهبود زیرساختهایی مانند فرودگاهها، مترو، راهآهن، بخش بانکی و بنادر و در مجموع بیش از ۱۰۰ پروژه، انجام خواهد گرفت. همچنین این سند به برنامههایی برای پروژههای مشترک در خارج از ایران، به خصوص در سوریه و عراق نیز اشاره دارد. در مقابل، پیشبینی میشود که چین مقادیر قابل توجهی نفت از ایران دریافت کند. همچنین، توافق مذکور خواستار همکاری نظامی بیشتر بین دو کشور است. این همکاری شامل رزمایشهای مشترک، اشتراکگذاری اطلاعات، همکاری تحقیقاتی، هماهنگی در توسعه سلاح و آموزش مشترک خواهد بود.
چین از طریق این توافق نه تنها به منبع قابل اعتمادی از نفت دست خواهد یافت، بلکه جایگاه خود در خاورمیانه را نیز بطور قابل ملاحظهای تقویت خواهد کرد. به همین دلیل، این شراکت میتواند موازنه قدرت در منطقه را دچار تغییر کند. ایران مدتهاست که از اهمیت شراکت ایران و چین دفاع میکند، چرا که معتقد است توافق بین دو کشور عملاً میتواند قدرت آمریکا در منطقه را خنثی کند. اما چین تا این مقطع، چندان تمایلی برای تعهد کامل نشان نمیداد که احتمالاً به دلیل واکنش آمریکا و پیامدهای آن بود. حالا، با ادامه تنشها بین آمریکا و چین، به نظر میرسد که دیگر انگیزه قدرتمندی برای نادیده گرفتن این شراکت وجود ندارد.
واکنش ایرانیها
این اندیشکده آمریکایی بر این باور است: از نظر ایران، بزرگترین منفعت این توافق، بزرگترین نقطهضعف آن نیز هست. از آنجایی که ایران تقریباً با انزوای کامل بینالمللی دستوپنجه نرم میکند، توافق با چین برای اقتصاد آن به مثابه یک شریان حیاتی خواهد بود. گرچه، وضعیت اقتصادی وخیم ایران باعث شده در مذاکرات، مزیت کمتری نسبت به چین داشته باشد. به همین دلیل، واکنش ایرانیها به توافق به شدت متفاوت بوده است. با اینکه برخی از این توافق به عنوان بهترین راه برای پیشبرد مسائل کشور دفاع کردهاند، شاهد واکنشهای منفی نیز بوده است.
پیامدها برای آمریکا
با اینکه جزئیات توافق نهایی نشده و در نتیجه، میتواند دچار تغییر شود، اما هرگونه قراردادی بین ایران و چین میتواند پیامدهایی برای آمریکا به همراه داشته باشد. آمریکا بلافاصله پس از خروج از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، با راهاندازی کارزار اقتصادی فشار حداکثری، شروع به وضع مجدد تحریمها علیه ایران کرد. هدف این تحریمها، وادار کردن ایران به بازگشت به میز مذاکره برای رسیدن به توافقی جدید بود. توافقی که طیف گستردهتری از نگرانیها، از جمله موشکهای بالستیک و اقدامات بیثباتکننده ایران در منطقه را حلوفصل کند.
شراکت استراتژیک بین ایران و چین، احتمال توافق در آینده را بطور چشمگیری کاهش خواهد داد. چین با سرمایهگذاری در ایران و ایجاد بازاری برای نفت این کشور میتواند به ایران در دور زدن بخش عمدهای از تحریمها کمک کند. اگر نتوان تأثیر تحریمها را به عنوان مزیت مورد استفاده قرار داد، ممکن است وادار کردن رهبران ایران به هرگونه توافق هستهای برای آمریکا غیرممکن شود، چه رسد به توافقی که جدیتر و سختگیرانهتر باشد.
به علاوه، در مذاکراتی که به توافق برجام منجر شد، احتمالاً نفوذ چین در آوردن ایران به پای میز مذاکره عاملی کلیدی بود. با ارسال این پیام که ایران بازار جایگزینی برای مقابله با تحریمهای آمریکا و اروپا نخواهد یافت، چین و روسیه ارزشمند شدند. چین به دلیل سابقه تاریخی همکاری با ایران، توانست نقش میانجی را نیز در پیشبرد گفتگوهای دیپلماتیک ایفا کند. حالا با اتحاد مستحکمتر با ایران، احتمال اندکی وجود دارد که چین به نمایندگی از آمریکا، از نفوذ خود برای واداشتن ایران به توافق هستهای جدید استفاده کند.
شراکت راهبردی ایران و چین ابزار تحریمی آمریکا را بیاثر خواهد کرد
اندیشکده پروژه امنیت آمریکا در پایان خاطرنشان کرد: پیش از نهایی شدن این شراکت، باید پیشنویس آن به مجلس ایران تقدیم شود و توسط رهبران چین نیز به امضا برسد. اگر توافق بطور کامل محقق شود، ادامه بکارگیری تحریمها به عنوان اصلیترین ابزار سیاست خارجی علیه ایران احتمالاً به پیشبرد مؤثر اهداف آمریکا در منطقه منجر نخواهد شد. در مقابل، آمریکا باید با تهیه یک استراتژی متنوعتر به جای اتکای صِرف به اقدامات اقتصادی، نحوه دستیابی به اهداف کلیدی خود را مورد ارزیابی مجدد قرار دهد.