به گزارش مشرق، در ایام نورانی عید سعید غدیر خم قرار داریم. این روز به دلیل انتصاب امیرالمؤمنین علیهالسلام به خلافت عالم و آدم از سوی خداوند و ابلاغ پیامبر گرامی اسلام(ص) بهعنوان مهمترین عید مسلمانان بهخصوص پیروان اهلبیت عصمت و طهارت علیهمالسلام محسوب میشود. به همین مناسبت گفتوگویی را با احسان پوراسماعیل استادیار مؤسسه آموزش عالی آرمان رضوی ترتیب دادیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
* به نظر شما اهمیت عید سعید غدیر خم در چیست؟
با توجه به پایان یافتن دوران نبوّت و اعتقاد فریقین به مسأله مهم خاتمیّت، هر انسان آزاد اندیشی با بررسی اسلام و ادعای کاملترین دین، این پرسش در ذهنش نقش میبندد که برنامه این آیین که مدعی است تا آخرین روز دنیا باقی خواهد ماند، برای طی مسیر آینده چیست؟ از سویی در تعریف دین، روزگاری برای بشر بدون حجّتی از طرف خداوند نخواهد بود و از طرفی تعدد رهبران الهی از جلوه دین میکاهد، بنابراین بهترین برنامه، برای سعادت در روز عید غدیر توسط پیامبر صلیاللهعلیهوآله تبیین شد که سلسله امامت با امیرالمؤمنین علیهالسلام آغاز و به امام زمان(عج) با غیبتی طولانی ختم شود.
از این رو غدیر، ضامن بقای آینده دین است و سرنوشت نه تنها مسلمانان حاضر در آخرین حج پیامبر صلیاللهعلیهوآله بلکه سرنوشت همه انسانها دانسته یا ندانسته به پیام غدیر گره خورده است؛ پس غدیر تا ابدیت باقی خواهد ماند چون برنامهریز آن خداوند متعال و اجرا کنندهاش، پیامبری است که رسالتش برای همه عوالم است. بر همین اساس منافقان سه روز بعد از غدیر به سرعت وارد عمل میشوند تا رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را ترور کنند اما این ترور نافرجام بعد از 70 روز با اقدامی دیگر منجر به شهادت نبّی خدا میشود؛ بدین ترتیب غدیر را باید خنثیکننده توطئه دشمنان دین در آخرین روزهای عمر شریف پیامبر صلیاللهعلیهوآله دانست.
* چرا پیامبر صلیاللهعلیهوآله محل غدیر را برای معرفی جانشین خود برگزید؟
موقعیت استراتژیک غدیر در صحرای جحفه نشان دهنده مهندسی الهی در گزینش مکان تبلیغ غدیر است؛ در ابتدا آن چه مسلم است تبلیغ نبّی خدا صلیاللهعلیهوآله برای آخرین حج خویش است که تمام اندیشهها به ویژه اندیشه منافقان، متمرکز به انجام مناسک حج میشود؛ اما اقدام استثنایی پیامبر صلیاللهعلیهوآله در انتخاب محل تبلیغ، شوکی غیرقابل جبران به برنامهریزان مسیر انحرافی است؛ اگر این اتفاق در کنار یکی از اعمال حج شکل میگرفت یا حتی در کنار بیتالله الحرام در پایان حج، تأثیری چندانی نداشت.
اگر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به مناطق مختلف طی فراخوانی اعلام میکرد که همه از سایر بلاد برای معرفی رسمی جانشین خود بیایند، با سنگاندازی دشمنان اسلام به ویژه منافقان روبرو میشد؛ اما اجتماع عظیم حج بهانهای شد برای اعلان جانشینی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله تا بیرون از مکه در سرزمین جحفه بزرگترین اجتماع مردمی تاریخ انبیاء با ترکیب جمعیتی از بلاد مختلف شکل بگیرد و بینظیرترین معرفی، دربارۀ اوصیای انبیاء شکل بگیرد؛ اینجاست که امام باقر علیهالسلام در تحلیل خود از واقعه غدیر میفرماید:«لَمْ یُنَادَ بِشَیْءٍ مَا نُودِیَ بِالْوَلَایَةِ یَوْمَ الْغَدِیر» (شیخ کلینی، الکافی،ج 2، ص21) یعنی: هیچ حکمی مثل ولایت در روز غدیر اعلام نشده است.
* از نظر شما اهمیت غدیر در انتخاب زمان و مکان و ترکیب جمعیت برگزاری مراسم خلاصه میشود یا میتوان موارد دیگری از اهمیت آن را برشمرد؟
وقتی امری الهی شد، ابعاد مختلفی از حکمت در آن جریان مییابد که بشر با عقل محدود خود، تنها توان درک برخی از شاخصههای آن را دارد؛ جریان غدیر نیز از این قاعده مستثنی نیست، بنابراین جدای از خاص بودن مکان و زمان برگزاری مراسم غدیر ابعاد مختلف دیگری برای آن میتوان ترسیم کرد. به عنوان مثال بحث بیعت زبانی و عملی برای اولین بار به شکل عمومی در غدیر شکل گرفت؛ نکته مهم در بحث بیعت این است که پیامبر صلیاللهعلیهوآله بر یک امام بیعت نگرفت بلکه به امامت 12 امام تا قیامت بیعت گرفتند.
در خطبه غدیر آمده است: «و أمرنی الله عز و جل أن آخذ من ألسنتکم الإقرار بما عقد لعلی أمیر المؤمنین و من جاء بعده من الأئمة منی و منه علی ما أعلمتکم إن ذریتی عن صلبه فقولوا بأجمعکم إنا سامعون مطیعون راضون منقادون لما بلغته عن أمر ربی و أمر علی أمیر المؤمنین و من ولده من صلبه من الأئمة علی ذلک قلوبنا و أنفسنا و ألسنتنا و أبداننا علی ذلک نحیا و نموت و نبعث ألا نغیر و لا نبدل و لا نشک و لا نرتاب و لا نرجع عن عهد و لا میثاق و نعطی الله و نعطیک و نعطی علیا أمیر المؤمنین و ولده الأئمة الذین لهم ذکر من صلبه من الحسن و الحسین» وظیفه تبلیغ غدیر از نسلی به نسل دیگر در غدیر بر دوش مسلمانان نهاده شد«فلیبلغ الشاهد الغائب و الوالد الولد إلی یوم القیامة» آنچنان که اشاره شد، در غدیر موضوع هدایت و امامت بشر تا روز قیامت بر کل هستی تبیین شد نه فقط معرفی امیرالمؤمنین علیهالسلام، امام حسن و امام حسین علیهماالسلام به عنوان جانشینان امام علی علیهالسلام به شکل رسمی معرفی شدند و تنها وارث غدیر در روزگار ما، امام دوازدهم در 20 جمله در این خطبه به شکل رسمی معرفی شد، بنابراین امروز بیش از هر زمانی، خطبه غدیر در تاریخ حیات دین اسلام متبلور است.
* تفاوت اصلی شیعه و اهل تسنن در نگاه آنان به مسئله خلافت بعد از پیامبر چیست؟
در بینش اهل تسنن عصمت لازمه رهبری جامعه نیست و برای جانشین نبّی صلیاللهعلیهوآله، شأنی به مانند امیران و پادشاهان قائلاند؛ در حالی که شیعه بر اساس عقل و نقل، عصمت را نه تنها لازمه جانشینی پیامبر صلیاللهعلیهوآله میداند بلکه جایگاه اهلبیت علیهمالسلام را از همه مخلوقات و حتی انبیاء عظام الهی برتر میداند. خداوند، حضرت ابراهیم علیهالسلام را به کلماتی آزمود «وَ إِذِ ابْتَلی إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ» (بقره،124) در برابر این امتحانات که حضرت ابراهیم علیهالسلام آنها را به شایستگی، پیروزمندانه گذراند، خداوند او را به عنوان امام منصوب کرد؛ حضرت ابراهیم علیهالسلام درخواست کرد که این عهد به فرزندانش برسد، خداوند پاسخ داد: عهد امامت به کسانی که سابقه ظلم نداشته باشند، میرسد؛ در این آیه شریفه حداقل به چهار باور مهم شیعه در تمایز با سایر فرقهها اشاره شده است.
* به این چهار باور به طور خلاصه اشاره کنید؟
ابتدا باید دانست مقام امامت شورایی نیست و با بیعت مردم حاصل نمیشود، امری، الهی است چون میفرماید: «إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً» قرآن کریم تنها مجوزی که برای مشورت به امت داده در امور بشری است «وَ أَمْرُهُمْ شُوری بَیْنَهُمْ» (الشوری،38) امر الهی، باید توسط پروردگار عالم انتخاب شود. اینکه خداوند از امامت تعبیر به «عهدی» میکند؛ یعنی امامت یک پیمان الهی است و بشر حقی در انتخاب او ندارد «قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ» دوم اینکه امامت در بنیامیه و بنیعباس نیست، کسی که میخواهد به امامت برسد باید از ذریه حضرت ابراهیم علیهالسلام باشد.
سومین نکته این است که آیه، اشاره به بحث عصمت دارد و خداوند با صراحت به حضرت ابراهیم علیهالسلام بیان میکند آن فرزندانی را که مرتکب ظلم نمیشوند منصوب میکنم؛ بنابراین شرط امامت عدم ظلم است؛ در روایات ما یکی از مهمترین معانی ظلم، بتپرستی معرفی شده است؛ با اذعان همه دانشوران فریقین، در میان اهل مکه و مدینه فقط امام علی علیهالسلام سابقه بتپرستی را در پرونده اعمال خود ندارد. در قرآن کریم میخوانیم «وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ» (طلاق،1) بتپرستی، ظلم به نفس است که با مقام امامت جمع نمیشود، آیه تطهیر نیز جای هیچ شکی در این شاخصه شیعه باقی نمیگذارد «إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً» (احزاب، 33)
چهارم اینکه مقام امامت، فوق مقام نبوت است؛ چون حضرت ابراهیم علیهالسلام بعد از طی کردن مقام رسالت، نبوت و خُلّت به این جایگاه رسید. حضرت اسماعیل و حضرت اسحاق علیهماالسلام معجزه خداوند در سن سالخوردگیِ حضرت ابراهیم علیهالسلام بودند؛ قرآن کریم از زبان حضرت ابراهیم علیهالسلام میفرماید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی وَهَبَ لی عَلَی الْکِبَرِ إِسْماعیلَ وَ إِسْحاقَ إِنَّ رَبِّی لَسَمیعُ الدُّعاءِ (ابراهیم،39) پس اولاً مقام امامت با مقام نبوت و رسالت متقاوت است؛ ثانیاً مقام امامت بالاتر از مقام نبوت است و این همان دلیل قرآنی است که ما جایگاه امامان شیعه را از همه هستی بالاتر میدانیم.
به همین دلیل پیامبر صلیاللهعلیهوآله در خطبه غدیر در حقیقت یکی از اصول قرآنی را تشریح میکند و میفرماید: «معاشر الناس فضلوه فقد فضله الله و اقبلوه فقد نصبه الله» (طبرسی، الاحتجاج،ج 1،ص 60) یعنی: امیرالمؤمنین را از همه برتر بدانید که خدا او را برتر کرده است؛ امامت او را بپذیرید، چون خدا او را منصوب کرده است.