به گزارش مشرق، شامگاه سه شنبه ۱۴ مرداد (۴ آگوست ۲۰۲۰) انفجار بسیار شدیدی پایتخت لبنان را لرزاند که در نتیجه آن بیش از ۱۵۰ نفر کشته و بیش از ۶ هزار نفر دیگر هم زخمی و ۳۰۰ هزار بی خانمان شدند.
این انفجار در مخازن نگهداری مواد در سکوی شماره ۱۲ این بندر رخ داد و اطلاعات مدیر کل امنیت عمومی لبنان نشان داد که آنچه رخ داد انفجار مواد بسیار قابل اشتعال مانند نیترات بود که از چند سال پیش مصادره و در بخشی از این انبار نگهداری می شد.
بیشتر بخوانید:
فساد سازمانیافته در لبنان یا سلاح حزبالله
دلایل سفر هیات آمریکایی به بیروت چیست؟
۱۰ سال بیثباتی لیبی آینه عبرت لبنانیها درباره دخالت فرانسه
گزینه فرانسه، آمریکا و عربستان برای نخست وزیری لبنان چه کسی است؟
حدود یک هفته از این انفجار نگذشت که حسان دیاب نخست وزیر لبنان شامگاه دوشنبه ۱۰ آگوست(۲۰ مرداد) استعفای خود را تقدیم میشل عون رئیس جمهور این کشور کرد.
«مرتضی علی» تحلیلگر و روزنامه نگار لبنانی در گفتگو با خبرنگار بین الملل با اشاره به انفجار اخیر در بندر بیروت و مجموعه تحولات پس از آن از جمله سفر رئیس جمهور فرانسه به لبنان گفت: صرف نظر از اینکه انفجار یک حادثه بود یا عامل و مجری در پس آن نهفته است باید دید چه کسی از آن سود می برد و با استفاده از آن درصدد تحقق اهداف مورد نظرخود در لبنان است.
دولت جدید سپر بلا برای ورود به مرحله ای جدید در لبنان
وی در مورد این سوال که آیا جریان ۱۴ مارس از حادثه انفجار بندر بیروت به عنوان فرصتی برای حمله به دولت حسان دیاب، آن هم پس از آنکه فشارهای قبلی و فشارهای متحدان غربی برای مانع تراشی در مسیر برنامه های دولت به منظور حل مشکلات اقتصادی و مبارزه با فساد ناکام ماند؟، استفاده کرد؟، پاسخ داد: در مورد جریان ۱۴ مارس و سوء استفاده از حادثه بندر بیروت برای سرنگونی دولت، باید گفت نه فقط این جریان به دنبال این اقدام بود بلکه نکته دیگر اینکه تمام اعضای این جریان خودرایی را در پیش گرفته و در واقع این جریان از هم پاشیده شده است.
به عنوان مثال سمیر جعجع رئیس حزب نیروهای لبنانی برگزاری انتخابات زودهنگام را خواستار است و آن را گزینه مناسبی می داند در حالی که این گزینه برای سعد الحریری رهبر جریان المستقبل مناسب نیست از همین رو مشکل در این است که دولت حسان دیاب (پیش از استعفا) جایگاه مردمی خود را از دست داد و بر این اساس به نظر می رسد در موضوع انفجار بیروت سپر بلایی برای ورود به مرحله جدید باشد و فراموش نکنیم که سفر امانوئل ماکرون رئیس جمهور فرانسه به لبنان مستقیما به تشکیل دولت وحدت ملی و توافق بر برگزاری نشست اجتماعی و سیاسی جدید مشروط شد.
عقب نشینی از شرط تشکیل دولت بدون حضور حزب الله
این کارشناس سیاسی در خصوص عصبانیت توده بزرگی از لبنانی ها از اظهارات ماکرون در قبال لبنان به ویژه دعوت به تشکیل نظام جدید سیاسی و اینکه آیا فرانسه سودای بازیافتن استعمارگری خود در لبنان را از دروازه حمایت اقتصادی پس از انفجار بیروت در سر دارد؟ گفت: این سادگی است که سفر ماکرون به لبنان را بدون توجیه آمریکا بدانیم و یا اینکه تصور کنیم وی تنها به نمایندگی از فرانسه عازم لبنان شده، بلکه او همچنین به نمایندگی از آمریکا به لبنان آمده است به ویژه اینکه پس از سفر به لبنان با دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا تماس گرفت و با او در مورد راهکار مشخصی برای کمک به لبنان به توافق رسید.
با این توضیحات باید گفت که فرانسه به طور کلی خود را قیم لبنان و برخی در اینجا آن را"مادر دلسوز و مهربان" برای لبنان می دانند!، اما به دنبال یک طرحی واضح است به این ترتیب که نخست اینکه بدون تشکیل دولت وحدت ملی کمکی به لبنان نمی شود به این معنی که تمام اعضای دولت مزبور حامی فرانسه، آمریکا و سعودیها باشند و دوم اینکه ماکرون به طور مستقیم اعتراف کرد که حزب الله یکی از ساختارهای اصلی جامعه لبنان است و اظهار داشت " من احزاب شما را انتخاب نکردم بلکه شما و ملت لبنان احزاب را برگزیدید".
مرتضی علی در ادامه این مصاحبه اظهار داشت: چه بسا نشست خصوصی رئیس جمهور فرانسه با محمد رعد که شاید تنها دیدار خصوصی او در لبنان بود زیرا با نمایندگان مجلس به طور گروهی دیدار کرد نه اختصاصی، نشان دهنده قبول نمایندگی حزب الله و تسلیم در برابر آن و دست برداشتن از شرط تشکیل دولت بدون حضور حزب الله باشد.
این کارشناس سیاسی در مورد این سوال که با توجه به تلاش آمریکا و رژیم صهیونیستی برای فلج کردن اقتصاد لبنان به ویژه در چند ماه اخیر چقدر می توان این دو را در انفجار بیروت متهم کرد؟ البته در صورتی که تحقیقات نشان دهد که این حادثه اتفاقی نبوده است؟ گفت: اینکه حادثه بندر بیروت فقط یک حادثه بود همچنان به عنوان یکی از فرضیه های قوی مطرح است به ویژه اینکه نمی توان از نشانه های موجود در این انفجار سخن گفت چرا که بیشتر نشانه ها، سوخته است به این معنی که انفجار آنقدر قوی بود که موجب ذوب شدن ساختمان ها و تمام اشیاء موجود در این محل شد.
با در نظر گرفتن این مسائل باید گفت، سخت است که لبنانی ها تحقیقی را پیش ببرند که در آن نشان دهد این انفجار اتفاقی نبوده است؛ در هر حال تحقیقات بین المللی همه امور را در این خصوص بررسی می کند.
وی ادامه داد: لبنانی ها اکنون در دو مسیر حرکت می کنند:
اول: مشخص کردن اینکه چه کسی مسئول قرار دادن نیترات آمونیوم در بندر بیروت بود؟
دوم چه کسی این عملیات را اجرا کرد آیا انفجار یک حادثه بود یا عاملی داشت؟.
اگر این انفجار عاملی دارد می توان آن را از این نظر مورد تحلیل سیاسی قرار داد که چه کسی از انفجار سود می برد و آن را در راستای منافع و مقاصد سیاسی خود مورد بهره برداری قرار می دهد؟. بر این اساس فرض بر این است که کسی که از آن سود می برد آن را اجرایی کرده است، بنابراین به عنوان مثال می بینیم که دشمن اسرائیلی منتظر واکنش حزب الله در قبال به شهادت رسیدن یکی از رزمندگان خود در سوریه بود و این موضوع به دلیل اتفاق اخیر به تاخیر افتاد و این چیزی است که اولا دشمن اسرائیلی از آن استفاده کرد دوم اینکه موجب بی ثباتی هرچه بیشتر لبنان و افزایش تحریم و محاصره علیه آن شد.
به عبارت دیگر انفجار بندر بیروت یعنی اکنون بیروت بدون بندر است آن هم در حالی که ۹۰ درصد کالاهای وارداتی به لبنان از طریق این بندر صورت می گرفت.
با این تفاسیر باید پرسید چه کسی از این وضعیت بهره می برد به جز محور آمریکایی که لبنان را مورد تحریم قرار داده است؟.
بنابراین موضوع مهم در خصوص این حادثه صرف نظر از اینکه فقط یک حادثه باشد و یا کسی آن را به اجرا در آورده باشد، بازتاب های آن است. همانطور که گفته شد محور آمریکا به شکل خاص از این حادثه بهره می برد و دیدیم که چطور رئیس جمهور فرانسه به لبنان آمد و مورد استقبال قرار گرفت گویی نماینده عالی سازمان ملل برای لبنان است و شروط خود را نیز دیکته کرد.
این به این معنی است که امروز از رئیس جمهور لبنان نشنیدیم که در مورد لزوم برگزاری نشست سیاسی جدید صحبت کند بلکه این اقدام را از رئیس جمهور فرانسه شنیدیم و این نشان می دهد که سرمایه گذاری سیاسی از انفجار در بندر بیروت در جریان است.
بنابراین صرف نظر از اینکه چه کسی این حادثه را رقم زد، تحقیقات است که آن را مشخص می کند اما اینکه چه کسی از این فاجعه بهره برداری سیاسی می کند و فشار بر مقاومت را افزایش می دهد، محور آمریکایی اسرائیلی و البته در پس آن عربستان و امارات متحده عربی و غیره است.
این تحلیلگر و روزنامه نگار لبنانی در مورد اینکه چرا برخلاف اینکه فساد از سه دهه پیش یا دوره معروف به "دوره حریری" در لبنان ریشه دوانده است اما غرب و آمریکا در تلاش برای تبرئه جریان ۱۴ مارس و تشکیل دولت جدید به رهبری چهره های ارشد این جریان از جمله سعد الحریری هستند و می کوشند انگشت اتهام را به سمت حزب الله و متحدانش نشانه بروند با این علم که آنان فقط در دوره کوتاه اخیر در دولت حضور داشته اند؟، پاسخ داد: در واقع آنچه در لبنان جریان دارد عبارت است از چند دهه تراکم فسادی است که طرف های مختلف لبنانی مسئول آن هستند و در دولت مشارکت دارند.
اما در مورد حزب الله باید گفت که این حزب بعد از ترور رفیق الحریری در سال ۲۰۰۵ وارد دولت شد، بنابراین ما در مورد ۱۵ سال صحبت می کنیم که ما و حزب الله در قوه مجریه مشارکت داشتیم اما قبل از آن هیچ ربطی با آن نداریم از همین رو می توان گفت تمام طرف ها در فساد دست دارند یا اینکه چشم خود را به روی آن بستند.
بازی سیاسی علیه حسان دیاب
وی تاکید کرد: علاوه بر این نمی توان دولت (مستعفی) کنونی را مسئول این حادثه دانست، زیرا حسان دیاب نماینده توده و یا قشر بزرگی از لبنانی ها نیست و حتی حزب هم ندارد بلکه او نخست وزیر بدون حزب و یا حامی است از همین رو اینکه وی قربانی فساد تمام این سال ها باشد چه بسا بازی طرف های سیاسی لبنان برای تبرئه خود و آغازی دوباره در لبنان است.
این کارشناس سیاسی در توضیح این مطلب افزود: پس از استعفای سعد الحریری درخواست نخست وزیری مجدد او از سوی تمام لبنانی ها مطرح شد اما او بود که نپذیرفت. در آن زمان گفته می شد که لبنان مورد تحریم است و پول ندارد و تنگنای آن شدت خواهد یافت، اکنون پس از این انفجار چه بسا اوضاع تغییریافته و الحریری به نوعی متقاعد شده باشد که باید نخست وزیر باشد از همین رو تسهیلاتی نیز مطرح شد اما سرطان فساد همچنان در بدنه دولت لبنان باقی است و تا این لحظه روزنه امیدی برای چگونگی ریشه کنی آن دیده نمی شود.
وی تصریح کرد: چه بسا به دهه جدیدی برویم که همه چیز بار دیگر در آن از نو آغاز شود اما در سطح مردمی هیچ کس به اینکه بازخواست و یا بازپس گیری اموال غارت شده انجام شود و اینکه حتی فساد پایان یابد، باور ندارد از همین رو تلاش برای اتهام زنی به حزب الله یک تلاش رسانه ای برای تشدید تنگنا علیه آن است، با این تصور که حزب الله بر دولت سلطه دارد اما حزب الله اگر دولت را در اختیار داشت به عنوان مثال دولت دیاب که به نوعی مورد حمایت آن است، سقوط نمی کرد.
اکنون همه رخدادها حاکی از این است که حزب الله سلطه ای نداشته و ربطی به اتهام وارده به آن ندارد اما بهره برداری سیاسی و به حاشیه راندن حزب الله از سوی گروه خاصی همچنان ادامه دارد که این یک جنگ کاملا رسانه ای است که باید به نوعی با آن مقابله کرد.