به گزارش مشرق، شهید «سید جاوید موسوی» ۱۴_۱۳ ساله بود که برای مقابله با دشمنان افغانستان در زادگاه خود مزارشریف اسلحه به دست گرفت. بعد از چند سال به اجبار خاک وطن را ترک و به ایران نزد عمویش که در شهر ری ساکن بود مهاجرت کرد. در حمله طالبان به مزارشریف، طالبان شهر را به تصرف درآورد و قتل عام بزرگی رخ داد که در نتیجه آن تعدادی از اقوام سید جاوید به شهادت رسیدند، زنده ماندن برادران سید جاوید بیشباهت به معجزه نبود.
بعد از مهاجرت به ایران ازدواج کرد؛ و مدتی بعد دخترش «فاطمهکوثر» به دنیا آمد. همسرش تعریف میکند: «میدیدم چقدر فاطمهکوثر را دوست دارد با اینکه به خاطر فشار کاری کمرش درد میکرد، اما با علاقهای که به فاطمهکوثر داشت او را روی کمر خود سوار میکرد. روی خرید لباس و وسایلش خیلی حساس بود.»
با شنیدن خبر هجوم تکفیریها به سوریه او هم همراه با گروه فاطمیون داوطلب حضور در این کشور شد. همسرش میگوید: «اولین بار سال ۹۳ ماجرای حضورش را مطرح کرد. سریع واکنش منفی نشان دادم و مخالفت کردم، با خودم فکر کردم اگر برود و برنگردد چه باید بکنم. با اینکه خودم علاقه زیادی به حضرت زینب (س) دارم، ولی وابستگی من به سید جاوید باعث میشد اجازه ندهم به سوریه برود و، چون میدانستم علاقه زیادی به من و دخترمان دارد از این موضوع استفاده میکردم تا مانع رفتنش شوم. اما عشق بالاتر باعث شد از وابستگی و عشق زمینیاش بگذرد و به سوریه برود.»
مادر شهید روایت میکند: «یک شب آمد و گفت اجازه بده برای جنگ سوریه بروم، حالا که همسر و خواهر شهید هستی قشنگ است مادر شهید شوی. میخندید و این را میگفت. گفتم عمرت را در جنگ گذاشتی حالا که در ایران هستی مدتی نفس راحت بکش. گفت نمیتوانم، زمانی که حضرت زینب (س) را به اسارت بردند ما بچه شیعهها نبودیم حالا به غرور ما بر میخورد که حرم عمه جان زینب (س) خراب شود. به رسم اینکه قول بگیرد دستم را گرفت و همان فردا به پادگان رفت.»
همرزم شهید روایت میکند: «سید جاوید در عملیات «دخانیه» به شهادت رسید. چون منطقه کنار اتوبان دمشق و فرودگاه است از اهمیت ویژهای برخوردار است لذا عملیات اضطراری بود و سید جاوید هم بهعنوان نیروهای خط شکن در عملیات شرکت کرد. گروهی که سید جاوید در آن حضور داشت خط شکن بودند و وارد منطقه شدند. در هجومی که داشتند به کمین دشمن خوردند و سید جاوید به شهادت رسید و پیکرش ۱۶ روز زیر آفتاب ماند تا اینکه در عملیات بعدی پیکرش به عقب برگشت.»
همسر شهید میگوید: «چهار روز مانده به دهمین سالگرد ازدواجمان به سوریه اعزام شد و زمانی پیکرش برگشت که ۲۰ روز از شهادتش گذشته بود. وقتی در بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد تنها چهار شهید فاطمیون در بهشت زهرا (س) بودند و امروز در حدود ۱۵۰ شهید فاطمیون در قطعه ۵۰ بهشت زهرا به خاک سپرده شدهاند.»
وی ادامه میدهد: «اوایل شهادتش یک روز از گریه فاطمه کوثر از خواب بیدار شدم. خواب دیده بود من و او در خانه هستیم که پدرم با دو جعبه شیرینی به خانه آمد. هرچه تلاش کردم بخوابد اجازه نداد، گفت برویم بهشت زهرا (س). با خانواده بهشت زهرا (س) رفتیم. با همه سختیهایی که در این سالها داشتم جدا از تنهایی و نبودن همسر همیشه وقتی فکر میکنم اگر هزار بار به عقب برگردم با اینکه نمیتوانستم حتی یک هفته از او دور باشم باز این راه را انتخاب میکنم.»