به گزارش مشرق، محمود کریمی، مداح و مدیحهسرای مشهور اهل بیت احتمالاً حدس نمیزد که کاری که در دهه اول محرم امسال انجام داد به زودی به یک اتفاق تاریخساز در روایت رویکرد مردمی انقلاب بدل میشود. حرکت او و تعداد دیگری از مداحان که دل به دریای مردم زدند؛ هیئتهای پرطمطراق و پرطرفدارشان را رها کردند و برگزاری هیئتهای سیار و کوچک اما با بدنه مردم را انتخاب کردند؛ نمادی واقعی برای از حرکت نیفتادن چرخهای انقلاب است. انقلابی که همه بار محتوایی و مصداقیاش را از چیزی به نام «مردم» میگیرد.
بیشتر بخوانید:
روزگار آخرالزمانی امروز ایران؛ روزگار تجربه کردن اتفاقات و رویدادهایی است که فقط در کتابها و یادها؛ آنها را خواندهایم. دو سه سال اخیر یکی از عجیبترین دورههای تاریخی ایران است و تعدد اتفاقات؛ فرصت تمرکز بر روی آنها را کاهش داده است. پشت سر هم رخ میدهند و تحلیل یکی شروع نشده دیگری آغاز میشود.در میان همه اتفاقات اما چیزی به نام کرونا همه چیز را بهم میزند و مبدا تاریخ اجتماعی جدیدی در ایران میشود. همه شئون زندگی ایرانی به یکباره دچار دگرگونی میشود و تعاریف جدیدی از فرد و اجتماع در بدنه جامعه جاری میشود. چالش برخورد محرم با کرونا اما از همان ابتدای شیوع کرونا و به ویژه بعد از ماه رمضان پرماجرای امسال در ذهنها و دلها جاری است. در میان همه نگرانیها و ناامیدیها از به حاشیه رفتن مردم در جریانات اصلی انقلاب، از میان متحیران و سنتگرایان بیانعطاف به ناگهان جریانی که نزدیکترین نسبت را به مردم معمولی و بدنه جامعه دارد سر برمیآورد و یکی از مردمیترین مراسمهای آئینی تاریخ انقلاب امسال رقم میخورد.مردم خود به میدان میآیند و معادلات را تغییر میدهند.
در میان همه نگرانیها و ناامیدیها از به حاشیه رفتن مردم در جریانات اصلی انقلاب، از میان متحیران و سنتگرایان بیانعطاف به ناگهان جریانی که نزدیکترین نسبت را به مردم معمولی و بدنه جامعه دارد سر برمیآورد و یکی از مردمیترین مراسمهای آئینی تاریخ انقلاب امسال رقم میخورد.مردم خود به میدان میآیند و معادلات را تغییر میدهند تبارشناسی حضور جریانساز و تاریخساز مردم در تاریخ دهه اخیر به سال ۹۸ برمیگردد. ابتدای سال پیش سیلی مهیب استانهای غربی کشور را دربرمیگیرد و جامعه به یکباره در بحران فرو میرود چیزی در حدود یک سوم کشور درگیر مشکلات فزایندهای میشود زندگی تعدادی از ایرانیها ویران میشود و آب با بیرحمی تمام آدمها و خانهها را از سر راه خود برمیدارد. همه غافلگیر شدهاند و مدیریت فشل دولتی که سابقه عدم کارکرد به موقع و متناسبش؛ این اتفاقات را ترسناکتر نیز میکند تا به خودش بیاید مردم آواره شدهاند و خانه و زندگیشان را آبهای گلآلودی فرا گرفته است که خیال فرونشستن ندارند.
سیل در گلستان و بعدتر لرستان و خوزستان ملت ایران را به حرکت درمیآورد و حماسهای شگفت و باورنکردنی در میان مردمانی به وجود میآورد که زیر رگبار تندی از شماتت اجتماعیِ بیتوجهی به همنوع قرار دارند. با شروع اتفاقات دامنهدار تلخ ابتدای سال در شمال و غرب کشور فضای عمومی کشور به یکباره دگرگون میشود. ملت ایران از هر نقطه جغرافیایی کشور با دست پر یا خالی به یاری سیلزدگان میشتابند و آنچه باقی میماند برای همه آنهایی که دهه طلایی شصت را درک کردهاند یادآور همان روزهاست. جهاد مردمی برای کمکرسانی به آسیبدیدگان از سیل؛ حاوی نشانههای مهم و جدیدی برای اجتماع است. هیئتهای مذهبی؛ تشکلهای انقلابی؛ بسیج و دیگر سازمانهای مردمنهاد به پا میخیزند و نشان میدهند که نیاز به محاسبات جدیدی درباره گفتگو از حضور مردم در تاریخ انقلاب است.
گروههای جهادی؛ بسیجیها، روحانیون و تمام آرمانگرایی جوانی که سالهای سال زیر بار انبوه بی آرمانیهای دولتی و ساختاری به مرحله ناامیدی نزدیک شده بودند در حال نجات خودشان و انقلاب بودند. گروههای جهادی اولین پیشقراولان انقلاب هستند که به گلستان و لرستان و خوزستان میرسند در شرایط سخت و پیچیدهای که نهادهای دولتی و مسئولین در بهت غافلگیری و فشار همهجانبه فاجعه به سر میبرند مردم حاضر میشوند و ایران را نجات میدهند.
هنوز تبعات سیل تمام نشده که ویروسی که به زودی به لقب منحوس از سوی رهبر انقلاب مشهور میشود وارد ایران میشود و همه چیز را بهم میریزد. همه هراسیدهاند و به فاصله چند روز خیابانهای شهرها و شهرستانهای ایرانی خالی میشود. ویروس ناشناختهای که کمکم به کشتههای چند صدنفری در ایران منجر میشود اما روی دیگری هم دارد: شجاعت فرزندان انقلاب.
هنوز تبعات سیل تمام نشده که ویروسی که به زودی به لقب منحوس از سوی رهبر انقلاب مشهور میشود وارد ایران میشود و همه چیز را بهم میریزد. همه هراسیدهاند و به فاصله چند روز خیابانهای شهرها و شهرستانهای ایرانی خالی میشود. ویروس ناشناختهای که کمکم به کشتههای چند صدنفری در ایران منجر میشود اما روی دیگری هم دارد: شجاعت فرزندان انقلاب آنها همراه کادر درمان به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به مسائل بهداشتی و درمانی ورود پیدا میکنند. از تولید ماسک و توزیع مواد ضدعفونی کننده تا حضور طلاب و بسیجیها در بیمارستانها و کمک کردن به پرستارها نشانه وجه دیگری از شیوع ویروس کرونا در کشور است. در صف اول اما کادر درمان، پزشکان و پرستان مثل همیشه ایستادهاند. پزشکان و پرستاران ایرانی که در سالهای اخیر زیر فشار اجتماعی سوداندوزی و خطاهای پزشکی قرار گرفته بودند به یکباره برپا میخیزند و نشان میدهند که تعمیم تصویر حقهبازانه از معدودی از جامعه پزشکی به تمام آنها ناروا است و صحت ندارد. پزشکان و پرستاران در خط مقدم مقابله با این بیماری سخت قرار میگیرند. در حالی که خانوادههای آنها نگرانترین ایرانیهای این روزها هستند و در حالی که هر چند روز یک بار؛ خبر شهادت یکی از آنها به دلیل تلاش و پیگیری برای مداوای بیمارانشان منتشر میشود. روزگار طولانی رنج تازه آغاز شده است و پرستاران و پزشکان قصد عقب نشستن ندارند.
در همین روزهای کرونایی و معیشت سخت ایرانیها، سیل همدلی مردم ایران به یکدیگر با کمکرسانیهای معیشتی و هر نوع دیگری از کمکرسانی نیز شکل میگیرد. رهبر انقلاب از رزمایش کمک مومنانه و مواسات صحبت میکند و مردم بار دیگر نشان میدهند که قرار نیست تاریخ پرحماسه ایرانی را فراموش کنند. سیل کمکهای مردمی به مناطق محروم روانه میشود و مردمی که خود درگیر معیشتی سخت در سال پرتحریم کرونایی شدهاند؛ همدیگر را فراموش نمیکنند و به معنای واقعی کلمه به داد همدیگر میرسند.
این سنت حسنه ایرانی، البته پیش از این هم وجود داشته است؛ اما آنچه این روزها اتفاق میافتد شگفتانگیز است. باز کردن گرههای زندگی پرمشکل این روزهای هموطنان به دست یکدیگر با زمینهسازی و آماده کردن بستر توسط نهادهای رسمی، نشانه دیگر برای تحلیل تحولات این سالهای جامعه ایرانی است.
حالا در محرم امسال؛ آزمون بزرگی برای مداحان و مدیحه سرایان برقرار بود آزمونی که آنها با تعطیلی مجالسشان هم نمره قبولی را دریافت میکردند. اما آنهاٰ فرزندان قدیمی و جدید انقلاب راه دیگری انتخاب کردند. بازسازی هیئتهای ساده و کوچک محلی در شرایطی که ستاد کرونا هر چهل و هشت ساعت رأی خود را عوض میکرد انتخاب خلاقانه مداحان اهل بیت در تهران و بسیاری از شهرستانها بود تا نشانی باشد برای نادرستی استدلال آنهایی که ظرفیتهای مردمی انقلاب را پایان پذیرفته میدانستند. آنها مردم را انتخاب کردند و مردم هم کم نگذاشتند.
محمود کریمی پشت سر وانتی راه افتاد؛ بلندگو دست گرفت و کوچه به کوچه شهر را گشت و برای همه مردمی که امکان و فرصت رفتن به هیئات دیگر را نداشتند روضه خواند و با تکتک ساختمانهای شهر گریه کرد. مهدی رسولی، محمد پویانفر، مهدی سلحشور، میثم مطیعی و…؛ چند روز محرم را به روضه خوانی در خانههای کوچک پدران و مادران شهدا اختصاص دادند. در کوچههای تنگ و باریک دوباره موکتها و فرشها پهن شد و مداحها دوباره مقابل مخاطبانی نشستند که شیفته آنها نبودند و نوحههای معروفشان را حفظ نبودند. آنها روبروی مردم معمولی نشستند و کار سختی را آغاز کردند که شاید در مناسک مداحی برای یک مداح جوان تازهکار مناسب بود.
محرم امسال تصاویر اسطورهای زیادی دارد. مداح مشهوری که در تکیهای که کودکان با چادر مادرهایشان درست کردهاند نشسته است و با آنها سینه زنی میکند. مداح زانوزده ای مقابل یک مادر شهید که از او تقاضای شهادت میکند و مادر شهید به او میگوید شما باید بمانید تا آقا تنها نماند. مرد کهنسالی که تنهای تنها در خیابان منزلشان زنجیرزنی میکرد. حضور یک مداح مشهور در مناطق محروم و حاشیهای تهران. رهبری که برای احتیاط در حفظ سلامتی مردم؛ مراسمهای عزاداری بیتش را خالی از جمعیت برگزار میکند و در نهایت هیئتهای بزرگی که این بار خود مردم نظم و بهداشت آنها را تضمین کردند؛ خود مردم فضا را کنترل کردند و خود مردم هم ثمره یک محرم فراموش نشدنی را به دست آوردند.
رهبر انقلاب در انتهای یکی از سخنرانیهای تلویزیونی اخیر خود آرزو کرده بود که کاش یک آوینی بود و خیز مردمی مواسات و کمکهای مومنانه در ایام کرونا را روایت میکرد. اتفاقاتی که نیاز به یک آوینی دارند در حال زیادتر شدن است و رسانهها و تریبونها همچنان از مردم عقب هستند.