به گزارش مشرق، نشست نقد و بررسی کتاب «پیرامونی» با حضور علیرضا سلطانشاهی، نویسنده کتاب، سیدهادی برهانی و حسین جودوی در فرهنگسرای رسانه برگزار شد. مهمان ویژه این نشست، ناصر ابوشریف، نماینده جنبش جهاد اسلامی در فلسطین بود. او با حضور در فرهنگسرای رسانه نظارهگر نقد و بررسی کتابی با موضوع اسرائیل بود.
در ابتدای این نشست نقد و بررسی، علیرضا سلطانشاهی به معرفی کتاب خود پرداخت و گفت: کتاب «پیرامونی» توسط یوسی آلفر از افسران ارتش رژیم صهونیستی نوشته شده است. او قبل از این که نویسنده باشد، استراتژیست است و در حوزه عملیاتی برای پیشبرد اهداف اسرائیل تلاش زیادی کرده است. در عرصه دیپلماتیک و سیاسی نیز به عنوان مشاور در کنار دولتمردان صهونیست حضور داشته است. باید بگویم استراتژی یوسی آلفر در این کتاب دربرگیرنده طرح و برنامه صهیونیستها برای برقراری ارتباط با کشورهای غیرعرب منطقه و ایجاد اتحاد با آنان علیه کشورهای عرب منطقه است. از آنجا که رژیم صهونیستی توسط کشورهای عربی محاصره شده است، آنان به دنبال این هستند که با برقراری ارتباط با کشورهای پیرامون این کشورهای عربی فشار ناشی از محاصره و محدودیت کشورهای عربی را مهار کنند.
وی با معرفی استراتژی پیرامونی گفت: پایه اول استراتژی، براساس ارتباط با کشورهایی نظیر ایران، ترکیه و اتیوپی و البته اقلیتهای غیر عرب مانند کردها است. این استراتژی در ابتدای تاسیس رژیم صهونیستی مطرح شده و هدفش بقای این رژیم است. بسیاری از افراد معتقدند که استراتژی پیرامونی با وقوع انقلاب اسلامی به پایان میرسد چرا که ایران مهمترین پایه استراتژی پیرامونی در دوره پهلوی بوده است. در حدود سال ۱۳۷۶ نتیجه یکسال تحقیق خود درباره این استراتژی را در قالب مقالهای منتشر کردم. در آن زمان اطلاعات بسیار ناچیزی خارج از ایران درباره این موضوع وجود داشت و در ایران نیز تقریبا هیچ چیز وجود نداشت. بنابراین برای تهیه آن مقاله زحمات زیادی کشیده شد. در سال ۲۰۱۶ متوجه شدم که یوسی آلفر برای اولین بار اقدام به تالیف کتابی با این موضوع کرده است. برهمین اساس شروع به ترجمه این کتاب کردم و نتیجهاش آن چیزی است که میبینید. میتوان گفت تنها پروندهای که درباره استراتژی پیرامونی موجود است همین کتاب است.
او اضافه کرد: این کتاب دو بخش اصلی دارد؛ بخش اول آن تالیف بنده و بخش دوم ترجمه کتاب یوسی آلفر است. باید بگویم به این نتیجه رسیدم که استراتژی پیرامونی در حال احیاشدن است و نظر آلفر هم همین است. به همین دلیل، دو بخش کتاب از هماهنگی خوبی با یکدیگر برخوردار است.
در بخش دوم این برنامه، سیدهادی برهانی صحبت کرد. او گفت: به نظرم اگر نگاهی به مطالعات با موضوع اسرائیل در کشورمان بیندازیم، اهمیت این کتاب و این بحث بیشتر مشخص میشود. واقع این است که اسرائیل برای کشور ما دشمن درجه یک به شمار میرود و از خصومت او تاثیرات زیادی پذیرفتیم. برهمین اساس باید به چنین دشمنی که خصومت او تا حد زیادی تعیینکننده است، توجه ویژهای داشته باشیم و در درجه اول باید استراتژیها و برنامههای او مورد مطالعه قرار گیرد. بنابراین اگر خطر اسرائیل را درنظر بگیریم باید یکی از بهترین مطالعات درباره این رژیم را در کشور داشته باشیم. این موضوع در حالی است که تحقیقات کمی در این زمینه داریم. آقای سلطانشاهی اشاره کردند که تا سال ۱۳۷۶ هیچ کس درباره استراتژی پیرامونی چیزی نمیدانست و اطلاعاتی وجود نداشت. به نظرم یکی از نقاط ضعف ما این است که دانشمان نسبت به اسرائیل و سیاستهای او کم است.
وی اضافه کرد: به عنوان مثالی دیگر، زبان رسمی اسرائیل عبری است اما سوال من است که در کشورمان چند کارشناس، مسلط به این زبان هستند؟ این کمبودها نگرانکننده است و در عین حال اهمیت کار آقای سلطانشاهی را نشان میدهد. این کتاب با صبر و حوصله ترجمه شده و از این منظر از کیفیت بسیار خوبی برخوردار است.
سلطانشاهی در بخش دوم صحبتهای خود درخصوص چرایی کمبود اطلاعات درباره اسرائیل در کشور گفت: به نظرم علت کمبود اطلاعات در این زمینه این است که تعبدا قائل به نابودی اسرائیل هستیم نه تحقیقاً. برهمین اساس کسی درباره این موضوع مطالعه نمیکند در حالی که با تحقیق و پژوهش باید به این نتیجه برسیم که اسرائیل باید از بین برود. بعد از انقلاب اسلامی عمده فعالیتها درباره اسرائیل و فلسطین را دولت برعهده گرفت و آن نقشی که باید به دوش مردم قرار داده میشد، برداشته شد. به همین دلیل خیلیها از اسرائیل، شیوه شکلگیری و خطر آن بیاطلاعند. تا زمانی که مردم مستقیم درگیر آن نشوند و خطرش را احساس نکنند، اتفاقی رخ نخواهد داد.
وی خاطرنشان کرد: در یکی از بررسیهایی که داشتم به این نتیجه رسیدم که اکثر کتابهای منتشر شده درباره اسرائیل در ایران کتابهای ترجمه است. من مخالف ترجمه نیستم و معتقد برای تولید فکر در این حوزه حتما باید از آخرین دستاوردهای علمی و تحقیقی در این عرصه مطلع باشیم اما باید خودمان هم نظر و موضع داشته باشیم. جالب است بدانید بیش از ۵۰ درصد کتابهای ما در این حوزه ترجمه است و اکثرشان هم تحقیقات جدی ندارند. در حقیقت علم به روز این حوزه را در اختیار نداریم.
این پژوهشگر با اشاره به دو موضوع مهم در تحقیقات خود درباره اسرائیل گفت: در نتیجه تحقیقات من و آقای آلفر نکات مشترک زیادی وجود دارد که در این بین دو موضوع مهمتر است؛ مهاجرت و عادیسازی روابط. اسرائیلیها برای مشروعیتبخشی به حکومت صهیونیستی به دنبال عادیسازی روابطاند و این موضوع توسط دستگاههای سیاسی، رسانهای و ... قویا دنبال میشود. علاوه بر این در موضوع مهاجرت، بسیار تلاش میکنند که از ۱۴ میلیون یهودی در سراسر دنیا جمعیت زیادی را به اسرائیل بکشانند و اکنون بعد از این همه تلاشی که داشته است نتوانسته نصف جمعیت یهودیها را متمایل به مهاجرت به رژیم صهونیستی بکند.
سلطانشاهی در خصوص عادیسازی روابط اسرائیل و امارات توضیح داد و گفت: دقت داشته باشید که اسرائیل به تازگی با امارات ارتباط برقرار نکرده است بلکه اکنون این رابطه علنی شده است. کشورهای دیگری نظیر عمان، اردن، عربستان و قطر هم چنین رابطهای دارند اما جرات رسانهای کردنش را ندارند.
برهانی در پاسخ به سوالی درباره تغییر استراتژی اسرائیل در سالیان اخیر و ارتباط با کشورهای عربی گفت: تصور اسرائیل بر این بود که توسط کشورهای عربی محاصره شده و هیچ ظرفیتی برای دوستی با این کشورها وجود ندارد. در حقیقت فکر میکرد که اعراب دشمن اسرائیل هستند و اگر میخواهد نفس بکشد باید با قدرتهای غیرعرب منطقه ارتباط برقرار کند. به همین دلیل استراتژی پیرامونی مطرح شد و سراغ سه قدرت برتر ایران، ترکیه و اتیوپی رفتند. این موضوع ادامه داشت تا زمانی که انقلاب اسلامی در ایران و کمپ دیوید در مصر رخ داد. با این دو اتفاق، استراتژی پیرامونی فروریخت. ایران تبدیل به دشمن اسرائیل شد و قدرتمندترین کشور عربی که پایگاه مبارزه با اسرائیل بود تبدیل به دوست آن شد. آخرین تحول در منطقه این است که بعضی کشورهای عربی از جمله عربستان، امارات و بحرین خطر ایران را بیشتر از خطر اسرائیل میپندارند. فلذا معتقدند برای این که خطر ایران را خنثی کنیم یا باید درجه خصومت خود با اسرائیل را کاهش دهیم و یا ارتباط و همکاری با آن داشته باشیم. این مجموعه تحولات باعث شد که دشمنی اعراب با اسرائیل کمتر شده و اکنون بعضی از آنان با اسرائیل همکاری داشته باشند.
سلطانشاهی با اشاره به بخشی از تحقیقات خود گفت: موضوعیت ایران چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب برای اسرائیل از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. اسرائیل میخواست از ایران ویترینی درست کند و بگوید که اگر با کشوری ارتباط داشته باشیم میتوانیم اینگونه آن را آباد کنیم. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی موضوعیت ایران برای اسرائیل متفاوت بود که در این کتاب بدان اشاره شده است. برای مثال موضوع مک فارلن یکی از اتفاقاتی است که هنوز پروندهاش باز است و دربارهاش مینویسند. مقوله دیگر که برای اسرائیل مهم است، موضوع اصلاحگرایی در منطقه و اتفاقاتی است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در منطقه رخ داد که از آن جمله میتوان به بیداری اسلامی اشاره کرد.
وی ضافه کرد: جدیدترین موضوع هم اتمیشدن ایران است و اسرائیلیها بر سر آن بسیار حساسیت دارند. آلفر وقتی میخواهد درباره ایران حرف بزند میگوید ما با موضوعی به نام ایران مواجهیم که حاکمیتی دارد که کاملا مخالف ماست. او همچنین میگوید دولتمردانی را داریم که لزوما مثل حاکمیت فکر نمیکنند. همچنین به مردم اشاره میکند و آنان را به سه دسته تقسیم میکند. میگوید عدهای طرفدار حاکمیتاند و معتقدند اسرائیل باید از بین برود، عدهای بیتفاوتاند و کاری به این موضوع ندارند و عدهای هم مخالف این موضوعاند. او میگوید ما به عنوان استراتژیست برای هر کدام از این بخشها باید برنامههای جداگانهای داشته باشیم.