کتاب «فیلم، فیگور، فلسفه»

نویسنده هرکول پوآرو، شرلوک هلمز و دکتر واتسون را برای کشف رازِ یک قتل به ایران آورده. موقعیتی به ظاهر معمایی که یک سرنوشت کمدی پیدا می­کند. تعمیم همین ماجرا به اکثر فیلم­های ایرانی ثابت می­کند که...

به گزارش مشرق، کتاب «فیلم، فیگور، فلسفه» به نویسندگی نعمت‌الله سعیدی از جمله کتاب‌هایی است که تلاش کرده با نگاه شرقی و اسلامی، مبانی نقد فیلم و سینما را تبیین کند. سعیدی در کتابش، ابتدا به سراغ چیستی سینما در نگاه شرقی می‌رود، سپس به جامعه‌شناسی سینمای ایران می‌پردازد و پس از آن، وجوهی از نگاه شرقی و اسلامی در زیبایی‌شناسی سینما را ترسیم می‌کند. همچنین نمونه‌هایی از نقدهای سینمایی نویسنده هم در پیوست کتاب آمده که در واقع، نقش مطالعه موردی را در کتاب ایفا می‌کنند.

فاطمه سلیمانی ازندریانی که خود از نویسندگان پُرکار است در یادداشتی که در اختیار مشرق قرار داده است، نگاهی به این کتاب داشته که در ادامه می‌خوانید.

 یکی از افتخارات کتاب­خوان­ها و اهالی کتاب آشنایی با نویسنده­های معروف است. نه آشنایی و دوستی با خود نویسنده. آشنایی و مؤانست با کتاب­های نویسنده. نویسنده­هایی خارج از مرزها و آنهایی که در سال­های دور زندگی کرده­اند و کتاب­هایشان را شاید ده­ها سال پیش از تولد مخاطبین­شان تألیف کرده باشند. اما آیا برای همه‌ی کتاب­خوان­ها این امکان فراهم است که با همه­ نویسندگان دنیا آشنا شوند و همه کتاب­ها را بخوانند؟ قطعاً خیر. نه تنها همه­ آنها از جمله خوب و بد و متوسط بلکه امکان دسترسی به همه بهترین­ها هم نیست. حتی مطالعه‌ی همه کتاب­های وطنی هم ناممکن است.

گاهی مسائل اقتصادی مانع است و گاهی کمبود وقت. تنوع ژانر هم مسئله مهمی است. کتاب­خوان­ها معمولاً به یک یا چند ژانر خاص علاقه دارند و به سمت کتاب­های همان ژانر می­روند. به علاوه کتاب­های معروف و کتاب­هایی که خواندنشان به دلایل مختلف فراگیر می­شود. در هر صورت هر کتابی مخاطب خاص خودش را دارد. اما در این میان کتاب­های خوبی هم هستند که به هزار دلیل گمنام باقی می­مانند و حتی به دست مخاطب خودشان هم نمی­رسند. گاهی این کتاب­های گمنام، ارزش ادبی و هنری بالایی دارند اما متأسفانه آن­طور که باید معرفی و خوانده نمی­شوند. یافتن چنین کتابی شاید گاهی اوقات به شانس ربط داشته باشد. یا به کنجکاوی. یک کنجکاوی ساده که باعث کشف یک دنیای جدید می­شود.

برای شخص من با دیدن یک عکس در دنیای مجازی شروع شد. طرح جلد یک کتاب به نام «سکه تقدیر» با عکسِ مرحوم خسرو شکیبایی در لباس عشایری؛ یعنی گریمِ سریال «روزی روزگاری». یکی از بهترین سریال­هایی که در خاطرم مانده. بعد از بررسی دقیق­تر عکس و متن متوجه شدم که کتاب به تحلیل و بررسی این سریال پرداخته. به شدت برای خواندن کتاب کنجکاو شدم و کتاب را تهیه کردم و از سطر به سطر آن لذت بردم. در بین صفحه­های کتاب با اسم یک کتاب دیگر آشنا شدم؛ «فیلم، فیگور، فلسفه». اسم و مضمون این کتاب هم توجه­ام را جلب کرد. یک عکس از یک کتاب باعث شد تا من با یک نویسنده­ و پژوهشگر و منتقد سینما آشنا بشوم. «نعمت­الله سعیدی» نویسنده این دو کتاب و کتاب­های دیگر. او در دنیای فیلم و سینما دغدغه دینی و مذهبی دارد. «فیلم، فیگور، فلسفه» تأملی در زیبایی­شناسی دینی در سینما است. اولین فصل کتاب پاسخ به یک سؤال است: «سینما چیست؟» او این فصل را با یک حدیث آغاز کرده است. «امام سجاد(ع) در حدیثی شریف، پس از برشمردن حق زبان و گوش و ذکر حقوق مختلف آنها، وقتی به چشم می­رسند می­فرمایند"و حق چشم این است که آن را از چیزی که برای تو حلال نیست فروبندی و نگاه کردن با آن را وسیله­ عبرت قرار دهی..."»

در ادامه اضافه می­کند «سینما نیز هنری است دیدنی و قبل از هر چیز مربوط به چشم. البته همین اول بسم­الله نمی­خواهیم اصالت را به سینمای صامت بدهیم و صدا را فرع برای آن به شمار بیاوریم، اما به هر حال سینما هنری است که به تماشای آن می­روند نه شنیدنش.»

در ادامه، سینما را از دید فلسفه شرق و جامعه­شناسی غرب بررسی می­کند و از آنجایی که عبارتِ «صنعتِ سینما» متداول و مرسوم است به تفاوت­های صنعت و هنر می­پردازد. نکته اصلی و مهم در این کتاب، نگاه و تفکر دینی و نقدوبررسی پدیده­ای به نام سینما از نگاه دین است. اما به جامعه­شناسی و فلسفه غرب هم بی­توجه نیست. به علاوه، منتقدان به اصطلاح روشنفکر را هم نقد می­کند: «چرا فروید و یونگ نمی­خوانند؟ این حضرات که "معراج­السعاده" را امّل­بازی می­دانند، پس این تعاریف عجیب­‌و­غریبشان را از شخصیت و پرسوناژ و... از کجا آورده­اند؟ چرا هیچ­کدامشان نمی­دانند پایه­‌گذار نسبی­‌گرایی اخلاقی کانت بود یا دکارت؟ چرا تفکر و فهمیدن این­قدر در روزگار ما مهجور و غریب شده است؟»

نعمت­الله سعیدی در تعریف ژانر می­نویسد: «اصولاً ژانر چیزی نیست به جز تکرار مثال­های متعدد و مکرر برای یک کهن­الگو یا قصه» و در فصل­های پایانی بر اساس متن کتاب، یکی از نظریه­‌هایی که بر پایه ژانر بنا شده را رد می­کند؛ «ژرژ پولتی در سال ۱۸۶۸م کتاب نسبتاً کوچکی منتشر کرد، با عنوان "۳۶ وضعیت نمایشی". کتاب او در واقع بحث کامل‌تری بود از تقسیم­بندی ۳۶گانه گوتزی. ارسطو درام و نمایش را به چند دسته اصلی، از جمله حماسه، تراژدی، کمدی، فانتزی و... تقسیم کرد» نویسنده این کتاب بعد از ذکر این ۳۶وضعیت نمایشی با مثال­های متعدد (مثلاً سوره یوسف به عنوان احسن­القصص) و طرح مسائل منطقی و فلسفی این نظریه را رد کرده. «مسئله وقتی غامض می­شود که افرادی چون پولتی ادعا می­کنند" این ادعای قطعی که فقط ۳۶ وضعیت نمایشی(تراژیک) وجود دارد، دارای مزیتی منحصر به فرد است و آن، کشف این حقیقت است که در زندگی فقط ۳۶وضعیت عاطفی وجود دارد؛ یعنی ما تمام شور هستی را در ۳۶ وضعیت عاطفی می­یابیم.

در این وضعیت­ها، فرازوفرود بی­وقفه­ای وجود دارد که مانند امواج، دریای تاریخ انسانی را تشکیل می­دهند. این فرازونشیب­ها در واقع عین عنصر تاریخ است، زیرا عنصر بشر را خواه در سایه­های جنگل­های آفریقا، خواه در دوران­های نبرد تن­به­تن انسان با حیوانات وحشی در کوه­ها و جنگل­ها، خواه در زیر نور چراغ­­های شهر و خواه در آینده­های بی­نهایت دور می­سازد، ما با همین ۳۶ وضعیت عاطفی (نه بیشتر) ساز و کار عالم هستی را نه فقط رنگ‌آمیزی بلکه درک می­کنیم..." این تعمیم­های جسورانه، این نتیجه­گیری­های شتاب‌زده و سطحی و آن طعنه و کنایه ریشخندآمیز، انتهایی است که ما را در پذیرش این آش شله­قلمکار که جدول مندلیف نمایشی نام دارد به تردید جدی می­اندازد.»

یکی از جالب­ترین و مهم­ترین فصل­های کتاب فصلی است که  داستان­های جنایی-معمایی غربی را با داستان­های جنایی پلیسی ایرانی مقایسه کرده است. نویسنده هرکول پوآرو، شرلوک هلمز و دکتر واتسون را برای کشف رازِ یک قتل به ایران آورده. موقعیتی به ظاهر معمایی که یک سرنوشت کمدی پیدا می­کند. تعمیم همین ماجرا به اکثر فیلم­های ایرانی ثابت می­کند که اکثر فیلم­های سینمایی یک کپی ناشیانه از سینمای غرب است. (البته این موضوع نیاز با اثبات ندارد).

سینمای ما نیازمند پیوند با مذهب و سنت است. مذهب و سنت نه به معنای فیلم تاریخی یا فیلم بر اساس مناسک مذهبی، دین در بطن زندگی و جامعه. فیلمی که منتقد روشنفکرنما را هم به تحسین وا­دارد. فیلمی مثل « شیار ۱۴۳». اما چرا این فیلم مذهبی است؟ چون فقط مادر خانواده نماز می­خواند؟ یا برای اینکه... برای پاسخِ این سؤال باید به متن کتاب مراجعه کرد.

«فیلم فیگور فلسفه» ۱۹۹صفحه دارد اما شاید بشود چند برابر این تعداد صفحه درباره آن نوشت؛ که قطعاً از چهارچوب این یادداشت خارج است. بنابراین تنها راه، دعوت به مطالعه این کتاب است، حتی اگر به سینما علاقه ندارید.

بنابرین گزارش، علاقمندان جهت تهیه این کتاب، علاوه بر کتابفروشی‌ها می‌توانند به صفحات مجازی ناشر @raheyarpub یا سایت Ammaryar.ir مراجعه کنند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس