سرویس سیاست مشرق - روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
**********
برخاسته از ارادت
حسین شریعتمداری در کیهان نوشت:
چند سال قبل درپی آن بودم که نکتهای را با یکی از عالمان بزرگ دینی در میان بگذارم و خطری را که احساس میکردم در کمین است به محضر ایشان یادآوری کنم. اما، هشدار از جانب این حقیر به فقیهی وارسته و عالمی برجسته شرط ادب نبود. در این اندیشه بودم که به لطف خدای مهربان داستانی به ذهنم خطور کرد. آن داستان را مقدمه یادداشتی کردم که امروز در بیان نکته دیگری از همان دست تکرارش میکنم؛
«در سوره مبارکه «نمل» به ماجرای هُدهُد و خبری که برای حضرت سلیمان(ع) آورده بود، اشاره شده است. در کلام خدا آمده است که وقتی سلیمان(ع) در میان پرندگانی که با او بودند، هدهد را ندید، برآشفت و گفت: «مَا لِیَ لَا أَرَی الْهُدْهُدَ أَمْ کَانَ مِنَ الْغَائِبِینَ- هدهد کجاست که نمیبینمش؟ آیا از غیبتکنندگان است»؟ اما انتظارش به درازا نکشید که هدهد از راه رسید و گفت: «أَحَطْتُ بِما لَمْ تُحِطْ بِهِ وَ جِئْتُکَ مِنْ سَبَاءٍ بِنَبَاءٍ یَقِین- از چیزی آگاهی یافتهام که تو از آن آگاه نشدهای و برای تو از «سبا» گزارشی مهم و درست آوردهام». هدهد فقط یک پرنده بود و بدیهی است که جایگاه و منزلتش با سلیمان نبی علیهالسلام حتی قابل مقایسه هم نبود. اما، برای سلیمان از «سبا» خبری آورده بود که سلیمان را با آن همه شوکت به آن دسترسی نبود». نگارنده نیز به اقتضای نوع کارم، در جریان مسائلی قرار میگیرم و نکاتی را میبینم که بعید نیست از نگاه برخی از بزرگان پنهان مانده باشد. مسائلی از این نوع، نه افرادی نظیر نگارنده را به بزرگی میرساند و نه از بزرگی بزرگان میکاهد. و اما؛
روز ۲۳ شهریور ماه، حضرت آیتالله سیستانی یکی از مراجع عالیقدر و فرهیخته شیعیان، خانم «جینین هینیس پلاسخارت» نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل متحد در عراق را در دفتر خود به حضور پذیرفتند و مواضع ارزشمند خویش در امور عراق را که حاکی از نگاه عالمانه و گرهگشای معظمله درباره مسائل جاری عراق بود با ایشان در میان گذاشتند. تاکید بر شفافیت و سلامت انتخابات پارلمانی پیشروی، ضرورت مبارزه جدی با فساد، اجتناب از گزیدهگرایی و تبعیض، مجازات عادلانه مفسدان در هر جایگاهی که قرار دارند، اعمال حاکمیت دولت و پرهیز از ایجاد قلمروها و مناطقی تحت عناوین مختلف و خارج از قوانین جاری کشور، مجازات عوامل ترورهای اخیر و...
حضرت آیتالله سیستانی (دام عزّه) در این دیدار از نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل خواستند که انتخابات پارلمانی عراق تحت نظارت نمایندگانی از سازمان ملل متحد انجام پذیرد! که با عرض پوزش باید به محضر ایشان عرضه داشت این درخواست اولاً؛ دون شأن و جایگاه برجسته و قابل احترام حضرت آیتالله سیستانی است. در واقع این سازمان ملل است که برای توجیه صلاحیت خود به تائید حضرت ایشان نیاز دارد و ثانیاً؛ با جایگاه و منزلت عراق به عنوان یک کشور مستقل که استقلال و آزادگی خود را با ایثارها، از خودگذشتگیها، خوندادنها و خوندل خوردنهای مردم شریف و مخصوصاً جوانان غیور آن سرزمین مقدس به دست آورده است، همخوانی ندارد. دعوت از سازمان ملل برای نظارت بر انتخابات یک کشور، اعلام ورشکستگی آن کشور، بدبینی به ملت و خوشبینی به بیگانگان است و بدیهی است که این دو مقوله از ساحتقدسی حضرت آیتالله سیستانی مرجع عالیقدر جهان تشیع به دور است.
امروزه کمترین تردیدی وجود ندارد که سازمان ملل برخلاف آنچه ادعا میکند، نه فقط در جهت تامین صلح جهانی حرکت نمیکند بلکه به صورت یک اهرم فشار، در اختیار قدرتهای زورگو، مخصوصاً آمریکا و متحدان غربی و عبری و عربی آن قرار دارد و تنها مروری گذرا بر عملکرد و مواضع این سازمان طی چند دهه اخیر به وضوح از این واقعیت تلخ حکایت میکند؛ سکوت سازمان ملل در مقابل جنایات رژیم صهیونیستی در فلسطین و حتی در مواردی تائید صریح این جنایات، نادیده گرفتن حمایت آشکار تسلیحاتی و مالی آمریکا و متحدانش از صدام در جنگ تحمیلی ۸ ساله، اشغال افغانستان و عراق از سوی آمریکا، کشتار مسلمانان در میانمار و کشمیر، چشم بستن بر جنایات عربستان در قتلعام زن و مرد و کودکان یمن و سکوت حمایتگرانه در قبال محاصره زمینی و دریایی و هوایی مردم مظلوم یمن و رها کردن آنها در چنگ بیماری و گرسنگی و... تسلیح و تامین مالی تروریستهای تکفیری توسط دولتهای جنایتکار آمریکا و اروپا و عربستان و امارات و... همین سازمان ملل که حضرت آیتالله از نماینده آن خواستار نظارت بر انتخابات پارلمانی عراق شدهاند، در مقابل فشار افکار عمومی مجبور شد دولت عربستان را در لیست جنایتکاران جنگی قرار بدهد ولی بلافاصله بعد از آن که آلسعود سازمان ملل را به قطع کمکهای مالی تهدید کرد، آقای دبیر کل با وقاحت و بیشرمی تمام، نظر خود را پس گرفت! سازمان ملل از کنار جنایت ترامپ در ترور سرداران بزرگ اسلام حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی مهندس که امنیت امروز مردم عراق و منطقه مدیون مجاهدتهای آنان است، بیتفاوت عبور کرد و حال آنکه مطابق قوانین تعریفشده سازمان ملل باید آمریکا را تحت ماده ۴۲ فصل هفت منشور این سازمان قرار داده و مجازات میکردند و دهها نمونه دیگر که در این مختصر نمیگنجد.
ما از بزرگانی چون حضرت آیتالله سیستانی تفسیر آیه ۶۰ از سوره مبارکه نساء را شنیده و به گوش دل سپردهایم که در آن خداوند متعال، مؤمنان را از پذیرش داوری طاغوت به شدت منع فرموده است؛ «أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحَاکَمُوا إِلَی الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ».
نگارنده با شناخت اجمالی ولی متقنی که از حضرت آیتالله سیستانی و هوشمندی آمیخته به حکمت معظمله دارد، به جد بر این باور است که در گزارش ملاقات ایشان با نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل اشتباهی رخ داده است و دفتر حضرت آیتالله در گزارش ملاقات بیدقتی کرده است و انتظار آن است که دفتر معظمله این بخش از گزارش ملاقات یادشده را تصحیح کند، چرا که حضرت ایشان یکی از مراجع عالیقدر تشیع و متعلق به جهان اسلام هستند. این انتظار نیز در میان است که جسارت نگارنده را به حساب علاقه و احترامی که برای ایشان قائل هستم بنویسند... و آخر دعوانا أَنِ الْحَمْدُ لِلهِ رَبِّ الْعالَمِین.
دفاع دیروز، دفاع امروز
علی ربیعی در ایران نوشت:
در هفته دفاع مقدس بهسر میبریم. این روزها یاد رشادتهای قــــهرمـــانان دفـــــاع مقدس هر روز تکرار میشود و بیشتر به دل مینشیند. حتی کرونا با همه نامهربانیها و فشار انزواگرایانه خود نتوانست یاد هفته دفـــاع مقــدس را از دل و جان ایرانیان کمرنگ کند و هرکس به ترتیبی از این هفته خاطرهای داشته و یاد آن را پاس میدارد. هفته دفاع مقدس و سخنان مدبرانه رهبری بهانهای شد تا به مسأله دفاع جامعه امروز در مقابل یکی از خشنترین جنگهای تاریخ معاصر بپردازم. مشکل اصلی ما این است که هیچیک از نخبگان سیاسی در سطوح مختلف بر این باور نیستند که در شرایط دفاعی به سر میبریم، به مراتب پیچیدهتر، سختتر، تلختر و سهمگینتر از دوران دفاع مقدس و جنگ تحمیلی رژیم صدام علیه ایران. آنها باور ندارند امروز ترامپ خشنتر و وحشیانهتر از صدام، جان و سلامت و معیشت و زندگی ایرانیان را در معرض خطر قرار داده است. اگر صدام میخواست خوزستان و خرمشهر و حتی به تعبیر خودش حداقل اروند را از ما بگیرد، امروز ترامپ قطعه قطعه و کوچک کردن ایران، شکست روح و هویت ملی جامعه ایران را هدف قرار داده است. آن روزها، رژیم صدام، قرارداد الجزایر را جلوی دوربینها پاره کرد و امروز با همان تفکر، رژیم ترامپ این کار را با برجام انجام داد.
آن روزها رژیم صدام، شهرها و روستاهای ما را به ویرانی تهدید میکرد و امروز رژیم ترامپ، مراکز فرهنگی و تمدنی ما را به نابودی تهدید میکند. آن روزها رژیم صدام، مردم ما را به زیر بمباران موشک و بمب گرفته بود و امروز رژیم ترامپ با بمباران تحریم و ترور اقتصادی، سلامت، زندگی، معیشت و جان مردم را هدف گرفته و هر روزه با افزودن بر رنج مردم، امنیت جانی و روانی آنها را مورد حمله قرار میدهد، آن روزها بعد از شکست رژیم صدام، نایبان آنها انتقام این شکست را با ترور شهید صیاد شیرازی گرفتند و امروز رژیم ترامپ عقده شکست خود در حمایت از داعش را با ترور شهید سلیمانی، این سرباز وطن گشود. تاریخ خود را تکرار کرده و پایان و سرانجام این شرارت هم محکوم به تکرار همان تاریخ است. آن روزها جبهه؛ خرمشهر، هویزه، قصرشیرین، بانه و مریوان بود و امروز جبهه؛ مقابله با تروریسم اقتصادی و جنگ اقتصادی است. هر جا تحریم است مقاومت در مقابل تحریم هم باید باشد. مقاومت یعنی جهش تولید؛ مقاومت همان چیزی بود که در شورای امنیت اتفاق افتاد یعنی تنهایی امریکا. اما متأسفانه امروز در داخل برخی به دلایل سیاسی و منافع کوتاهمدت حتی بسیاری از به کار بردن کلمه تحریم نیز گریزانند. گویی تحریم قرار است اسم رمز یک جناح یا علیه جناحی دیگر باشد. این موضوع مایه نگرانی بسیاری از دلسوزان انقلاب و ایران امروز است. من میبینم چگونه برخی به خاطر تحلیلهای غلط فکر میکنند سخن گفتن از جنگ اقتصادی ترامپ به معنای تأیید دولت است. اینان غافلند که غفلت از همین بیان دوره جنگی بودن و ضرورتهای دفاع در دوره فعلی، ما را به سمتی خواهد برد که توجیه دفاع برای مردم را مشکلتر میکند و این چیزی است که بدخواهان ما و ترامپ (اگر در مسند قدرت باقی بماند) میخواهند. هرچند فکر میکنم هر کسی در امریکا روی کار بیاید به راحتی سیاستهای ترامپ را کنار نخواهد گذاشت.
در این کارزار بیامان، به نظرم میرسد باید ابتدا درکی واحد در میان نخبگان سیاسی از الزامات دفاع این روزها شکل بگیرد و در پس این درک، باید جامعه را همراه خود کنیم تا این باور همگانی ایجاد شود که ما در دفاعی از نوع دیگر دفاع مقدس به سر میبریم و در این صورت، هر یک از اعضای جامعه خود را در یک شبکه دفاع در مقابل جنگ اقتصادی تعریف خواهند کرد. جامعه آن روزها، بمبها را میدید ولی به هیچوجه نظام و دولت را مقصر آن نمیدانست امروز هم باید با درکی واحد، همه نخبگان سیاسی طوری عمل کنند - به جای آنکه با نشستن روی درد و رنجهای ناشی از تحریم، برای مقاصد سیاسی، این و آن را مقصر جلوه دهند - که همین احساس در جامعه، پشتوانه مقابله با جنگ اقتصادی و عقب راندن متجاوزان تحریمگر شود.
دشمنان ما امروز همین ماهیت دفاعی انقلاب اسلامی و حاکمیت برخاسته از صندوق آرای ملت را در معرض تهدید خود قرار دادهاند. همان دشمنانی که دیروز در ایام جنگ تحمیلی واقعیت جنگافروزی صدام را نمیخواستند به رسمیت بشناسند امروز نیز به گونهای اتهامات نخنما و ابطال شده در فرآیند برجام را تکرار میکنند تا به این وسیله ماهیت جنگطلبانه و جنگ واقعاً موجود و هر روزه خود علیه زندگی، سلامت و کرامت ایرانیان را لاپوشانی کنند. امروز بزرگترین تحریفی که امریکا همپای تحریمهای ظالمانه خود به پیش میبرد آن است که ماهیت و تصویر دفاعی کشورمان را در معرض تحریف قرار داده و آن را به شکل یک نظام مهاجم برضد امنیت منطقهای و جهانی جلوه میدهد. سخنان رهبر معظم انقلاب در بیان سرشت عقلانی مدیریت دفاع مقدس در همه مراحل خود، فراتر از یک یادمان تاریخی سرشار از ملاحظات غنی راهبردی بود. رهبری در تحلیل نحوه فرماندهی عالی جنگ توسط امام خمینی(ره) فرمودند: «امام از همان ابتدا هم ابعاد و حجم واقعی جنگ را شناخت و هم اینکه «یک تشخیص اساسی و حیاتی امام داد و آن این بود که این مسأله مهم را فقط ملت ایران میتواند حل کند. این مسأله، صرفاً مسأله نیروهای مسلّح نیست.»
به تحلیل دقیق مقام معظم رهبری، آنچه که در فرآیند دفاع مقدس منجر به ناامیدی دشمن و بازپسگیری مناطق اشغالی شد در واقع همان ساختار شبکهای- مردمی مقاومت و رزم جهادی ملت ایران بود که نیروهای مسلح نیز در دل آن ساختار توانستند به وظایف ذاتی خود عمل کرده و بسی فراتر از آنچه که انتظار میرفت پیروزی را ارمغان ملت کنند. آیا میتوان با الهام از همان تجربه موفق، در یک جنگ تحمیلی دیگر که امریکا در قالب تحریمها به ملت ما تحمیل کرده، مدلسازی شبکهای را به شکلی دیگر و منطبق با شرایط روز دنیای معاصر به پیش برد و امریکا را به همان میزی که به قهر و خشونت و قلدری آن را به هم زده بازگرداند؟ مسأله دفاع در مقابل جنگ اقتصادی- تروریستی- معیشتی امریکا این است.
به عبارت روشنتر باید در فراسوی مرزبندیهای جداگر خودی و غیرخودی یا مخالف و غیرمخالف عمل کرد و در فراسوی ساختار مقابله تمرکزگرا و تک عنصری فضایی شبکهای-اجتماعی فراهم آورد که همه اقشار اجتماعی قطع نظر از تعلقهای هویتی یا سبکهای زیستی و سیاسی خود بتوانند جای خود را در دل این شبکه بیابند. عقلانیت در شیوه مدیریت و رهبری دوران دفاع مقدس کلام کلیدی مقام رهبری معظم در سخنرانی مذکور بود. وقتی فضا برای نقشآفرینی همه اقشار ملت و همه نخبگان و نمایندگان گرایشها و سبکهای زیستی گوناگون جامعه فراهم گردد آنگاه چنانکه در فرآیند دفاع مقدس دیدیم و رهبری هم به خوبی ابعادی از آن را در سخنرانی مذکور تشریح کردند، ابتکارها از در و دیوار و از کف جامعه خواهد جوشید و بالا خواهد آمد.
اگر تحریمهای ظالمانه امریکا نفس زندگی و سلامت و کرامت شهروندان کشورمان را به آماج اصلی خود بدل کرده و اگر تحریمها بر مبنای یک هوشمندی عمیقاً شیطانی اعمال میشوند، هوش و عقلانیت معطوف به مقاومت نیز باید متناسب با جنس و ماهیت تهاجم دشمن تکامل یابد و در یک طراز عالیتر، عقلانیتها و تکنیکهای نوین حکمرانی را به کار بگیرد. با وام گرفتن از تعبیر تحلیلی مقام معظم رهبری میتوانم بگویم که همچون دوران دفاع مقدس، در مبارزه توأمان با تحریمها و با کرونا باید «حجم واقعی این کارزار را شناخت» {تعبیر رهبری معظم درباره شناخت امام از ماهیت جنگ}. نمیتوان بدون شناخت نحوه اعمال تحریمها و بدون شناخت تحریفهایی که همپای آن تحریمها به پیش میروند مقابله کارآمدی با آن جنگ شوم به عمل آورد. باید پذیرفت که نخبگان ما، جامعهشناسان، اقتصاددانها و بهطور کلی علوم انسانی ما در تولید شناخت پیرامون تحریمها کوتاهی کرده است. این علوم میتوانند تصویر درستی از کیفیت تهاجم معیشتی و تروریستی علیه سلامت و کرامت ایرانیان به دست دهند. گاهی ما دچار عجز از تحلیل میشویم و نمیتوانیم تصور دقیقی از حجم واقعی هجوم اهریمن تحریم به عرصههای زندگی شهروندان داشته باشیم و با شناخت سازوکارهای آن تهاجم شوم، راهبردهای مقابلهای خودمان را تنظیم کنیم. پیشروی خزنده تحریمها به شکل یک نوع براندازی خاموش برضد سطح سلامت جمعیت ایرانی به نوبه خود زمینه مساعدی برای ندیدن حجم تهاجم دشمن فراهم میسازد.
اگر ارتش متجاوز بعثی برخی نقاط پالایشگاهها، کارخانهها، بیمارستانها و مناطق را بمباران میکرد ماشین جنگی امریکا در قالب تحریمها به شکلی دیگر و در ابعادی به مراتب وسیعتر تلاش میکند همان تهاجم را برضد کل پالایشگاهها و کل صنعت نفت، نظام تجاری مالی، نظام بهداشتی و پزشکی اقتصادی کشورمان وارد کند. ما نمیتوانیم بدون ارائه یک شناخت دقیق و علمی درباره شیوه عملکرد تحریمگران در مقابل آن اقدام شوم مقاومت کارآمدی و کوبندهای به عمل آوریم. خوشبختانه حقوقدانها و وکلای پیروز این ملت در دادگاه لاهه و همچنین دستگاه دیپلماسی کشور در مجامع بینالمللی دو الگوی درخشان از نحوه شناخت از تحریمها و نحوه مقابله با آن به نمایش گذاشتند. در هر دو مورد، صورتبندی موضع نزاع به نحو خیلی روشن به دنیا نشان داد که جنگ معیشتی امریکا علیه ایران یک جنگ ضدحقوق بشری و جنگ یک ابرهویت مرگبار و استکباری علیه زندگی، معیشت، اقتصاد و کرامت ملتی است که میخواهد در این دنیا مثل همه کشورهای دیگر به حقوق مسلم معیشتی خود نائل گردد و همچون یک عضو، برابر حقوق جامعه جهانی از حق دسترسی به نظام مالی- تجارتی جهانی بهرهمند باشد.
امروز دولت در کانون مبارزه با جنگ اقتصادی قرار گرفته است و در جبههای به گستره «دفاع از زندگی و معیشت مردم، افزایش توان تولید برای بقای اقتصادی، ایجاد همبستگی و مقاومت جامعه و مبارزه سیاسی و عرصه بینالملل» است. در این مرحله ما نیازمند درک مشترک از ماهیت این جنگ تحمیلی، الزامات دفاع در میان نخبگان سیاسی در همه ارکان نظام و سپس نخبگان فرهنگی و اجتماعی هستیم تا در یک برنامه منسجم شبکهای، ضمن توجیه مردم از شرایط دفاع، زمینه مشارکت همگان در این شبکه فراهم گردد. - متأسفانه آنچه که امروز از نزاعهای سیاسی شاهد هستیم جملات دلسرد کننده و اقدامات چالشساز برای اجماع و همدلی عمومی صرفاً بهخاطر رقابتهای سیاسی است - مسیر درست برگشت به شرایط جامعه در دفاع مقدس است.
جنگ داخلی در کمین آمریکا
امیرعلی ابوالفتح در خراسان نوشت:
تنها چهل روز به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سوم نوامبر مانده است و این انتخابات به سکانسهای حساس خود نزدیکتر میشود. در جدیدترین مورد، دونالد ترامپ ضمن تاکید مجدد مبنی بر بروز تقلب گسترده در انتخابات آینده آمریکا، پیش بینی کرد نتیجه انتخابات ریاست جمهوری توسط دیوان عالی فدرال این کشور تعیین شود. وی همچنین یک بار دیگر از اظهارنظر صریح درباره انتقال مسالمت آمیز قدرت پس از انتخابات سوم نوامبر سر باز زد. این سخنان از آن نظر اهمیت بیشتری یافته است که از بدو تاسیس ایالات متحده هیچ گاه موردی از معارضه با نتیجه قطعی و تایید شده انتخابات اتفاق نیفتاده و اساسا تسلیم به نتیجه قانونی انتخابات، هسته اصلی نظام دموکراتیک است.
سخنان ترامپ اما در حالی مطرح می شود که نظرسنجی ها نیز از برتری قابل توجه جو بایدن ، نامزد دموکرات ها در برابر دونالد ترامپ حکایت دارند. حتی اعلام شده که در برخی از ایالت هایی که برای سال ها حیاط خلوت جمهوری خواهان بوده است، مانند جورجیا و تگزاس، احتمال پیروزی نامزد دموکرات ها قوت گرفته است. در اغلب ایالت هایی که ترامپ با پیروزی در آنان در سال 2016 توانست رقیب دموکرات خود را شکست دهد نیز وضعیت جمهوری خواهان نگران کننده توصیف شده است.
با توجه به چنین وضعیتی، انتظار می رود ترامپ و حامیان وی، نتایج انتخابات را در بسیاری از ایالت ها و حوزههای رای گیری به چالش بکشند و شکایاتی را در دادگاه ها مطرح کنند. البته شکایت از نحوه برگزاری انتخابات و شمارش آرا در آمریکا، سابقه طولانی دارد. در سال 2000، این شکایت ها در ایالت فلوریدا به دیوان عالی فدرال آمریکا کشیده شد و سرانجام، با اتکا به برتری قضات محافظه کار در برابر قضات لیبرال، دیوان حکم به توقف بازشماری آرا در فلوریدا داد و بدین ترتیب، جورج دبلیو بوش جمهوری خواه به ریاست جمهوری رسید. ترامپ نیز از مدت ها پیش اعلام کرده است که در انتخابات شکست نخواهد خورد مگر به گفته وی دموکرات ها با انتخابات پستی، به شکل گسترده، تقلب کنند.
در مقابل نیز کاملا هریس، نامزد سمت معاونت ریاست جمهوری از حزب دموکرات نیز گفته است شکست دموکرات ها فقط در صورت دخالت مجدد روسیه در انتخابات آمریکا رخ خواهد داد. به عبارت دیگر، جمهوری خواهان و دموکرات ها قصد ندارند همچون دوره های قبلی انتخابات، نتایج آن و شکست احتمالی خود را بدون طرح دعوا در محاکم قضایی، بپذیرند. با این حال، سوال مهم تر این است که آیا رئیس جمهور فعلی آمریکا شکست احتمالی در انتخابات را خواهد پذیرفت و به شکل مسالمت آمیز قدرت را به رئیس جمهوری منتخب تحویل خواهد داد یا خیر.
ترامپ تاکنون به سوالات متعدد خبرنگاران در این باره پاسخ روشن نداده و هر بار گفته است که « باید ببینیم چه پیش می آید.» این اظهار نظرها، نگرانی هایی را حتی در داخل حزب جمهوری خواه ایجاد کرده است. مک کانل رهبر اکثریت جمهوری خواه سنا گفت برنده انتخابات نوامبر ، در ۲۰ ژانویه کاخ سفید را تحویل خواهد گرفت سناتور جمهوری خواه میت رامنی و نامزد شکست خورده در انتخابات ریاست جمهوری 2012 آمریکا نیز در واکنش به پاسخ های مبهم ترامپ، در توئیتی نوشت: اساسا دموکراسی، انتقال مسالمت آمیز قدرت است.
هر پیشنهادی مبنی بر این که یک رئیس جمهور ممکن است به این ضمانت نامه قانون اساسی احترام نگذارد، غیر قابل تصور و غیر قابل قبول است.دیروز نیز در پی امتناع ترامپ از تعهد به تحویل مسالمتآمیز قدرت در صورت شکست در انتخابات، مقامات ارشد پنتاگون (وزارت دفاع آمریکا) ابراز نگرانی کرده اند که در صورت ایجاد ناآرامیهای داخلی بعد از انتخابات، ترامپ ارتش را برای سرکوب وارد خیابانها کند. ژنرال «مارک میلی»، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا هم در پاسخ کتبی به سوالات اعضای مجلس نمایندگان که ماه گذشته منتشر شد، نوشت: من عمیقاً به اصل ارتش دارای شخصیت غیرسیاسی اعتقاد دارم. در صورت اختلاف درباره برخی از جنبههای انتخابات، دادگاهها و کنگره باید هر اختلافی را حل کنند و نه ارتش.
با این حال، ترامپ در سال های اخیر به کرات نشان داده است که از انجام اقدامات غیرقابل تصور و غیرقابل قبول نیز ابایی ندارد. در نگاه ترامپ هیچ احتمالی مبنی بر شکست خوردن او وجود ندارد، در واقع او وارد عرصه رقابت نشده، بلکه اساس کار او مبتنی بر پیروزی از هر طریق ممکن است.اگر با آرای مردمی پیروز شد که دیگر مشکلی وجود ندارد اما اگر در آرای الکترال بازنده باشد، مسئله به دیوان عالی آمریکا کشیده میشود؛ حتی او اگر توان داشته باشد، گزینه کودتای نظامی را هم در دستور کار قرار میدهد. شاید بدین جهت است که توماس فریدمن تحلیل گر ارشد نیویورک تایمز به سی ان ان می گوید:« آن چه اکنون در آمریکا می گذرد فراتر از حد تصور است و حزب جمهوری خواه به شکلی جدی برای جنگ داخلی تلاش می کند به گونه ای که در یک اقدام پیش دستانه مشروعیت انتخابات را در صورت باخت ترامپ زیر سوال برده و کانون توجهات را روی این نکته معطوف کرده است که تنها راه جلوگیری از این خطر، پیروزی ترامپ در انتخابات جدید ریاست جمهوری برای دوره دوم است»!
انتخابات آمریکا، بازگشت به برجام و شروط ایران
مرتضی مکی در آرمان نوشت:
اظهارنظرهایی که پیش از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری آمریکا هم از طرف آمریکا و هم از طرف ایران اعلام میشود در فضای رقابتهای انتخاباتی مطرح میشود و قطعا بعد از انتخابات و مشخص شدن نتیجه آن، با توجه به موقعیتی که دو طرف دارند، تصمیماتی اتخاذ خواهد شد. بههرحال جو بایدن در مواضعی که چندی پیش درخصوص روابط با ایران و برجام گرفت، پیششرطهایی مطرح کرد که چگونه به برجام برخواهد گشت و چگونه به دنبال احیای برجام است. قطعا ایران نیز خود را آماده میکند که اگر بایدن پیروز شد و آنها خواستند پیششرطهایی درخصوص بازگشت به برجام و احیای تعهدات ایران در برجام مطرح کنند، ایران هم پیششرطهایی دارد و اینگونه نیست که آمریکاییها بخواهند دست برتر در بازگشت به برجام داشته باشند و با پیششرطهایی که مطرح میکنند، ایران را در حالت انزوا و عقبنشینی در قبال آمریکا قرار دهند. درواقع سخنان نماینده ایران در سازمان ملل درخصوص پیششرطهای ایران از جهت انعکاسی که در آمریکا دارد، باید مورد توجه قرار بگیرد.
اما انتخابات ریاستجمهوری 2020 آمریکا همچون انتخابات 2016 با توجه به حضور ترامپ انتخابات متفاوتی است. چون رفتارها، مواضع و دیدگاههایی که طی چهار سال گذشته به اجرا گذاشته و در رقابت انتخاباتی سال 2016 مطرح کرد، بهگونهای بوده که پیش از این، به این شدت از سوی نامزدها حتی رئیسجمهور حاکم آمریکا دیده نشده که بخواهند در برابر نتیجه انتخابات ایستادگی کنند و سازوکار انتخاباتی و نحوه برگزاری انتخابات از سوی دو جناح دموکرات و جمهوریخواه به رسمیت شناخته میشد. حتی انتخابات سال 2000 که الگور پانصدهزار رای بیشتر آورده بود، در ایالت فلوریدا بهعنوان اصلیترین ایالت مورد مناقشه جمهوریخواهان و دموکراتها، اتهاماتی علیه جورج بوش و برادرش که شرایط و موقعیت لازم سیاهپوستان این ایالت را فراهم نکرده بودند که پای صندویهای رای بیایند، مطرح کرد و همین باعث پیروزی جمهوریخواهان در فلوریدا شد و عملا نتایج انتخابات به نفع جورج بوش رقم خورد ولی الگور، نامزد دموکراتها پس از سه هفته مناقشه و نهایتا با رای دیوان عالی آمریکا که جورج بوش را بهعنوان رئیسجمهور انتخاب کرد، این نتیجه را پذیرفت و به جورج بوش تبریک گفت!
اما در این دوره از انتخابات فضای بهشدت پرمناقشه و شکاف عمیقی در عرصه سیاسی آمریکا ایجاد شده که از یک طرف، دونالد ترامپ خود را پیروز قطعی انتخابات تصور و اعلام کرده نتیجهای غیر از این میتواند خلاف واقعیتهای سیاسی آمریکا باشد و از طرف دیگر، مواضع دموکراتها و شخص خانم کاملا هریس، نامزد معاونت ریاستجمهوری را داریم که اعلام کرده اگر دونالد ترامپ پیروز شود، به احتمال زیاد روسیه نقش موثری در پیروزی او خواهد داشت. درواقع پیشبینی وقایع آینده بسیار پیچیده و دشوار شده و لحن دو طرف در رقابتهای انتخاباتی، همانند لحن رقابتهای انتخاباتی سالهای پیش نیست و اگر با همین لحن انتخابات ریاستجمهوری آمریکا برگزار شود و دونالد ترامپ بخواهد همچنان بر مواضع خود پابرجا بماند، حتی اگر در انتخابات هم پیروز شود، با یک فضای سیاسی متفاوتی در آمریکا روبهرو خواهیم بود و این فضای متفاوت میتواند به صورت شورشها و ناآرامیهایی در بسیاری از ایالتهای آمریکا ظهور و بروز پیدا کند.
همه خسارت خروج امریکا از برجام یعنی چقدر؟!
غلامرضا صادقیان در جوان نوشت:
کمتر از دو ماه مانده تا انتخابات امریکا، فشارهای غرب بر ایران-همگی با مفهومسازی از برجام- هر روز با خبر تازهای به روز میشود.
پس از آنکه هفته پیش شش سناتور جمهوریخواه از ترامپ خواستند همه بخشهای مالی ایران را تحریم کند، خبر تازهای رسید که «۵۶ نماینده کنگره در نامهای به رئیسجمهور امریکا خواستار تحریم کل بخش مالی ایران شدند».
هرچند برخی تحلیلگران هرگونه تحریم جدید علیه ایران را حرکتی تبلیغاتی و اضافی میدانند و معتقدند که سقف تحریمها و سبد تحریمها پرشده است، اما برخی دیگر برای همین تحریمهای اضافی هم وجههای قائلند و معتقدند ایران میتوانست یا میتواند با تغییر رویکرد خود در قبال برجام، جلوی پیشروی غرب را بگیرد. اما نکته دقیقاً همین جاست که تحریمها و واکنشهای ما همگی درچارچوب برجام طرح میشود! امریکا با آنکه نه در برجام ماند و نه آن زمانی که اسماً بود، به آن عمل کرد و هیچ حسن نیتی پیرامون برجام نشان نداد، با استناد به برجام دوباره ماشه میکشد و تحریم جدید میآورد. اروپا هم همان کار امریکا را میکند، اما با حفظ ریاکاری و نیرنگبازیهای خود. دوستان برجامی ایران هم بعضاً الان به گونهای با یادآوری ماندن خودشان در برجام علیه تحریمهای جدید امریکا موضع میگیرند که هرگونه واکنش ایران برای خروج رسمی یا اسمی از برجام را با محدودیت مواجه میکنند. در چنین شرایطی آقای ظریف عبارت جدیدی به قصه پرغصه و پردامنه برجام اضافه میکند: «اگر امریکا میخواهد به توافق اتمی بازگردد باید خسارات وارده به ملت ایران را پرداخت کند».
با بررسی معنا و محتوای اظهارات آقای وزیر و توئیتهای ایشان درباره برجام در هفت سال اخیر، تغییرات و واژگونیهای اساسی در این اظهارات مشاهده میشود، ولی ما میدانیم که ایشان هنوز یک «باورمند به مذاکره» و «یک باورمند به برجام» هستند و اگر مانعی بر سر راه ایشان نبود، در همین شرایط جهان بیجلسه، جلسات مذاکره جدید را زنده میکردند، با آنکه همین امروز با یک جستوجوی ساده میتوان غیرقابل حل بودن «مسئله برجام» و به بنبست رسیدن آن را از زبان برخی مسئولان و بیشتر صاحبنظران دید و دریافت کرد. ایشان به خوبی میداند که «جبران همه خسارتهای خروج امریکا از برجام» به معنی پرداخت صدها میلیارد دلار به ایران نیست. جبران «برجام اجرا نشده» یعنی جبران همه خسارتهای تعلیق هستهای، یعنی جبران همه خسارتهای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی، یعنی جبران آسیبهای روانی تورم و افتادن کثیری از ملت در دامان فشار روحی و جسمی گرانی، یعنی جبران خسارت به چند نسل از فرزندان ایران زمین، یعنی جبران افول ارزش پول ملی، یعنی جبران برخی عقبافتادنها که رسیدن به خط اول رقابت جهانی را بسیار مشکل میکند، یعنی جبران شکستن کاریزمای ضد امپریالیستی ایران در نگاه ملتهای ستمدیده و آزادیخواه. آیا اگر بتوان همه این خسارتها را به عدد و رقم درآورد، اصلاً امریکا قادر به جبران آن هست؟!
البته که ملت ایران سرانجام از این تهدید یک فرصت برای عبور از بحران خواهد ساخت و راستقامت خواهد ایستاد، اما نه با جبران کردن امریکا یا بازگشت به میز مذاکره.
به نظر میرسد این چیزها را باید دولت و وزارت خارجه بهتر از هر کس ادراک کند، اما به امید جبران کردن امریکا ماندن احتمالاً چیزی جز زنده نگه داشتن نام نامیمون برجام نیست. برجام یک طناب به گردن ملت ایران است، نه بیشتر.
ماهیت واقعی برجام آن است که همه طرفهای دیگر، آن را وسیلهای علیه ایران قرار دادهاند و نیز برای دعواهای شرقی و غربی از آن بهره میبرند. امروز آنچه که غرب میتوانست با ابزاری به نام «تحریم» و به گونهای کاملاً مستقل و یکجانبه بر سر ما بیاورد، همه را درون یک «معاهده» بر سر ما میآورد که یک طرف این معاهده را خود ما امضا کردهایم! معجزه برجام یعنی همین! امریکا «در برجام» تحریمهای ما را حفظ میکند. از برجام خارج میشود و باز تحریمها را ادامه میدهد. اروپا «در برجام» میماند و تحریمها را ادامه میدهد و هر روز بیانیهای صادر میکند و از ایران میخواهد به تعهدات خود پایبند باشد! و با آسودگی اعلام میکند که خودتان باید از اول میدانستید که اقتصاد ما اجازه نمیدهد به شرکتهای خصوصی بگوییم چه کنند! (که البته این یک فریب و دروغ است). ایران نمیتواند علیه بیتعهدی اروپا در برجام شکایت یا اقدام درخوری کند،، چون مکانیسم ماشه را علیه ما فعال میکنند! ایران ساکت میماند تا بهانه به دست امریکا و اروپا ندهد، امریکا، اما بهانه نمیخواهد و بدون بهانه مکانیسم ماشه را فعال میکند! اروپا نیرنگ میزند، انگلیس یک چیز میگوید، آلمان چیز دیگر. بیانیه مشترک هم یک حرف به امریکا میزند، صد تشر به ایران! بایدن میگوید اگر رئیسجمهور شود، به برجام بازمیگردد، اما شرط دارد! شرطها به گونهای است که یعنی ایران باید چند برابر فشردهتر از این شود، تا ببینیم چه میشود! تازه امریکا فهمیده اگر در برجام باشد، چقدر راحتتر میتواند ماشه را بچکاند!
برجام با این توصیفات طنابی است که میتوانست بر گردن ما نباشد،، اما غرب فهمید که اگر ما با دست خودمان و با طناب خودمان بر دار برجام برویم، وجدان غرب آسودهتر است و لذا «وجداناً» با مسئله ایران روبهرو شدند!
در ایران دولت، اما به این راحتی روضهای را که برای برجام میخواند تمام نمیکند. گاهی به زعم خودشان بهترین حرفی که میزنند این است که «اگر برجام نبود، اوضاع بدتر از این هم بود»! در واقع دولت خود را به فراموشی میزند؛ مگر قرار بود شما با وعده مذاکره و برجام، جلوی بدتر شدن اوضاع را بگیرید؟! فراموش کردهاید که شما قرار بود اوضاع را با مذاکره بهتر کنید؟! البته شما طناب برجام را به گردن کشور انداختهاید و وجدان غرب را آسوده کردید، چرا باید نگران چیز دیگری باشید؟!