او ادامه داد: «بزرگترین خاستگاه اصلاحات دموکراسیخواهی و آزادیخواهی است و این در حالی است که اساسا خوئینیها در طول عمرش هیچگاه هیچ اعتقادی به چنین مفاهیمی نداشته است؛ نه پیش از انقلاب که علیه رژیم سابق مبارزه میکرد و چه بعد از انقلاب و در دهه شصت که مسئولیتهای تصمیمگیری مهمی برعهده داشت و چه در دوران اصلاحات و چه امروز که مدام نامه و یادداشت مینویسید هیچگاه، ذرهای و لحظهای به آزادی و دموکراسی باور نداشته و ندارد.»
وی میافزاید: «من از آقای خوئینیها یک پرسش مهم میپرسم؛ آیا انتخابات در یک دهه اخیر و حتی دو دهه اخیر تاثیری بر روند تقویت دموکراسی داشته است یا خیر؟ آقای خوئینیها اساسا هیچ پاسخی نمیتواند به این پرسش بدهد زیرا او اصلا به چنین موضوعاتی هیچوقت فکر هم نکرده است.»
زیباکلام گفت: «آقای خوئینیها بیتردید به دنبال باز کردن فضای سیاسی و توسعه دموکراسی نیست زیرا او به طور کلی مقولهای به نام آزادی و دموکراسی را درک نمیکند.»
وی همچنین در روزنامه آرمان نوشت: آقای خوئینیها به واقعیتهای جامعه ایران توجهی ندارند. گویا ایشان متوجه نیستند که اعتبار اصلاحطلبان بسیار تنزل پیدا کرده است. شاید آقای موسوی خوئینیها متوجه نشدند که گذشت آن زمانی که رئیس دولت اصلاحات جامعه را دعوت به انتخابات میکردند و ۲۴ میلیون نفر به پای صندوقهای رای میرفتند. گذشت آن زمان که با تکرار میکنم رئیس دولت اصلاحات یک و نیم میلیون نفر در تهران به آقای عارف رای میدادند. واقعیت امر بر آن است که مشکل بزرگی که اصلاحطلبان با آن روبهرو شدهاند این نیست که آیا باید در انتخابات شرکت کنیم یا شرکت نکنیم؟