سرویس جنگ نرم مشرق - شورای آتلانتیک در گزارشی به قلم باربارا اسلاوین مدیر ابتکار آینده ایران در این اندیشکده آمریکایی نوشت: سیاست آمریکا در قبال ایران طی روزهای منتهی به انتخابات ماه نوامبر ترکیبی زیانبخش، متناقض، و شرمآور از تحریمهای سیاسی، دیپلماسی سرهمبندی شده، و لفاظیهای تند به همراه طرحهای اعلامی مبنی بر خروج هزاران نظامی آمریکا از عراق و افغانستان را شامل میشود.
مخاطبان گرامی، محتوا و ادعاهای مطرحشده در این گزارش، صرفاً جهت تحلیل و بررسی رویکردها و دیدگاههای اندیشکدههای غربی منتشر شده است و ادعاها و القائات احتمالی این مطالب هرگز مورد تأیید مشرق نیست.
اسلاوین مینویسد: هدف واقعی پیکار «فشار حداکثری» دولت ترامپ همواره تا حدودی اسرارآمیز بوده است. درخواستها مبنی بر چشمپوشی ایران از کل برنامه هستهای خود و توقف حمایت از عوامل نیابتی که جزو شروط مورد اشاره در سخنرانی مایک پمپئو وزیر امور خارجه آمریکا در سال ۲۰۱۸ هستند، بدون از میان برداشتن حکومت ایران به آسانی قابل تحقق نخواهند بود. احتمال آنکه رویکرد سیاستی کنونی به مذاکره مجدد و معنادار بر سر توافق هستهای سال ۲۰۱۵ بینجامد، عملاً صفر است. همزمان، دنیا منتظر است ببیند آیا ریاست جمهوری دونالد ترامپ به همین یک دوره ختم میشود یا نه.
نیاز به تغییر رویکرد ناموفق ترامپ در قبال ایران
ترامپ ادعا کرده که در صورت انتخاب مجدد میتواند «ظرف چهار هفته» به یک توافق جدید با ایران برسد. اما ایران هرگونه مذاکره را در صورت عدم بازگشت آمریکا به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) مردود شمرده و گفته تنها در یک بستر چندجانبه با آمریکاییها به گفتگو مینشیند. در همین حال، تهران ذخیره اورانیوم با غنای پایین خود را افزایش داده و مدت زمان مورد نیاز جهت تولید مواد کافی برای ساخت سلاح هستهای را به چند ماه کاهش داده است. ایران در عین حال میگوید در صورت بازگشت آمریکا به برجام، این اقدامات را معکوس میسازد. بعلاوه، آمریکا به لحاظ دیپلماتیک منزوی شده است که این امر در قالب اقدام اخیر دولت ترامپ در خصوص فعالسازی «مکانیزم ماشه» و بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل در روز ۱۹ سپتامبر نمود پیدا کرد ــ شورای امنیت سازمان ملل و متحدان اروپاییِ آمریکا این اقدام را مردود شمردند.
ترامپ در صورت پیروزی مجدد در انتخابات فرصت پیدا میکند تا رویکرد ناموفق و شکستخورده خود در قبال ایران را بازنگری کند و کسانی را در دولت منصوب کند که از تغییر حکومت در ایران چندان حمایت نمیکنند. در صورتی که وی واقعاً علاقمند به یک توافق جدید با ایران است، باید مشوقهای اقتصادی ملموسی در ازای اهداف واقعبینانه ارائه دهد؛ فرصت عکس انداختن ــ که در مورد گفتگوها با کره شمالی مصداق داشت ــ کفایت نمیکند و توسط رهبران ایران مردود شمرده شده است. حتی در آن صورت نیز، با توجه به بیاعتمادی ایران آنهم پس از خروج شوکهآور و یکجانبه ترامپ از برجام در سال ۲۰۱۸ و اعمال مجدد تحریمهای سختگیرانه، هیچ تضمینی در خصوص موفقیت وجود ندارد. شاید لازم باشد که هرگونه توافق جدید توسط کنگره تصویب شود تا یک رئیسجمهور جدید نتواند از طریق دستورات اجرایی بطور ناگهانی از آن خارج شود.
گفتگوهای امنیتی جایگزین برجام
آمریکا اگر به برجام بازنگردد، هیچگونه کانال حاضر و آمادهای جهت تعامل با ایران حتی در یک بستر چندجانبه در اختیار ندارد. یک راهحل جایگزین، ترویج یک رویکرد منطقهای در قبال امنیت و عدم اشاعه تسلیحاتی است که از کانالهای موجود میان ایران و همسایگان عربش بهره میگیرد. ایران بارها گفته که به دنبال سلاح هستهای نیست و شاید از یک منطقه عاری از تسلیحات کشتار جمعی در میان کشورهای حوزه خلیج فارس حمایت کند تا بدین طریق اطمینان باید که عربستان و امارات نیز فعالیتهای هستهای در حال گسترش خود را به اهداف غیرنظامی محدود میسازند. سال گذشته، حسن روحانی رئیسجمهور ایران «ابتکار صلح هرمز» را با الگوگیری از سازمان صلح و امنیت اروپا پیشنهاد کرد. این ابتکار هدفش گردهم آوردن هشت کشور حاشیه خلیج فارس در راستای گفتگوهای امنیتی بود.
پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل ــ کشورهای دارای تسلیحات هستهای ــ و اتحادیه اروپا میتوانند چنین گفتگوهایی را ترویج دهند و از همان مدلی بهره بگیرند که انعقاد موفقیتآمیز برجام را تسهیل نمود. این گفتگوها را میتوان در وین یا ژنو یا در عمان، قطر، یا کویت برگزار نمود. در این راستا میتوان به دنبال انعقاد توافقی بود که در قالب آن محدودیتهای هستهای پذیرفتهشده توسط ایران ذیل برجام نظیر پروتکل الحاقی پیمان عدم اشاعه هستهای، کنوانسیونهای بینالمللی در خصوص ایمنی هستهای، محدودیت غنیسازی اورانیوم، و ممنوعیت فرآوری پلوتونیوم ماهیت منطقهای مییابند. این دستورکار را در نهایت میتوان بسط و گسترش داد تا امنیت دریایی و اطلاعرسانی قبلی در خصوص آزمایشات موشکی را شامل شود.
لزوم دسترسی ایران به درآمدهای نفتی خود
جهت تسهیل این نوع گفتگو، دولت ترامپ باید سیاست تحریمی خود در قبال ایران را ملایم سازد و حداقل به این کشور امکان دهد تا به درآمدهای نفتی خود که در بانکهای خارجی مسدود شدهاند، دسترسی پیدا کند. این امر به ویژه در صورتی مصداق پیدا میکند که آمریکا بخواهد زمینه را برای کاهش مداوم نیروهای خود مستقر در همسایگی ایران مهیا سازد. تحریمهای آمریکا موجب شدهاند تا پیشرفت اقتصادی در عراق و افغانستان سخت و دشوار گردد و این مردم عادی ایران و این کشورها هستند که تاوان تحریمها را پس میدهند.
با توجه به صدمات اقتصادی دیگر ناشی از همهگیری ویروس کرونا و دورنمای مبهم صنعت نفت در بلند مدت، همه کشورهای منطقه باید بر روی متنوعسازی اقتصادهای خود متمرکز شوند و از ولخرجیهای دولتی از جمله در قالب خرید سیستمهای تسلیحاتی پیشرفته و به ویژه هزینهکرد در جنگ پنج ساله یمن که به بروز بحران انسانی انجامیده است، بکاهند. آنها باید تجارت با یکدیگر را به حداکثر برسانند و به تحریمهای زیانبخش از جمله تحریمی که عربستان و امارات طی سه سال گذشته ضد قطر وضع کردهاند، پایان دهند.
البته، بازگشت آمریکا به عرصه دیپلماسی در صورت روی کار آمدن جو بایدن بیشتر قابل تصور است، زیرا وی نسبت به بازگشت به برجام در صورت تبعیت مجدد ایران از مفاد آن ابراز تمایل کرده است. توافق هستهای همواره قرار بود بستری برای گفتگوهای فراگیرتر در خصوص مسائل منطقهای و روابط میان آمریکا و ایران باشد، اما پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ به این روند لطمه زد.
این اندیشکده در پایان توصیه کرد: هر کسی که رئیسجمهور آمریکا میشود باید این واقعیت را مدنظر قرار دهد که جمهوری اسلامی هر چقدر هم که بواسطه تحریمها و نارضایتیهای داخلی تضعیف شده باشد، باز هم میدان را خالی نمیکند. هرگونه سیاست مبتنی بر خواستههای اسرائیل و عربستان ناگزیر به «مقاومت» از طرف ایران و متحدانش دامن میزند و بیش از پیش به منافع آمریکا و دوستانش و جامعه بینالمللی لطمه وارد میکند.