به گزارش مشرق، محمد رستمپور در کانال تلگرامی خود نوشت:
از زمان انتخاب اوباما، تعداد کمی از آمریکاییها تمایل داشتهاند در مورد افغانستان، به عنوان طولانیترین جنگ آمریکا در حال حاضر که در سیزدهمین سال خود سپری میشود، صحبت کنند. نباید از یاد برد این کارشناسان لیبرال بودند که مشوق حمله به لیبی بودند، و همانها در مورد جنگهای هواپیماهای بدون سرنشین اوباما در پاکستان، سومالی، یمن و سوریه سکوت اختیار کردهاند. بسیاری از لیبرالهایی که دور دموکراتها و پرچم آمریکا جمع میشوند، احتمالاً مخالفت اصولی با جنگ ندارند. اما کسانی که مخالف جنگ هستند، چطور؟ آنها در ناهماهنگی شناختی ناشی از یکی از دروغ های سیاسی بنیادی آمریکا به دام افتادهاند: اینکه حزب دموکرات با جنگ مخالف است.
شاید بتوان این اشتباه را در مورد فعالان جوان ضد جنگ که در سال ۲۰۰۸ به اوباما امید بستهاند، بخشید. بعد از دوران بوش که به نظر میرسید جنگافروزی کابویی متکبرانه او تعریف محافظهکاری مدرن باشد، حزب دموکرات سوار بر موجی از پیروزیها در انتخابات میان دورهای سال ۲۰۰۶ که تقریباً به طور کامل ناشی از سیاست مخالفت حزب دموکرات با جنگ عراق بود، توانست نظر آمریکاییها را جلب کند. با این حال، اوباما در حالی که میتوانست با پایان دادن به جنگها تبدیل به بخشی از میراث بسیار غنی حزب دموکرات گردد، اما به طرفداران ضد جنگ خود خیانت کرد.
اوباما، به عنوان یک وکیل و حقوقدان متبحر، قول خود در مورد ترک عراق را عملاً نقض نکرد. در مسیر مبارزات انتخاباتی، او هرگز نگفت که جنگ عراق را بلافاصله پس از رسیدن به قدرت خاتمه میدهد، تنها گفت که فوراً شروع به پایان دادن به آن میکند، نوعی دروغ نگفتنی که اوباما در سال ۲۰۰۸ در آن سرآمد بود. اوباما در قمار خود با احساسات و عقاید ضد جنگ، از هیچکدام از پیشینیان دموکرات خود به اندازه وودرو ویلسون تقلید نکرد. ویلسون در سال ۱۹۱۶ با شعار «او ما را از جنگ دور کرد» دوباره به ریاست جمهوری آمریکا انتخاب شد. پنج ماه پس از انتخاب مجدد وی، ایالات متحده وارد جنگ جهانی اول شد. در تمام جنگهای مهم در قرن بیستم - جنگ جهانی اول و دوم، جنگ کره و ویتنام – دموکراتها بودهاند که آمریکا را وارد جنگ کردهاند. هری ترومن، به عنوان یک دموکرات، هنوز هم تنها رهبر جهان است که از بمب هستهای روی مردم استفاده کرده است. دموکراتها همیشه لیبرالهای ضد جنگ را با خود داشتهاند اما هیچگاه احساسات ضدجنگ نتوانسته جلوی ورود دموکراتها به جنگ را بگیرد.
در مورد شیوهای که از جنگ، در طول قرن بیستم برای پایمال کردن آزادیهای مدنی استفاده شده است، چطور؟ آیا جمهوریخواهان مسئولیت بیشتری در سرکوب گروههای داخلی دارند یا دموکراتها؟ درست است که جوزف مککارتیِ جمهوریخواه بود که در جنگ سرد به بهانه مقابله با کمونیسم برای بسیاری از هنرمندان آمریکایی محاکمه و مجازات و اخراج آورد، اما مککارتیسم، در واقع یک دستور اجرایی توسط هری ترومنِ دموکرات بود که «هیئت تجدیدنظر وفاداری» را برای کارمندان فدرال ایجاد کرد. تحت نظارت هیئت های تجدیدنظر، سوءظن به هرگونه تمایل کمونیستی، زمینهای برای اخراج و قرارگرفتن در لیست سیاه فراهم میکرد. در واقع، این دموکراتها بودند که کمیسیون شرمآور و بدنام مجلس تحت عنوان فعالیت های ضدآمریکایی (HUAC) را تأسیس کردند. این سازمانها، ستون فقرات قانونی و نمایندگان اجرایی بنیانگذار مککارتیسم بودند.