به گزارش مشرق،روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: وی در گفتوگو با خبرآنلاین و در پاسخ این سؤال که «در افکار عمومی جا افتاده حزب شما، حزب خانوادگی است و میخواهد نقش پدرسالاری در جریان اصلاحطلبان ایفا کند، پاسخ شما چیست؟» گفت: کارگزارانی که چندین سال است تقریباً در جریان اصلاحات تصمیمگیر مؤثر نیستند چگونه میخواهند نقش پدرسالاری را ایفا کنند. با این نظر موافق نیستم. درست است که وزرا یا معاونان بابا این حزب را تأسیس کردند و شعارها و اهداف حزب کارگزاران از تفکرات توسعهای بابا بود، ولی به خاطر ندارم که بابا به آنها گفته باشد این کار را کنید یا نکنید، مگر اینکه خودشان مشورت میکردند و بابا هم نظر خودش را میگفت، اینطور نبود که این حزب توسط بابا هدایت شود.
هاشمی افزود: اینکه کارگزاران نقش پدرسالارانه را در جریان اصلاحات بازی میکنند درست نیست. جریانی که پدرسالار است حزب اتحاد ملت است که نزدیکترین به آقای خاتمی است، جریان اصلاحات را آقای خاتمی هدایت میکند و ایشان هم بیشتر تحت تأثیر نظرات و افکار این حزب است. مواردی بوده که کارگزاران با آقای خاتمی در یک موضوعی بحث کردهاند، پیشنهاد دیگری دادهاند اما ایشان بدون منطقی آن را قبول نکرده یا منطق ضعیفی داشته که قابل قبول نبوده است.
وی همچنین گفته است: کارگزاران و اصلاحطلبان مدتی است از اصلاحات فاصله گرفتهاند.
اصلاحطلبان هم بعد از پیروزیها در سه انتخابات قبل از 1398 عملکرد قابل دفاعی نداشتند، پس از اینها هم راضی نیستیم. بدین ترتیب رأی ما یک نمایش و ابزار شده است برای بهرهبرداری در مسیر نادرست.
لذا مهمترین راهی که وجود دارد عملکرد است و نه شعار و حرف، یعنی اگر قرار است اصلاحطلبان مردم را راضی کنند تا رأی دهند باید عملکردشان طوری باشد که مردم باور کنند که خودشان روند دموکراتیک و توسعه یافته و شاخصهای اصلاحطلبی را دارند. نشان دهند که حاضرند بخاطر شاخصهای اصلاحطلبی هزینه بدهند. منظور من جدل و براندازی نیست، ولی اگر اصول و آرمانی داریم باید پای آن بایستیم و نمیتوانیم از آن عبور کنیم.
اگر در عمل نشان داده شود که بعید میدانم در این فرصت کوتاه چنین شرایطی محقق شود شاید عدهای رأی دهند. من معتقدم که رأی ندادن در 1398 نتیجه خشم از اصولگرایان نبود. متأسفانه اصلاحطلبان جامعه را ناامید کردند.
عضو کارگزاران تصریح کرد: اصلاحطلبان در این چند سال اخیر در مجلس و شهرداریها و شورای شهر و ریاست جمهوری عملکرد خودشان را نشان دادند. به نظر میرسد هدف اصلی برای مدیران بیشتر بقا است تا توجه به شاخصهای توسعه وپیشرفت. دچار سوءمدیریت هستیم و با این شاخصهای مدیریتی موجود حتی در دولت آقای روحانی هم کمتر مدیر شایستهای انتخاب شد و حتی در شهرداریها هم انتهای مدیریت ما همین است، من اعتقاد ندارم که آقای روحانی فقط دچار فشارها و موانعی بوده که اصولگراها برای او ایجاد کردند، بخشی از آن هم به سوء مدیریتی برمیگشت که در دولت وجود داشت.
فائزه هاشمی در ادامه میگوید: متأسفانه خود اصلاحطلبان هم دموکرات نیستند و در درون خودشان اعتقاد واقعی به دموکراسی ندارند، این موضوع به لیدری آقای خاتمی هم برمیگردد، در شورای عالی اصلاحطلبان افراد بیشتر براساس سلیقه آقای خاتمی حضور دارند، سیستمی وجود ندارد که چند درصد زنان، چند درصد جوانان و کلاً چه ترکیبی آنجا باشند، بخشی از ناامیدی اصلاحطلبان از جمله خودم همین جا است، همچنین این روند دموکراتیک در احزاب هم کمتر وجود دارد.
او درباره نقش لیدری مجمع روحانیون معتقد است اینها حزبی هستند مثل سایر احزاب اصلاحطلب، برجستگی ویژهای ندارند که بخواهند لیدر باشند یا دیگران آنها را بعنوان لیدر بپذیرند.