سرویس سیاست مشرق - در ماهها و هفته های اخیر، طیف تندرو اصلاح طلب به دفعات مدعی شده است که اصلاح طلبان نقشی در وضع موجود ندارند. این طیف مدعی است که به جهت نظارت استصوابی و در ادامه به دلیل گرایش روحانی به راست، اصلاح طلبان نتوانستند در قوه مجریه حضور پیدا کنند و به همین دلیل تصمیم دارند تا در انتخابات ۱۴۰۰ به شرط تجدیدنظر در نظارت استصوابی و حضور این طیف در عرصه اجرایی، به رفع مشکلات اقدام کنند. آیا این ادعا صحیح است!؟
«محمود واعظی» رئیس دفتر رئیس جمهور در روزهای گذشته در واکنش به ادعای اصلاحطلبان که معتقدند در بدنه مدیریتی دولت روحانی نقش زیادی ندارند، گفت:
«آنها با نگاهی به گذشته ببینند قبل از این دولت چه شرایطی داشتند و فعالیتهای آنها در چه حدی بود. این دولت همفکران آنها را در استانداریها و سمت معاونت وزیر به کار گرفت و امروز به جای تشکر، طلبکار هم شدند و حرفهای بیربط میزنند و الان که زمان انتخابات شده در پی یک سری حرفهای بی پایه و اساس هستند».
واعظی در ادامه تاکید کرد:
«در سال ۹۲ محمدرضا عارف تا روز سه شنبه قبل از رایگیری نامزد جریان اصلاحات در انتخابات یازدهمین دوره ریاستجمهوری بود...آن زمان نظرسنجیها فاصله معناداری میان رای روحانی و عارف را نشان میداد... بر همین اساس خودشان و بیشتر از همه سید محمدخاتمی و دوستان آنها تصمیم گرفتند عارف که دیگر شانسی برای رقابت نداشت، کنار برود» .
محمود واعظی چندی پیش در اظهارنظری مشابه گفته بود:
«همیشه در داخل دولت از سال ۹۲ همواره از بین وزیران و اعضای کابینه و استانداران اصلاحطلبان بودند. اگر الان اصلاحطلبان منتقد شدند که البته همه آنها نیستند، انتقاد به رفقای خودشان هست که در داخل دولت هستند. حداقل اگر مراعات بقیه اعضای دولت را نمیکنند مراعات حال رفقا و همفکران خود را بکنند».
شاخص ترین عضو اصلاح طلب دولت روحانی، «اسحاق جهانگیری» معاون اول رئیس جمهور است. علاوه بر جهانگیری، تعداد قابل توجهی از وزرا و معاونین رئیس جمهور و معاونین وزرا و استانداران و...از طیف اصلاح طلب هستند.
ارائه وعده های رنگارنگ در مقطع رقابت های انتخاباتی و سپس دروکردن صندلیهای مدیریتی در فردای انتخابات و در ادامه، فرافکنی در زنگ حساب، ویژگی بارز طیف اصلاح طلب است. اما در این میان نوع عملکرد «محمد خاتمی» در مقطع انتخابات و سپس سکوت و بی توجهی وی به مردم در زنگ حساب، قابل توجه و البته قابل تأمل است.
«هادی غفاری» فعال سیاسی اصلاح طلب- تیر ۹۹- در مصاحبه با روزنامه شرق در پاسخ به این سوال که «به نظر شما آقای خاتمی رهبر جریان اصلاحات است؟ بحثهای مطرحشده از سوی کارگزاران درباره عدم یا ضعف رهبری خاتمی از چه نظر است؟» گفت: «نظر من این است که در جریان اصلاحات ممکن است آقای خاتمی قابل احترام باشند و احزاب از او مشورت بگیرند و اخلاقا ایشان را بپذیرند، اما راهکار قانونی این نیست که پدرسالاری حاکم باشد. این دیکتاتوری است؛ چه دیکتاتوری اصلاحطلبی باشد و چه دیکتاتوری اصولگرایی؛ باید به آرای عمومی اجازه دهیم مثل همین شورای هماهنگی».
غفاری در بخش دیگری از این مصاحبه در پاسخ به این سوال که «نقش مجمع روحانیون مبارز با حضور چهرههای مطرح از جمله آقای موسویخوئینیها در تصمیمهای اصلاحطلبان چیست؟ آیا حزب اتحاد ملت رأی مضاعفی در تصمیمگیریها دارد؟» گفت: «ما با پدرسالاری سیاسی مخالف هستیم؛ حتی مجمع روحانیون هم نباید نقش پدرسالار را بازی کند و مانند همان حزبی که نام بردید، یکی از احزاب شورای عالی است. آنها حق ندارند برای بقیه تعیین تکلیف کنند...احزاب رأی مضاعف ندارند. بعضی از احزاب رأی خودساخته دارند، وقتی از یک حزب پنج نفر شرکت میکردند، بعضیها همحزب نبودند که با مصلحتاندیشی برادر عزیزمان آقای خاتمی و آقای عارف، در جلسات شرکت کردند و این کار قطعا مهندسی آراست».
همچنین «مصطفی کواکبیان» نماینده فراکسیون امید مجلس دهم- آذر ۹۹- در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «ما نظر مشورتی آقای خاتمی یا حتی بزرگانی در مجمع روحانیون را میپذیریم اما اینکه آنها راسا برای ۳۲ حزب تصمیم بگیرند که چه کسی نامزد انتخابات بشود، چه کسی حضور پیدا کند یا خیر و فرآیندها چه باشد، محل اختلاف است. همیشه احترام و مشورت گرفتن از این بزرگان برای ما عمل درستی بوده اما اینکه عقل جمعی ۳۲ حزب را تعطیل کنیم و به صحبتهای یک فرد گوش کنیم، موضوع اختلاف بوده است. در اصل اما باید از نظر این افراد استفاده شود».
«رسول منتجب نیا» فعال سیاسی اصلاح طلب نیز- دی ۹۶- در اظهارنظری مشابه گفته بود: «اینکه تشکیل شورای عالی سیاستگذاری ناموفق بوده و دو میوه تلخ(مجلس دهم و شورای شهر پنجم) را به جامعه ارائه کرده برای من جای تردید نیست. باید حتما ساختار تغییر کند نه تغییر جزئی. باید ساختار دیگری برای اصلاحطلبان باشد و در این امر شک و تردیدی نیست و بسیاری از صاحبنظران نیز بر این عقیده هستند. من فکر میکنم که بهترین و طبیعیترین راه این است که بار را به دوش احزاب بگذارند و احزاب قدرتمند را وارد صحنه کنند و دیگر آقا بالاسر برای آنها درست نکنیم...در آن زمان مشکلاتی را که اکنون در فراکسیون امید و شورای شهر داریم که بسیاری از بزرگان و مردم نسبت به آنها ناراضی هستند، شاهد نخواهیم بود. دو مرتبه این تجربه تلخ را پشتسر گذاشتیم دیگر بس است».
خاتمی در سالهای ۹۲ و ۹۶ از حامیان جدی دولت روحانی بود. وی از نفرات اصلی در بستن لیست امید مجلس دهم و لیست امید شورای شهر پنجم نیز بوده است.
اکنون زنگ حساب دولت روحانی است. در حال حاضر مردم از وضعیت اقتصادی راضی نیستند. عملکرد دولت در حوزه های مختلف از جمله مسکن، خودرو، مدیریت بازار ارز، بورس، مدیریت نقدینگی، دیپلماسی منطقه ای، برجام، رونق تولید و...قابل دفاع نیست.
اما لیدر منزوی اصلاح طلبان بجای عذرخواهی از مردم و پذیرش نقش خود در ایجاد وضع موجود و تلاش برای جبران خسارت ها، یکروز مشغول کاسبی از حصر است و روز دیگر مشغول گعده های قبیله ای و حزبی...