به گزارش مشرق، شهدای دانشمند هسته ای ایران، سند مظلومیت ایران اسلامی هستند. دانشمندانی که با ویژگیهای مشترک، اهداف هماهنگ و تلاشهای مستمر در مسیر زنده نگهداشتن چرخه هستهای کشور گام برداشتند. اولین ویژگی مشترک شهیدان این است که حب وطن دارند و لازمه نهادینهسازی این فرهنگ در سطح جامعه، استفاده و بهرهبرداری حداکثری از ظرفیت نویسندگان، اهالی قلم و فیلمسازان خواهد بود، چراکه بدون تردید آثار نویسندگان گویاترین زبان برای بیان صحنههای شکوهمند ایثار و شهادت و حفظ این گنجینه بزرگ تاریخ ایران اسلامی و انتقال آن به نسل آینده است. در این زمینه گفتوگویی با محوریت کتابهای منتشر شده در حوزه شهدای هستهای با فائضه غفارحدادی، نویسندهای که در حوزه دفاع مقدس و شهدا قلم میزند، ترتیب دادیم که بدین شرح است:
غفارحدادی در رابطه با کتابهایی که درباره شهدای هستهای نگاشته شده است، گفت: به عنوان یک مخاطب انتظارم این است که آثار عمیقتری درباره شهدای هستهای منتشر شود، البته چند کتاب خیلی نازک و یکجانبه از شهدای هستهای چاپ شده، اما هیچکدام از جامعیت لازم برخوردار نیستند تا با خواندن آنها الگوی درستی برای جوان امروز ارائه دهند که بتوانند با خواندن کتاب مسیر پیشرفتی برای خود ترسیم کنند تا رزمنده جبهههای جدید دفاع از ایران و اسلام باشند.
وی اظهار کرد: در حال حاضر با توجه به کثرت کتابهایی که درباره شهدای دفاع مقدس نگاشته شده، میتوانیم یک نقشه راه برای آن مدل رزم بکشیم که اگر روزی حملهای فیزیکی به مردم ما صورت گرفت، ما الگویی برای جنگیدن و دفاع کردن داریم، اما آگاهی درمورد دفاعهای فرهنگی و علمی نداریم و در رابطه با آنچه موجب بازدارندگی ما میشود و موجب میشود که مردم هیچوقت مورد هجوم قرار نگیرند، الگو کم داریم و الگوهایی هم که وجود دارد تا وقتی در قید حیات هستند به علت امنیتی و محرمانه بودنشان نمیتوان آنها را معرفی کرد.
مانند شهید فخریزاده که تا قبل از شهادتشان کسی ایشان را نمیشناخت، ولی بعد از شهادتشان میتوانیم آنها را به عنوان الگوی شخصیتی، علمی و فرهنگی به نسل جوان معرفی کنیم. درواقع آنها با حضور فیزیکیشان کار مهمی در جهت پیشرفت کشور انجام دادند و حالا بعد از شهادتشان زندهتر از قبل هستند و میتوانند انسانهای زیادی مثل خودشان تربیت کنند و وظیفه نویسنده و مستندساز است که این افراد را بشناسانند، البته منظور شناخت فردی نیست، بلکه شناخت مسلک و ذهنیتی است که دشمن از دست آنها در خوف و رجاست.
غفارحدادی با تأکید بر ترویج روحیه استقامت و ثابتقدمی شهدا در جامعه افزود: خداوند در قرآن میفرماید: «إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا ...»، ما به این آیات اعتقاد داریم، اما با کوچکترین ناملایمتی کم میآوریم. باید معنای واقعی صبر و استقامت را از شهدای هستهای بیاموزیم. این شهدا در بهترین دانشگاهها تدریس میکردند و زمینه برایشان فراهم بوده که به خارج از کشور بروند، ولی ماندند و با انرژیهای منفی مبارزه کردند. افرادی هستند که با کوچکترین قدرناشناسی که از اطرافیان میبینند به سراغ کار خودشان میروند، اما نگاه آرمانی و استقامتی که این شهدا داشتند و با آن زندگی کردند، باعث شد بمانند و برای کشورشان افتخارآفرینی کنند و این درخشندگی است که اگر یاد بگیریم کار مهمی کردهایم.
وی عنوان کرد: ترویج راه و اندیشه این شهدا، همکاری نویسندهها را میطلبد. اما متأسفانه تحقیق و مطالعه درمورد این شهدا ضعیف بوده و کتابی نداریم که بتوانیم آنها را در عرصههای مختلف به نسل جوان معرفی کنیم اگر کتابی هم بوده در این حد که مثلاً میگوییم استاد دانشگاه و شهید هستهای بودهاند، اما این شهدا قطعاً در بخشی از زندگی خود شکستها و ناکامیهایی هم داشتهاند و دشواریهایی در مسیر کاری برایشان بوجود آمده که سعی میکنیم همه را سانسور کنیم و فکر میکنیم اگر مطرح شود، شأن شهید پایین میآید. برخی مواقع هم بدون تحقیق کتابهای عجلهای منتشر میشود. مثلاً درمورد شهید فخریزاده دغدغه داریم که تا چهلم ایشان یک کتاب چاپ شود.
در حالیکه باید اجازه دهند این داغ کمی فروکش کند و احساسات غلیان شده تهنشین شود، بعد یک کار بنیادی صورت پذیرد. سراسر زندگی این شهید بزرگوار درس است اینکه چه اقدامات و چه افرادی در رسیدن ایشان به موفقیت مؤثر بوده و چه عواملی باعث شده به این درجه علمی برسند باید مورد بررسی قرار گیرد در واقع باید در کتابها ماهیگیری یاد مخاطب بدهیم نه اینکه ماهی را نشان دهیم، بلکه باید جزئیات کشمکشها، چالشها و زحمتها را نشان دهیم و برای تمام آنها محقق باید زحمت بکشد و واقعیت را از زبان چندین نفر بشنود تا بتواند ابعاد مختلف را مورد بررسی قرار دهد.
مؤلف معروفترین آثار درباره شهدای موشکی گفت: معمولاً کتابهایی که در رابطه با شهدای هستهای نگاشته شده، تکبعدی هستند، مثلاً کتابی تألیف شده که تنها به مسائل خانوادگی شهید پرداخته در صورتی که مهمترین ویژگی این شخص فعالیت علمی و کاری ایشان است و باید با دانشجویان ایشان حداقل مصاحبه میشد و درواقع مشکل ما این است که تکبعدی میخواهیم به شخصی بپردازیم وممکن است دانشجوی استاد هم اگر میخواست کتابی بنویسد، نگاهش به دانشگاه بود و زندگی خانوادگی ایشان مغفول میماند، بالاخره یک انسان وجوه مختلف زندگی دارد و نگاه تک بعدی برای مخاطب جذابیت ندارد.
شهدای هستهای و علمی را به عنوان الگوهای موفق به جوانان بشناسانیم
وی با تأکید بر لزوم انتشار آثار کیفی درمورد شهدا مخصوصاً شهدای هستهای بیان کرد: معتقدم حتی درمورد شهید 15 ساله دانشآموز که سرباز پیاده بوده نیز باید یک اثر با کیفیت تولید و منتشر شود و درمورد شهدای هستهای که از اهمیت بالایی برخوردارند که جای خود را دارد. البته درمورد دفاع مقدس و مدافعان حرم کتابهای خوب و بسیاری نوشته شده اما درمورد شهدای هستهای هنوز جای کار بسیاری وجود دارد زیرا این حوزه برای ما مهم است.
ما در شرایطی هستیم که باید با دانش به جنگ با دشمنان برویم بنابراین باید بتوانیم این الگوهای ارزشمند را برای جوانان معرفی کنیم در حال حاضر اگر جوانی میخواهد از کشورش دفاع کند، تنها الگویش مدافعان حرم هستند که در جای خود بسیار ارزشمند است اما نیاز داریم فرزندانمان بیاموزند که بخاطر حفاظت از اعتقادات و دینشان درس بخوانند، در کنکور رشته خوبی قبول شوند، در برابر ناملایمات خسته نشوند و کشور خود را ترک نکنند برای رسیدن به این هدف باید شهدای هستهای و علمی را به عنوان الگوهای موفق و ارزشمند به جوانان بشناسانیم و کتاب بهترین راه شناخت است، حتماً باید کتابهای مناسبی در این زمینه نوشته شود، قطعاً محدودیتهای امنیتی در این حوزه وجود دارد، ولی نویسندگان میتوانند با هنرمندی به این موضوع بپردازند.
وی در پایان در پاسخ به این سؤال که چرا نویسندگان حرفهای کمتر به این حوزه پرداختهاند، گفت: موضوع شهدای هستهای، موضوع بکر و حساسی است و نویسندگان خوب هم وجود دارند اما این دو تاکنون بهم پیوند نخوردهاند، زیرا روند سوژهگزینی و نویسندهگزینی متأسفانه در حوزه ادبیات دفاع مقدس، یک روند کاملاً تکانشی شده است، یعنی منبع و مرجع هماهنگکننده وجود ندارد که سوژهها را اولویتبندی کند و بگوید شما نویسنده درجه یک بجای کار کردن درمورد یک سوژه تکراری، انرژی خود را در این سوژه بگذار، بنابراین نویسنده هم به دلیل تصادفی یا خاطرات خوشی که از یک سوژه یا انتشارات دارد کاری را دنبال میکند و فکر و حمایتی پشت کارها وجود ندارد که مثلاً بگویند اگر درمورد فلان سوژه کار شود از نویسندگان حمایت میکنیم.
*ایبنا