به گزارش مشرق، پایههای شناختی ِکشف نگاه مکتبی در اندیشه رهبری، دارای سهگام مترتب بر هم است؛
گام نخست، شناخت ضرورت فهم کارساز و مکتبی از دین است که به دنبال تأمین امتداد اجتماعی- سیاسی دین در پرتو نگاه جامع، نظاممند و کاربردی است تا در برابر مکاتب مادّی و تمدن فاسد غربی، الگوی عملی تأمین نیازهای مادّی و معنوی بشریت با تمدن نوین اسلامی طراحی شود و هندسه کلان زندگی بشری به دست رهبر الهی ترسیم و به دست مردم مستضعف فهم و پیادهسازی شود.
گام دوم، آشنایی با روش رهبری در کارسازی فهم دینی و استنباط مکتب انقلاب اسلامی از منابع معتبر دینی است؛ در این روش، رجوع به آیات رسا و روشن بهجای تمسک به آیات متشابه؛ جستجوی مهم-ترین، زندهترین سازندهترین پایههای فکری اسلامی از آیات قرآن بهجای طرح موضوعات غیرضروری و بلکه دشمن پسند؛ رجوع به قرآن بهعنوان اصلیترین سند دینی و رجوع به روایات بهعنوان مفسر قرآن بهجای نشاندن روایات در جایگاه اصلی فهم دینی، مبنای استنباط قرار میگیرد. همچنین ضمن بهرهمندی از روش صحیح اجتهاد و استنباط از متن، به سه عنصر محوری تحول معنوی، غیرت علمی و شجاعت عملی تأکید میشود.
گام سوم، توجه به شاخص نگاه مکتبی است. در نگاه مکتبی، رهبر الهی با شناخت و پیروی از شاخص ارزیابی فهم مکتبی، حجیت نگاه مکتبی ارائهشده را ضمانت میکند؛ چراکه ممکن است که از منابع اسلامی، افراد گوناگونی تلقّیهای مختلفی داشته باشند. اینجاست که مکتب امام راحل، شاخص تدوین، تفصیل و تکمیل مکتب امام حاضر انقلاب است. چنانکه مکتب امام حاضر، شاخص ارزیابی شناختهای دینی و مکتبی دیگران است.
نتیجه چنین نگاه شاخصی امّت به مکتب امام، شعلهور شدن گرایش و اعتقاد عمیق قلبی پیروان راه خدا نسبت به مکتب و معارف و احکام امام انقلاب است؛ چنانکه حضرت آقا میفرمایند که «مکتب، ایمان ماست» بیانات 12/9/1379 ایمانی که پیروی بیمزد و منّت و البته خالصانه و مجاهدانه را به دنبال دارد. گره خوردن ایمان و عمل مکتبی، توأمان به افزایش صفا و خلوص عمل انقلابی، و ارتقاء سطح شناخت مکتبی پیروان مکتب میانجامد. اینجاست که برای گروه خاصی از انقلابیون مبارز و حاضر درصحنه، شناختی مکتبی و بههمپیوسته سهضلعی از اسلام ناب، بیانات امامین انقلاب و شرایط حاکم بر جبهه حقّ و باطل حاصل میشود که هرکدام طبق ظرفیت و سطح آگاهی و ایمان خود، قدرت شناخت و تحلیل درست احکام و فرمانها رهبری را پیدا و اجرایی میکنند.
نکته اساسی و بسیار دقیق این است که شناخت مکتبی فوق، شناختی بسیط است که نیازمند تدوین و ارائه در قامت مکتب نظاممند، جامع و کارآمد است تا علاوه بر ایجاد امکان آموزش همچنین امکان ارزیابی، یارای مقابله با مکاتب معارض غربی و از همه مهمتر زمینه ایجاد جبهه عملیاتی مشترک برای نیروهای انقلابی و جلوگیری از هدر رفت نیروها را فراهم آورد. بعلاوه اینکه راه پژوهشهای مورد مطالبه مکتب را نیز هموار میسازد؛ چراکه مکتب انقلاب اسلامی مطالبات پژوهشی گستردهای دارد که باید مبتنی بر فهم درست از مکتب و روش فهم کارساز از دین، نیازهای نظام اسلامی را برطرف سازند.
آری تنها کسانی میتوانند اقدام به تدوین مکتب انقلاب اسلامی بکنند که پایههای شناختی، گرایشی و رفتاری را در وجود خود و مجموعههای عملیاتی خود ایجاد کرده باشند اما اینهمه کافی نیست بلکه باید با انس و تدبّر در همه بیانات رهبری و اعمال شیوه درستِ استنباط و اجتهاد و بهرهمندی از راهنمایی استادهای صالح، مکتب امام انقلاب را تدوین و در معرض قضاوت انقلابیون و رهبری قرارداد تا در سایه وجود گفتمان مکتبی، اندیشه راقی رهبری روزبهروز روشنتر شود. به همین منظور لازم است نظام کلان و نظامهای خرد مکتب، مورد تصریح رهبری باشد بهغیراز بیانات در دسترس همگان به دیگر اسناد و بیانات تکیه نشود و حداقل امکان از تقطیع و عناوین غیرضروری پرهیز شود.