به گزارش مشرق، طالبان با استفاده از جایگاه قومی، قدرت نظامی و نیز ضعف دولت افغانستان به عنوان پرقدرترین گروه در این کشور، در سالهای اخیر همواره مناطق تحت نفوذ خود را گسترش داده و با تصرف مناطق و برخی شهرها با قدرتنمایی در مقابل نیروهای خارجی، دولت افغانستان را نیز به چالش کشیده است.
حملات طالبان حتی در زمان مذاکره با آمریکا در قطر کاهش نیافت و این گروه همواره بر تامین اهدافی مانند خروج نیروهای خارجی، حذف نام سران طالبان از فهرست سیاه و آزادی زندانیان و برخی مسائل دیگر تاکید داشت.
اعضای طالبان با توجه به اختلافات اشرف غنی و عبدالله و مسائل داخلی افغانستان از موضع پر قدرت در این مذاکرات حضور یافتند و سرانجام در دهم اسفند سال 1398 توافقنامهای بین طالبان و آمریکا در قطر امضا شد که به نظر بسیاری از کارشناسان منافع بسیاری را برای این گروه در پی داشت.
چهارمحور توافقنامه طالبان-آمریکا
توافقنامه صلح طالبان و آمریکا دارای چهار محور است و هر دو طرف ملزم به رعایت آن شدهاند.
بر اساس این توافقنامه، نیروهای آمریکایی و ناتو پس از مدت 14 ماه افغانستان را ترک کنند، گروه طالبان تضمین کند که از خاک افغانستان هیچ تهدیدی علیه آمریکا و متحدان آن نخواهد شد، گفتوگوهای بینالافغانی در 20 اسفند (1398) آغاز شود و آخرین مورد هم برقراری آتشبس دائمی میان دولت افغانستان و گروه طالبان است.
همچنین در این توافقنامه ذکر شده است که هر چهار بخش فوق با هم مرتبط و وابسته هستند و هر یک بر اساس جدول زمانی توافقشده و شرایط توافقشده اجرایی خواهد شد.
در این توافقنامه همچنین دو طرف متعهد شدند که به یکدیگر حمله نکنند و حتی «زلمی خلیلزاد» نماینده ویژه آمریکا که از طرف دولت ترامپ این توافق را به امضا رساند نیز بارها اذعان کرد که در این مدت هیچ آمریکایی جانش را از دست نداده است.
اما با این حال، آمریکا پس از توافقنامه قطر بارها طالبان را هدف حملات هوایی قرار داده است و مقامات نظامی آمریکایی در افغانستان همواره به صراحت گفتهاند که این حملات ماهیت تدافعی داشته و در حمایت از نیروهای افغان انجام شده است.
گروه طالبان در اردیبهشت ماه سال جاری با ارسال فهرستی به رسانهها تاکید کرد که افراد طالبان 50 بار در 19 ولایت از سوی نیروهای آمریکایی هدف حمله قرار گرفتهاند و نیز تداوم حملات هوایی آمریکا در مناطق غیرجنگی را سرپیچی از توافقنامه قطر دانستند.
با این حال، اما یک پرسش مطرح میشود مبنی بر این که چرا طالبان به این حملات پاسخ نمیگویند؟
به نظر میرسد که یک رابطه برای طالبان بر اساس منافع این گروه با آمریکا شکل گرفته و هر دو طرف برای استفاده از یکدیگر تلاش میکنند. برای طالبان توافقنامه امضا شده در قطر، امتیازات زیادی را به همراه داشته است که حفظ آن برای این گروه اهمیت بسیاری دارد.
حتی «محمد نعیم» سخنگوی دفتر سیاسی طالبان در قطر در واکنش به پیروزی«جو بایدن» در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا گفته بود که امیدوار است رئیس جمهور جدید آمریکا بر توافقنامه قطر که زمینه خروج کامل نیروها از افغانستان را فراهم میکند، پایبند باشد.
وی به «خبرگزاری فرانسه» گفت: «ما با دولت آمریکا توافق را امضا کردیم نه یک شخص؛ امیدواریم روندی که آغاز شده تضعیف نشود بلکه تقویت گردد».
بر اساس توافقنامه قطر به نوعی طالبان مشروعیت یافتهاند، دولت افغانستان در حاشیه قرار گرفته است، بیش از 5 هزار زندانی این گروه آزاد شدهاند و اکنون نیز خواستار آزادی 7 هزار زندانی دیگر هستند. همچنین نیروهای خارجی باید خارج شوند. بنابراین مواردی که ذکر شد و دیگر منافع، طالبان را ملزم به پایبندی و خویشتنداری در این توافق کرده است.
انتظار استراتژیک طالبان
باوجودی که مذاکرات بینالافغانی برخواسته از توافق قطر بود اما دولت افغانستان نقشی در این توافقنامه بین آمریکا و طالبان نداشت و همواره در حاشیه بود. حتی سوءتفاهم هایی بین کابل و واشنگتن ایجاد شد.
دولت افغانستان در زمان مذاکرات قطر همواره میترسید که توسط آمریکایی ها دور زده شود و گاه و بیگاه انتقادهایی را انجام میداد که تاثیری در اراده طرفهای مذاکره در آن زمان در دوحه نداشت.
به هر حال، در یک کلام باید گفت که طالبان توافق دوحه را برد صددرصد خودشان میدانند و صبر و خویشتنداری آنها نیز به نوعی استراتژیک و راهبردی است.
به نظر می رسد طالبان منتظر است تا مدت زمان توافق طی شود و سپس درباره مسائل مهم در افغانستان تصمیم گیری کنند. ضمن اینکه شواهد و قراین و اوضاع جنگ در افغانستان حاکی از آن است که طالبان همچنان حالت جنگی خودش رو حفظ کرده است.