به گزارش مشرق، در طول سالیان طولانی همواره یک دوگانه واقعی در مسیر تدوین استراتژیها و برنامهریزیهای وزارت نفت وجود داشت. در این بین یک جریان معتقد است، هدف نهایی در صنعت نفت باید با احداث پالایشگاه، پتروشیمی و پتروپالایشگاهها در تکمیل زنجیره ارزش و در نهایت توسعه صنایع تکمیلی تعریف شود تا به بهینهترین شکل ممکن از این نعمت خدادادی استفاده شود.
تکمیل زنجیره در صنعت نفت و شکلگیری صنایع پاییندستی از طرفی ارزش افزوده و اشتغالزایی زیادی به همراه دارد و از طرف دیگر باعث خنثیسازی تحریمهای آمریکا خواهد شد.
در شرایط تحریمی فعلی نیز علیرغم افت شدید صادرات نفت ایران، بنزین و سایر فرآوردههای پالایشگاهی و پتروشیمی و صنایع تکمیلی با سهولتی به مراتب بیشتر نسبت به نفت خام صادر میشوند و در واقع به مسیر تنفس دولت برای تامین ارز و بودجه خود تبدیل شدهاند. در نتیجه با توجه به نکات ذکر شده زمین بازی ایران باید در تولید و صادرات فرآوردههای با ارزش افزوده تعریف شود.
در طرف مقابل اما جریان دیگری وجود دارد که اتفاقا سالیان طولانی بر وزارت نفت حاکم بوده و معتقد است که بهترین راهکار برای بهرهمندی این منابع خدادادی خامفروشی نفت است.
در واقع استدلال این گونه صورت میگیرد که رویکرد جهانی به سمت انرژیهای تجدیدپذیر مثل انرژی خورشیدی و استفاده از ماشینهای برقی است، در نتیجه عصر سلطهگری نفت و سایر منابع هیدروکربنی به زودی به پایان خواهد رسید.
از طرفی ساخت پتروپالایشگاه و حرکت به سمت زنجیره ارزش تا صنایع تکمیلی امری زمانبر و هزینهزاست. در نتیجه بهتر است منابع نفتی کشور به هر طریق ممکن استخراج شده و به صورت خام به فروش رسد، تا قبل از پایان عصر نفت بتوان منابع ارزی حاصل از خامفروشی را صرف توسعه زیرساخت در کشور کرد.
البته این گونه استدلالها برای حرکت به سمت خامفروشی نفت با یک ابهام جدی روبرو است، اینکه با توجه به تحریمپذیر بودن نفت ایران چطور میتوان در این مسیر گام برداشت؟
در بازه زمانی سالهای ۹۰ و ۹۷ به خوبی ثابت شد که با اعمال تحریمهای آمریکا صادرات نفت ایران به راحتی به محدودیتهای جدی مواجه شده و به تبع آن با کاهش ارزآوری دولت، بحرانهای ارزی و شوکهای تورمی برای کشور ایجاد میشود، حال چگونه میتوان دوباره زمین بازی را در مسیر خامفروشی نفت ایران تعریف کرد؟
طرفداران این جریان در پاسخ به این ابهام به این نکته اشاره میکنند که در صورتی که میزان تولید و صادرات نفت ایران افزایش یابد و مثلا به روزی ۱۰ میلیون بشکه نفت برسد، دیگر امکان حذف ایران از بازار جهانی نفت برای آمریکا میسر نخواهد بود و ایران نیز همانند عربستان و روسیه به یکی از مهرههای قدرتمند در شطرنج بازار نفت تبدیل میشود. در این راستا در ماههای اخیر این جریان در حال تئوریزه کردن خامفروشی با ذکر اعداد موهومی از تولید نفت ایران هستند.
گام اول برای انحراف اذهان عمومی و تئوریزه کردن خامفروشی نفت با تولید نفت در ارقام بالا را علی آقامحمدی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در مراسم امضای ۱۳ قرارداد ازدیاد برداشت از میادین نفتی با دانشگاههای کشور برداشت.
وی در این نشست اظهار داشت: «ظرفیت تولید نفت ایران بسیار بالاست و ما میتوانیم تولید نفت را به روزانه ۸.۵ میلیون بشکه برسانیم».
در ادامه بیژن زنگنه وزیر نفت در نخستین نشست کمیته کارشناسی مشترک حوزه انرژی در مرکز پژوهشهای مجلس عنوان کرد: «سندهایی برای ریلگذاری صنعت نفت تا سال ۱۴۲۰ آماده کردهایم. امیدواریم بر اساس آن به ظرفیت تولید ۶.۵ میلیون بشکه نفت تا سال ۱۴۲۰ دست یابیم».
در ادامه حسن روحانی رئیس جمهور در نشست هیئت دولت به این موضوع اشاره کرد و گفت: «باید در سطح جهانی بهعنوان یک قدرت صادرکننده باشیم و بدون این، تضعیف قدرت ملی است. اگر ایران میتوانست در سال ۹۰، ۹۱ حدود ۱۰ میلیون بشکه نفت صادر کند، ما را نمیتوانستند تحریم کنند و قدرت تحریم ما را نداشتند».
در این بین اما چند سوال کلیدی مطرح میشود: ۱- آیا میادین نفتی ایران اساسا امکان تولید رقمهایی معادل ۶.۵، ۸.۵ و ۱۰ میلیون بشکه در روز را دارند؟ ۲- در صورت وجود ظرفیت تولید چه میزان سرمایهگذاری برای این این میادین نیاز است؟ مگر نه اینکه یکی از استدلالها در رد احداث پتروپالایشگاهها هزینه زیاد احداث آنهاست، حال هزینه افزایش توان تولید به چه میزان خواهد بود؟ ۳- پیشبینیها از آینده بازار نفت به چه صورت خواهد بود و آیا در شرایط فعلی امکان صادرات فرضا ۶ میلیون بشکهای نفت ایران در بازار نفت وجود دارد؟
در این راستا برای پاسخ به پرسشهای طرح شده و تدوین استراتژی منطقی و معقول در صنعت نفت کشور با کارشناسان و صاحبنظران این حوزه در قالب پرونده «آدرس غلط» به گفتگو نشستیم.
در بخش سوم این پرونده، مصاحبهای با محمدرضا اکبری مدیر گروه نفت اندیشگاه تحلیلگران انرژی انجام شده است.
مشروح این مصاحبه به شرح زیر است:
* برای رسیدن به تولید روزانه ۷.۵ میلیون بشکه نفت، حداقل به ۱۰۰ میلیارد دلار سرمایه نیاز است
** آیا میادین نفتی ایران اساسا امکان تولید رقمهایی معادل ۶.۵، ۸.۵ و ۱۰ میلیون بشکه در روز را دارند؟
اکبری: امکانپذیری تولید روزانه بیش از ۶ میلیون بشکه نفت از مخازن نفتی کشور محل ابهام جدی است. مدلی که وزارت نفت بر مبنای این اعداد ۶.۵، ۸.۵ و ۱۰ میلیون بشکه را درباره ظرفیت تولید نفت کشور مطرح میکند، بسیار آرمانی است. در این مدل بدین صورت محاسبه میشود که ذخایر قابل استحصال نفت کشور چقدر است و بر مبنای آن باید چه میزان نفت تولید شود. یعنی با ایجاد ارتباط بین میزان ذخایر و میزان تولید فارغ از توان فنی مخازن کشور ارقام مربوط به تولید را به صورت سرانگشتی محاسبه میکنند. این نوع محاسبه قطعا با اما و اگرهای فراوان همراه است و نمیتواند در عمل به وقوع بپیوندد.
به هر حال میادین نفتی موجود در کشور، میادینی هستند که سالهای طولانی از آنها نفت استخراج شده است و هماکنون در نیمه دوم عمر خود دچار افت فشار قابل توجه شدهاند، در نتیجه نمیتوان صرفا با مدل سر انگشتی با اطمینان درباره ظرفیت تولید کشور صحبت کرد.
بلکه باید به صورت میدان به میدان محاسبات مربوط به توان تولید را بدون محدودیتهای سرمایهگذاری و تکنولوژی انجام داد تا مشخص شود، حتی اگر این محدودیتها نیز نباشد میتوان اعدادی معادل ۶.۵، ۸.۵ یا ۱۰ میلیون بشکه نفت را تولید کرد.
اخیرا وزارت نفت محاسباتی را درباره ظرفیت تولید نفت انجام داده که بر مبنای آن در خوشبینانهترین حالت میتوان روزانه ۷.۵ میلیون بشکه نفت تولید کرد.
البته مستندات فنی در مورد آن ارایه نشده است. یعنی حتی اگر کشور تحریم نباشد و محدودیتهای فناوری و سرمایهگذاری نیز وجود نداشته باشد طبق ادعای خود وزارت نفت اعداد و ارقام ۸.۵ و ۱۰ میلیون بشکه منتفی است، ضمن اینکه خود این عدد ۷.۵ میلیون بشکه نیز محل ابهام جدی است، زیرا به صورت میدان به میدان محاسبه نشده است و همانطور که اشاره شد، مبنای محاسبه این اعداد صرفا میزان ذخایر مخازن کشور بوده است.
ضمن اینکه از آنجا که عمده مخازن کشور مخازن کربناته شکافدار است و منحنی تولید این مخازن در طول زمان با افت شدیدتری میتواند همراه باشد، رسیدن به اعداد اعلامی با ابهام بیشتری مواجه خواهد شد و اگر این محاسبات به صورت دقیق و میدان به میدان صورت گیرد، همین رقم ۷.۵ میلیون بشکه نیز به احتمال زیاد از اعتبار خواهد افتاد.
از طرف دیگر کشوری میتواند ادعای برنامه تولید بالا داشته باشد که در سابقه تولید از مخازن خود کارنامه درخشانی در برنامههای نگهداشت تولید و ازدیاد برداشت داشته باشد.
این درحالی است که وضعیت تزریق گاز به میادین کشور به منظور جلوگیری از افت فشار مخازن اصلا وضعیت مناسبی نیست و نباید انتظار داشت اگر در طول چند دهه به مخازن کشور رسیدگی نشده است، در سالهای آتی رشد تولید قابل توجهی به وجود آید.
بالاترین رکورد تولید نفت ایران مربوط به پیش از انقلاب بود که برای یک بازه زمانی کوتاه مدت حدود ۲ ماه تولید نفت ایران به روزانه ۶ میلیون بشکه نفت رسید. تازه در آن زمان میادین نفتی ما جوان بودند و در تامین سرمایه و تکنولوژی نیز با چالشی مواجه کشور مواجه نبود. زیرا شاه کاملا متعهد به تامین انرژی غرب بود. آنها هم حداکثر حمایت را در راستای تامین منافع خودشان میکردند. اما الان میادین ما در نیمه دوم عمر خود هستند و دچار افت فشار و تولید شدهاند. البته بعد از انقلاب میادین غرب کارون نیز اضافه شدند که البته ضریب بازیافت این میادین پایین است.
همچنین در دوره اول و دوم آقای زنگنه نیز قرار بود میزان تولید به روزانه ۵ میلیون بشکه برسد که این امر نیز محقق نشد. در آن دوران نیز مخازن ما جوانتر از امروز بودند و تحریمهای هم فعلی نیز برقرار نبود. بنابراین در شرایط فعلی در خوش بینانهترین حالت هم تولید بالای ۶ میلیون بشکه امکانپذیر نیست و نباید دستگاههای اجرایی با اعداد و ارقام غیرواقعی به تصیمگیران کلان کشور و سیاستگذارن ارشد سیگنال اشتباه بدهند.
در واقع با توجه به ظرفیت فعلی مخازن همان رساندن تولید به زمان قبل از تحریمها منطقی به نظر میرسد و این اعداد و ارقام از جنبه فنی فاقد پشتوانه کارشناسی است.
**در صورت وجود ظرفیت تولید چه میزان سرمایهگذاری برای این این میادین نیاز است؟
اکبری: شما فرض کنید تولید نفت بیش از ۶ میلیون بشکه نیز امکانپذیر باشد، چالش بعدی مربوط به محدودیتهای سرمایهگذاری است. طبق برآوردها برای رسیدن تولید ۷.۵ میلیون بشکه نفت در روز حداقل به ۱۰۰ میلیارد دلار سرمایه نیاز است. آیا واقعا چنین ظرفیتی در کشور برای تامین منابع وجود دارد؟ حتی اگر تحریمها هم برداشته شود آیا امکان جذب این سرمایه هست؟ حتی در دورانی که کشور تحریم نبوده است چنین جذب سرمایه خارجی در یک بازه کوتاه رخ نداده است. خود این موضوع یک چالش جدی است و به نظر میرسد غیرممکن باشد.
*آیا بازار جهانی نفت ظرفیت خالی برای افزایش صادرات ایران را دارد؟
** پیشبینیها از آینده بازار نفت به چه صورت خواهد بود و آیا در شرایط فعلی امکان صادرات فرضا ۶ میلیون بشکهای نفت ایران در بازار نفت وجود دارد؟
اکبری: نکته بعدی مربوط به بازار تقاضای نفت خام است، شما فرض کنید مخازن نفت کشور امکان تولید ۷.۵ میلیون بشکه در روز را داشته باشند و سرمایه ۱۰۰ میلیارد دلاری نیز به راحتی تامین شود، سوال اصلی این است که چه کسی متقاضی نفت ایران است؟ همین الان در شرایط کرونا بازار نفت با ۱۰ میلیون بشکه مازاد تولید مواجه است، یعنی ظرفیت تولید ۱۰ میلیون بشکه نفت وجود دارد ولی چون تقاضایی نیست این میزان تولید نمیشود. این میزان ظرفیت مازاد به غیر از ظرفیت نفت تحریم شده ایران و ونزوئلا است که از بازار حذف شده است.
قبل از شیوع کرونا نیز حدود ۵ میلیون بشکه مازاد عرضه نفت در بازار وجود داشت، یعنی نفت ایران، ونزوئلا و لیبی را به دلایل سیاسی از بازار نفت حذف کردهاند تا ظرفیت برای نفت شیل آمریکا وجود داشته باشد. همین الان هم بدون در نظر گرفتن نفت این سه کشور، ظرفیت مازاد تولید حدود ۱۰ میلیون بشکه است. حالا شما فرض کنید تولید نفت ایران از ۲.۵ میلیون بشکه به ۷.۵ میلیون بشکه برسد. یعنی بدون در نظر گرفتن نفت ونزوئلا و لیبی، ۵ میلیون بشکه دیگر به ظرفیت مازاد اضافه شود، آیا بازاری آمادگی پذیرش چنین رقمهایی را دارد؟
نکته دیگر اینکه در بازاری که حدود ۱۰ میلیون بشکه مازاد عرضه وجود دارد، اگر شما هم ۵ میلیون بشکه افزایش تولید دهید باید با چه کشورهایی رقابت کنید؟ یعنی تازه ما باید با عربستان و روسیه و عراق رقابت کنیم تا بتوانیم بازار به دست آوریم. باز خود این مسائل معادلات پیچیدهای سیاسی را رقم خواهد زد که پر از عدم قطعیت است.
* فاصله از خامفروشی نفت و حرکت به سمت تکمیل زنجیره ارزش یک الزام هست نه یک اختیار
** به نظر شما استراتژی و برنامهریزی وزارت نفت باید بر مبنای خامفروشی و تسخیر بازار جهانی نفت تدوین شود یا تولید و صادرات فرآورده با ارزش افزوده بالاتر؟
اکبری: به فرض محال در نظر بگیرید که امکان تولید ۷.۵ میلیون بشکه نفت در روز از مخازن نفتی کشور وجود داشته باشد. امکان جذب سرمایه ۱۰۰ میلیارد دلاری هم وجود داشته باشد. بازار نفت هم با مازاد عرضه ۱۵ میلیون بشکهای مواجه نباشد و برای فروش نفت ما بازار وجود داشته باشد و اصلا تحریم هم نباشیم. سوال اساسی اینجاست که اگر کشور ۷.۵ میلیون بشکه فرآورده بفروشد بهتر است یا ۷.۵ میلیون بشکه نفت خام؟ اگر دنیا را به فرآورده خود وابسته کنیم منافع ما بیشتر تامین میشود یا دنیا را به نفت خام خود وابسته کنیم؟ خریداران نفت ایران چه تعداد هستند و خریداران فرآورده های نفتی چه تعداد؟ امکان انتقال و تجارت نفت در شرایط تحریم آسان تر است یا فرآورده؟ بازگرداندن ارز ناشی از فروش نفت سهل تر است یا فرآورده؟
قطعا اگر فرآورده تولید و صادر شود برای کشور بهتر است چون جدای از بحث تحریمناپذیری، تولید فرآورده ارزش افزوده و اشتغال بالاتری به همراه دارد و همچنین بازاریابی برای فروش آن نیز به مراتب آسانتر است. در حال حاضر حتی مسئولان وزارت نفت که با پالایشگاهسازی مخالف بودند، الان به اهمیت این مسیر پی بردهاند و اذعان میکنند که فروش فرآورده آسانتر از خامفروشی نفت است.
به هر حال تعدد خریداران، کوچک بودن حجم انتقال پول، تنوع مسیر فروش و وجود شبکه مویرگی با احتمال رصد پایین مواردی هستند که باعث میشوند فرآوردههای نفتی آسانتر از نفت خام به فروش برسند، در حالی که این شرایط برای فروش نفت خام وجود ندارد در نتیجه به آسانی قابل تحریم است. گزارشهای متعدد سازمانها و شرکتهای بینالمللی فعال در حوزه انرژی نشان میدهد در افق ۲۰۴۰ سهم محصولات پتروشیمی از سبد نفت خام به طور قابل توجهی افزایش خواهد یافت که نشان دهنده اهمیت زنجیره ارزش برای دنیا و حرکت آنها به این سمت هست.
بنده با قطعیت میگویم که اگر به جای همین میزان صادرات نفت خام که اکنون تحریم شده است، همین میزان فرآورده و محصول پتروپالایشگاهی صادر میشد اصلا چیزی به نام تحریم نفتی وجود نداشت و دولت نیز در تامین منابع ارزی خود دچار مشکل جدی نمیشد. حقیقا برخی از مسئولان باید از تجربه احداث پالایشگاه ستاره خلیج فارس درس بگیرند. ما یک زمانی برای تامین بنزین مایحتاج کشور مجبور بودیم دستمان را جلوی خارجیها دراز کنیم و آنها هم نه تنها بنزین نفروشند، بلکه ما را تحریم هم کنند، اما حالا خودمان صادرکننده بنزین شدهایم و تحریم بنزین به طور کامل خنثی شده است و حتی به کشورهایی که تحریم بنزین میشوند با افتخار و با پرچم خودمان بنزین صادر میکنیم.
این موارد ثمره اجرای سیاست اقتصاد مقاومتی و فاصله گرفتن از خامفروشی است. در حال حاضر و با توجه به سوابق سیاسی تعامل غرب با ایران فاصله گرفتن از خام فروشی و حرکت به سمت تکمیل زنجیره ارزش و صادرات محصولات متنوعتر و با ارزش افزوده بالاتر یک الزام هست نه یک اختیار و باید رویکرد کشور در بلندمدت در مقام اجرا به این سمت حرکت کند. در واقع نهضت کاهش خام فروشی ابزار خنثیسازی تحریمها است. البته این مهم صرفا با ایجاد واحدهای فرآیندی محقق نمیشود و راه حل اصولی و پیش نیاز آن اصلاح ساختار حکمرانی انرژی کشور است.
در مجموع باید گفت که ایده افزایش خامفروشی نفت با هدف خنثیسازی تحریمهای نفتی یک ایده شکست خورده است زیرا ابهامات جدی هم در حوزه توان تولید نفت از مخازن کشور، چگونگی تامین سرمایه کلان میلیارد دلاری و فقدان تقاضا در بازار نفت وجود دارد. در نتیجه باید برنامهریزیهای کشور در مسیر ایجاد ارزش افزوده در صنعت نفت با ساخت پتروپالایشگاه تدوین و اجرایی شود.