به گزارش مشرق ، حسين فدايي ، نماينده فعلي تهران در مجلس كه براي انتخابات مجلس نهم به دور دوم راه يافته و مورد حمايت جبهه متحد اصولگرايان است در گفتوگويي با تهرانامروز ديدگاههاي خود را درباره مسائل سياسي كشور بيان كرده است.
بعد از تشکیل دو جبهه متحد اصولگرایان و پایداری بسیاری اینگونه اعلام کردند که اصولگرایان دو شقه شدند. فکر میکنید تشکیل جبهه پایداری چقدر جدی است؟
اصولگرایان از انتخابات ریاست جمهوری سال 84 سه گرایش شدند. یک گرایش به آقای لاریجانی و تشکلهای عضو جبهه پیران خط امام و رهبری ، یک گرایش به آقای احمدی نژاد نزدیک شده و گرایش دیگر همان اصولگرایان تحولخواه است. این سه گرایش از سال 84 بین اصولگرایان به وجود آمد و الان نیز وجود دارد. کسانی که حامیآقای احمدی نژاد بودند به خاطر حادثه ابتدای سال 90 و خانه نشینی 11 روزه احمدی نژاد و اتفاقاتی که رخ داد جدا شده و اعلام کردند که ما نگران شکل گیری جریان انحرافی هستیم و میخواهیم کار گفتمانی بکنیم نه کار سیاسی و به عنوان جبهه پایداری اعلام موجودیت کردند.
بسیاری معتقدند جدایی پایداری از جریان انحرافي تاکتیک است و برخی اظهارنظرهای اعضای این جبهه نشان میدهد که هنوز به جریان انحرافی نزدیک هستند.
من فکر میکنم که در جبهه پایداری گرایشهای مختلف وجود دارد و یکدست نیست. انگیزه اولیهاین جبهه برای کار گفتمانی بود نه یک کار سیاسی. مجموعهای که برای یک کار گفتمانی دور هم جمع میشوند یک ویژگی دارند و مجموعهای که برای کار سیاسی دور هم جمع میشوند ویژگی دیگری دارند. عملا جبهه پایداری بهرغم ادعای اولیه به کار سیاسی آن هم با قرائتهاي خاصي، ورود پیدا کردند که به نظر من آثاری داشت.
چون این گروه در عرصه سیاست ورود پیدا کرد تعارض رفتاری اعضاي خود را نشان داد که مخاطب را بهاین تحلیل میرساند که رفتارشان اشکال دارد یا اینکه جداییشان از جریان انحرافی یک تاکتیک بوده و امثالهم. به عقیده من غلبه این جبهه در رفتار سیاسیشان نیست بلکه برای یک کار گفتمانی است. مثلا تحلیل برخی از اعضای این جبهه این بود که توضیحات آقای رئیسجمهور به سوالات نمایندگان مجلس کاملا قانع کننده بود. در صورتی که اگر کمیتامل و دقت شود میتوان بهاین نتیجه رسید کهاین موضع کاملا فردی است تا موضع جبهه. بنابراین موضعگیریهای فردی در جبهه پایداری غلبه دارد. البته من بهاین نتیجه نرسیدم که موضع گیریهای فردی جبهه پایداری موضع مجموعه است. چنانچه آقای حسینیان درباره انتخاب زنان برای هیاترئیسه مجلس نهم موضع گرفت بعدا آقای لنکرانی به عنوان سخنگوی پایداری اعلام کرد کهاین سخنان شوخي بوده یا نظر شخصی اش بود.
اگر بنا را به تحلیل شما بگذاریم که مواضعی که از اعضای این جبهه شنیده میشود فردی است نه موضع جبهه،آیا میتوان آیندهای برای این جبهه در نظر گرفت؟
اگر اصلاح نکنند با مشکل مواجه میشوند. آنان باید برای سازوکار فعالیت سیاسی خود چارهاندیشی کنند. اگر میخواهند در حوزه سیاسی ورود پیدا کرده و کار سیاسی کنند احتیاج به یک سازوکار خاص براي فعاليت سياسی دارند. احتایج به مرامنامه و مجوز فعالیت در چارچوب كميسيون ماده 10 دارند.
آقای حسینیان پیش از این خبر داده بود که فراکسیون انقلاب در مجلس هشتم پایان مییابد و در مجلس بعدی فراکسیون پایداری را تشکیل میدهند. با توجه به عملکرد ضعیف فراکسیون انقلاب در مجلس هشتم فکر میکنید فراکسیون پایداری بتواند در مجلس نهم تاثیر گذاری داشته باشد؟
تغيير اسم فراكسيون مسئلهاي را حل نميكند.
بعد از تشکیل دو جبهه متحد اصولگرایان و پایداری بسیاری اینگونه اعلام کردند که اصولگرایان دو شقه شدند. فکر میکنید تشکیل جبهه پایداری چقدر جدی است؟
اصولگرایان از انتخابات ریاست جمهوری سال 84 سه گرایش شدند. یک گرایش به آقای لاریجانی و تشکلهای عضو جبهه پیران خط امام و رهبری ، یک گرایش به آقای احمدی نژاد نزدیک شده و گرایش دیگر همان اصولگرایان تحولخواه است. این سه گرایش از سال 84 بین اصولگرایان به وجود آمد و الان نیز وجود دارد. کسانی که حامیآقای احمدی نژاد بودند به خاطر حادثه ابتدای سال 90 و خانه نشینی 11 روزه احمدی نژاد و اتفاقاتی که رخ داد جدا شده و اعلام کردند که ما نگران شکل گیری جریان انحرافی هستیم و میخواهیم کار گفتمانی بکنیم نه کار سیاسی و به عنوان جبهه پایداری اعلام موجودیت کردند.
بسیاری معتقدند جدایی پایداری از جریان انحرافي تاکتیک است و برخی اظهارنظرهای اعضای این جبهه نشان میدهد که هنوز به جریان انحرافی نزدیک هستند.
من فکر میکنم که در جبهه پایداری گرایشهای مختلف وجود دارد و یکدست نیست. انگیزه اولیهاین جبهه برای کار گفتمانی بود نه یک کار سیاسی. مجموعهای که برای یک کار گفتمانی دور هم جمع میشوند یک ویژگی دارند و مجموعهای که برای کار سیاسی دور هم جمع میشوند ویژگی دیگری دارند. عملا جبهه پایداری بهرغم ادعای اولیه به کار سیاسی آن هم با قرائتهاي خاصي، ورود پیدا کردند که به نظر من آثاری داشت.
چون این گروه در عرصه سیاست ورود پیدا کرد تعارض رفتاری اعضاي خود را نشان داد که مخاطب را بهاین تحلیل میرساند که رفتارشان اشکال دارد یا اینکه جداییشان از جریان انحرافی یک تاکتیک بوده و امثالهم. به عقیده من غلبه این جبهه در رفتار سیاسیشان نیست بلکه برای یک کار گفتمانی است. مثلا تحلیل برخی از اعضای این جبهه این بود که توضیحات آقای رئیسجمهور به سوالات نمایندگان مجلس کاملا قانع کننده بود. در صورتی که اگر کمیتامل و دقت شود میتوان بهاین نتیجه رسید کهاین موضع کاملا فردی است تا موضع جبهه. بنابراین موضعگیریهای فردی در جبهه پایداری غلبه دارد. البته من بهاین نتیجه نرسیدم که موضع گیریهای فردی جبهه پایداری موضع مجموعه است. چنانچه آقای حسینیان درباره انتخاب زنان برای هیاترئیسه مجلس نهم موضع گرفت بعدا آقای لنکرانی به عنوان سخنگوی پایداری اعلام کرد کهاین سخنان شوخي بوده یا نظر شخصی اش بود.
اگر بنا را به تحلیل شما بگذاریم که مواضعی که از اعضای این جبهه شنیده میشود فردی است نه موضع جبهه،آیا میتوان آیندهای برای این جبهه در نظر گرفت؟
اگر اصلاح نکنند با مشکل مواجه میشوند. آنان باید برای سازوکار فعالیت سیاسی خود چارهاندیشی کنند. اگر میخواهند در حوزه سیاسی ورود پیدا کرده و کار سیاسی کنند احتیاج به یک سازوکار خاص براي فعاليت سياسی دارند. احتایج به مرامنامه و مجوز فعالیت در چارچوب كميسيون ماده 10 دارند.
آقای حسینیان پیش از این خبر داده بود که فراکسیون انقلاب در مجلس هشتم پایان مییابد و در مجلس بعدی فراکسیون پایداری را تشکیل میدهند. با توجه به عملکرد ضعیف فراکسیون انقلاب در مجلس هشتم فکر میکنید فراکسیون پایداری بتواند در مجلس نهم تاثیر گذاری داشته باشد؟
تغيير اسم فراكسيون مسئلهاي را حل نميكند.